همان طور كه خداوند متعال آب را در مكانهاى مختلفى از اين عالم براى حيات ظاهرى موجودات اين عالم ذخيره كرده است ، آب حقيقى را نزد خودش براى مؤ منينى كه در جهت سيراب كردن انسان مؤ من تشنه كوشش نمايند مقرر فرموده است كه اول ^(1488) از گناهان پاك مى شوند و سپس قابليت پيدا مى كنند كه آب زلال حقايق را هر كدام به اندازه ظرفيت وجودى خود دريافت كنند از اين جهت در روايات ^(1489) زيادى ائمه عليهم السلام فرموده اند: كسى كه مؤ منى را از تشنگى سيراب كند خداوند او را از جامى مهر زده سيراب مى كند، و در آيه اى ^(1490) مهر آن را مشك بيان كرده است كه آن جام از تسنيم - بالاترين مرتبه بهشت - ممزوج شده است و آن چشمه اى است كه مقربان درگاه خداوند از آن مى نوشند، و شايد مراد از نوشيدن رحيق مختوم ، شراب طهور وسقاهم ربهم شرابا طهورا^(1491)، باشد كه پروردگارشان با احاطه به ايشان به آنها مى نوشاند و موجب پاك شدن از شركهاى مخفى مى شود و حجابهاى غفلت از حق تعالى از چهره قلب آنها كنار رفته و او را مى يابند همان طور كه در روايتى پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله از قول خداوند نقل مى كند كه به كسى كه به عيادت مؤ من مريضى نرفته و نيز به كسى كه از انسان آب و طعام طلب كرده است و انسان به او نداده ، خطاب مى كند كه : *((*من مريض شدم و از تو آب و طعام طلب كردم ، به عيادتم نيامدى و آب و طعام ندادى ، به خداوند عرض مى كند كه تو مريض و گرسنه و تشنه نمى شوى ؟ خداوند مى فرمايد: بنده من مريض شد، عيادتش نكردى و اگر او را عيادت مى كردى حتما مرا نزد او مى يافتى ، و نيز اگر به او آب و طعام مى دادى قطعا مرا نزد او مى يافتى ^(1492)*))*، پس نبايد به كارهاى خوبى كه به حسب ظاهر كوچك است بى اعتنايى كرد، زيرا موجب آثار مهم روحى مى شود.
فصل سى و پنجم : تقاضاى استجابت دعا و قبولى ستايش از خداوند
اللهم فاستجب دعائى و اقبل ثنائى و اعطنى رجائى امام سجاد عليه السلام پس از دعاهاى بسيار بلند و اساسى در اين زيارت شريفه تقاضاى ديگرى را از درگاه احديت مى كند كه آن اشراف دارد بر ساير دعاهاى در آن و آن تقاضاى استجابت خواسته هاست ، البته همواره بنده بايد با تحصيل شرايط استجابت ، آن را از خداوند متعال بخواهد و بداند كه غير او توان استجابت را ندارد و تحصيل شرايط نيز زمينه ساز عنايت ديگر خداوند در وجود بنده اش مى شود كه او را متحول كرده تا آن كمال خواسته شده ، از طرف او در وجودش ظاهر شود و مهم ترين آن شرايط، احساس نياز و خواستن كمال واقعى و در مسيرش قدم برداشتن است همان طور كه خداوند متعال پس از بيان تقاضاى اولوالالباب ، استجابت آنها را با مقيد كردن به شرايطى خبر داده است و مى فرمايد: فاستجاب لهم ربهم انى لااضيع عمل عامل منكم من ذكر او انثى ...^(1493) *((*پس پروردگارشان براى آنها استجابت كرد كه من ضايع نمى كنم عمل يكى از شما را از مرد يا زن ...*))* و همچنين نسبت به حضرت يوسف على نبينا و آله و عليه السلام كه تقاضاى نجات از مكر زليخا را كرده بود تا مبتلا به گناه نشود هر چند به زندان بيفتد، مى فرمايد: *((*پروردگارش او را اجابت كرد و مكر ايشان را از او برگرداند زيرا خداوند شنواى داناست سپس براى ايشان - اطرافيان زليخا - بعد از ديدن نشانه ها نمايان شد كه او را تا زمانى به زندان بيفكنند^(1494)*))* و خداوند نسبت به تقاضاى كمك ^(1495) مسلمانها از او در جنگ بدر، استجابتش را به بالاتر از حد تصور آنها، شامل حالشان كرد، پس نتيجه مى گيريم كه بنده مؤ من بايد همواره متقاضى پذيرش حق تعالى باشد و از او بخواهد كه نظر عنايت به او كرده و توصيفاتش را نسبت به جنابش پذيرا باشد و او را از درگاه جود و كرمش رد نكند و به آنچه در نزدش مى باشد و به آن اميد بسته ، برساند زيرا هر چند ثناى عبد، ضعيف و ناقص و به اندازه خويش مى باشد لكن تا پذيرش خداوند با كرم بى نهايتش نباشد آن توصيف ، ثنا نخواهد بود، چون آن نيز از ناحيه خداوند است و بنده ملجاء و ماءوايى جز او ندارد همان طور كه خداوند از زبان حضرت نوح على نبينا و آله و عليه السلام ترغيب به اميد بستن به خويش را بيان مى فرمايد كه : ما لكم لاترجون لله وقارا^(1496)،