بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دسترسى پيدا كند و در تحت تصرفش قرار گيرد، خداوند بركت را از آن برمى دارد و نسبت به خرجهايى كه در حج و عمره و آزادى بنده مى كند پاداشى نمى دهد^(1572)*))* ارتباط قلبى با ظالم آنقدر نكوهش شده است كه موسى بن جعفر عليه السلام به صفوان بن مهران مى فرمايد: *((*اى صفوان ؛ تمامى كارهاى تو خوب است جز يك چيز، گويد: فدايت شوم ، آن چه چيز است ؟ فرمود: كرايه دادن شترانت به اين مردم يعنى هارون الرشيد، گفتم : به خدا سوگند، آن را براى خوشگذرانى و بيهوده و صيد كردن و لهو و لعب كرايه نمى دهم ، ولكن براى اين را يعنى راه مكه كرايه مى دهم ، و خود نيز اداره آن را به عهده نمى گيرم ، بلكه غلامانم را با آن مى فرستم ، حضرت فرمودند: آيا دوست دارى كه هارون زنده بماند تا كرايه ات را بدهد؟ گفتم : بله ، فرمودند: كسى كه دوست داشته باشد بقاى ايشان را از ايشان خواهد بود و كسى كه از ايشان باشد در آتش است ...^(1573)*))* از اين جهت امام صادق به واسطه پدرش عليهماالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه فرمود:*((*وقتى روز قيامت مى شود ندا داده مى شود كه ستمگران و ياران ايشان كجايند؟ كسى كه براى ايشان قلم و مدادى را اصلاح كند يا كيسه اى را برايشان محكم كند يا قلمى را براى آنها از دوات بيرون آورد پس ايشان را با آنها محشور كنيد^(1574)*))* علاوه بر اين روايت ، روايتهاى ^(1575) ديگرى در نكوهش اين رابطه آمده است ، بنابراين ملاك در رابطه دوستى و ارتباط نداشتن با ايشان ، كمك به ضديت با دين داشتند آنها و ضديت با دينداران و از بين رفتن حقوق ايشان است لكن اگر كسى با ارتباط ظاهرى با ايشان بتواند مقدارى از ضديت با دين و دينداران را جلوگيرى كند و مؤ منين را به حقوقشان برساند، اين ارتباط نه تنها اشكال ندارد بلكه به آن نيز امر شده است همان طور كه هنگامى كه على بن يقطين از حضرت موسى بن جعفر عليهماالسلام اجازه خواست كه نزد هارون الرشيد نماند حضرت به او اجازه ندادند و فرمودند: *((*اين كار را نكن ، زيرا ما با تو انسى داريم و به واسطه تو برادرانت عزت و سربلندى پيدا مى كنند، اميد است كه خدا به واسطه تو شكستگى كسى را جبران كند و هجوم مخالفين را از اوليائش بشكند، اى على بن يقطين ؛ كفاره اعمال شما نيكى به برادرانتان مى باشد...^(1576)*))*.
مقابله با دشمنان خدا و ستمگران
قرآن كريم براى مقابله با شيطان كه در راءس دشمنان خدا قرار دارد مى فرمايد يگانه راه مقابله با او تذكر و توجه به خداست ، ان الذين اتقوا اذا مسهم طائف من الشيطان تذكر و فاذا هم مبصرون ^(1577)، *((*همانا متقين وقتى عده اى از شيطانها با آنها تماس برقرار مى كنند متذكر شده و سپس بينا مى شوند*))* و همچنين اسلام براى حفظ ايمان مؤ منين در جامعه بشرى علاوه بر اينكه دستور داده است به دورى از دشمنان خدا و ستمگران بلكه به مؤ منين امر كرده است كه براى مقابله با آنها آمادگى داشته باشد و هر چيزى كه در اين جهت لازم است تحصيل كنند تا وقتى آنها به مبارزه بر عليه حق و اهل حق قيام كردند با آنها مقابله كنند تا حملاتشان دفع شده و مؤ منين بر آنها غلبه كنند، از اين جهت مى فرمايد: و لايحسبن الذين كفروا سبقوا انهم لايعجزون و اعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخيل ترهبون به عدو الله وعدوكم ^(1578)، *((*كافران گمان نكنند كه پيشى گرفتند ايشان نمى توانند عاجز كنند و آماده كنيد براى ايشان آنچه را كه مى توانيد از نيرو و از اسبان بسته كه به واسطه آن دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانيد*))* و اين مسئله آن قدر مهم است كه آيات و روايات فراوانى در رابطه با جهاد با دشمن و كيفيت آن و مسائل مختلف آن ، وارد شده است و آن يكى از فروع دين به حساب آمده است كه منكر آن با توجه به اينكه به انكار نبوت مى انجامد بينات گوناگونى وارد شده است براى اطلاع از آن بايد به كتابهايى كه در اين زمينه مستقلا نوشته شده است رجوع كرد.و در مقابله با ستمگران نيز دستورات مهمى آمده است لكن مقابله با آنها با مقابله با دشمنان مستقيم دين فرق دارد اگر مقابله با ستمگر منجر به جنگ و خونريزى شود در صورتى تجويز مى شود كه احراز شود فايده اى دارد هر چند خونهايى هم در آن ريخته شود يا اينكه ستمگر با اصل دين در مبارزه باشد كه آن وقت سكوت خيانت به دين محسوب مى شود - البته بحث دقيق و جزيى تر در اين قسمت كه به بحث امر به معروف و نهى از منكر و تقيه مربوط مى شود به عهده فقهاء و نظر ايشان است - بحث ، در اصل مقابله با ستمگران و سستى نكردن در برابر ايشان است از اين جهت امام صادق عليه السلام مى فرمايد: *((*در وصيت اميرالمؤ منين عليه السلام به اصحابش آمده است : اذا حضرت بلية فاجعلوا اموالكم دون انفسكم و اذا نزلت نازلة فاجعلوا