بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
در آن هستى ، براى اين است كه توجه ما از خداوند قطع نشود و آرامش درونى به هم نخورد و تنها به فكر رسيدن به رزق نباشيم ، روشن است اگر كسى توجه به رازقيت خداوند نداشته باشد، همواره اشتغال درونيش به رسيدن به رزق مى باشد و از نيازهاى فراوان روحش غافل شده ، علاوه بر پيدا كردن مرضهاى روانى ، يك روح گدامنشى پيدا مى كند كه همواره چشمش به دست اين و آن است كه به او كمك كنند يا سراغ او بيايند، يا نزد اهل دنيا كرنش كند و امثال اين امور كه با روح استغناى انسان از غير خدا ناسازگار است ، از اين جهت على عليه السلام مى فرمايد: ارض من الرزق بما قسم لك تعش غنيا^(1409)، *((*راضى باش به آن رزقى كه قسمتت شده تا با حالت بى نيازى زندگى كنى *))*.ب - طمع نداشتن به داراييهاى ديگران : انسان موجودى است كه خلقتش بر اساس اجتماع و بقاء آن ، روابط اجتماعى و تبادل املاكش با ديگران بنا نهاده شده است لكن انسان مؤ من با توجه به مطالب گذشته با حفظ ساختمان خلقتش و ايجاد روابط اجتماعى سالم و صالح ، بر اساس دستورات خداوند متعال ، هيچ گاه چشم داشت به داراييهاى ديگران ندارد به گونه اى كه آنها را مالك مستقل و مؤ ثر در رفع نيازش بداند زيرا بفرموده امام صادق عليه السلام يقين دارد آنجا كه در جواب سؤ ال راوى كه : *((*چه چيزى ايمان را در بنده تثبيت مى كند فرمود: ورع ايمان را در او تثبيت مى كند و طمع ، ايمان را از او خارج مى گرداند^(1410)*))* و در روايت ديگر آن حضرت مى فرمايد: ان اردت ان تقر عينك و تناول خير الدنيا و الاخرة ، فاقطع الطمع عما فى ايدى الناس ... ^(1411) *((*اگر بخواهى كه چشمت روشن شود و به خير دنيا و آخرت برسى ، پس طمع را از آنچه در دست مردم است قطع كن ...*))*.ج - آسان انفاق كردن : انفاق نيز يكى از ضرورتهاى اجتماعى است لكن انسان مؤ من به رازق بودن خداوند با ايمان به اينكه انفاقش در راه خدا هدر نمى رود بلكه جايگزين هم مى شود با يك بينشى عميق و با حالت رغبت ، داراييهايش را به ديگران انفاق مى كند، همان طور كه خداوند مى فرمايد: قل ان ربى يبسط الرزق لمن يشاء من عباده و يقدر له و ما انفقتم من شى ء فهو يخلفه و هو خير الرازقين ^(1412)، *((*بگو پروردگارم رزق را براى بندگانى كه بخواهد مى گستراند و تنگ مى گيرد و آنچه انفاق كنيد پس او جايگزين مى كند و او بهترين رزق دهندگان است *))*.زيرا به فرموده على عليه السلام : لم يرزق المال من لم ينفقه ^(1413)، *((*كسى كه مال را انفاق نكند آن روزيش نشده است *))* يعنى آنچه را انفاق مى كند مالكش ^(1414) مى داند، و نيز آن حضرت فرمودند: انكم الى انفاق ما اكتسبتم احوج منكم الى اكتساب ما تجمعون ^(1415)، *((*شما به انفاق آنچه كسب مى كنيد نيازمندتر از خودتان هستيد به كسب كردن آنچه جمع مى كنيد*))* امام صادق عليه السلام مى فرمايد: ان كان الخلف من الله عز و جل حقا فالبخل لماذا؟^(1416) *((*اگر جايگزينى از طرف خداوند عز و جل حق است پس بخل براى چيست ؟*))* از اين جهت قرآن كريم براى توجه دادن به اينكه انفاق از رزق خداوند است نوعا در اوصاف مؤ منين پس از اقامه نماز مى فرمايد: و مما رزقناهم ينفقون ^(1417)، *((*و از آنچه ما روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند*))*.د - توجه نداشتن به انفاق خود: ايمان انسان هر مقدار نسبت به ظهور اسماء و صفات الهى در عالم بيشتر باشد توجهش از غير او كمتر مى شود تا جايى كه ديگر به غير او توجه ندارد، در جنبه رازقيت خداوند متعال نيز اين چنين است وقتى توجه او به رازقيت خداوند متمركز شد با تمام فعاليتهايش در اين جهت ، خود و ديگران را كاره اى نمى داند، نه نسبت به خود و نه نسبت به ديگران ، قرآن كريم براى توجه دادن به اين حقيقت ، تصرف كردن مجاز و حلال در اشياء را متفرع بر رازقيت خداوند كرده و مى فرمايد: و كلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا^(1418)، *((*بخوريد - تصرف كنيد - از آنچه روزيتان كرده است به طور حلال پاك *))* و حقيقت فرمايش مولى الموحدين على بن ابيطالب عليه السلام برايش آشكار مى شود كه : كلكم عيال الله و الله سبحانه كافل عياله ، *((*تمامى شما عيال و روزى خور خدا هستيد و خداوند سبحان متكفل عيالش مى باشد*))*.خلاصه ، آنكه مطرح شدن رازقيت خداوند براى تمامى موجودات چه كوچك و چه بزرگ ، براى توجه پيدا كردن انسان است تا پس ا ايمان به اين مرتبه از توحيد، آن را مورد توجه قرار داده و عملا مشرك نباشيم بلكه زندگانى موحدانه داشته باشيم يعنى در عين حالى كه ابزار رازقيت او را كه در ما قرار داده است ، به كار مى بنديم ، توجه داشته باشيم كه رزق تنها به دست اوست كه مصالح انسان را مى داند، گاهى در آن گشايشى