رابطه قضا و قدر با اختيار انسان - سیمای مخبتین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای مخبتین - نسخه متنی

محمود تحریری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در نظر مى گيرد و آنها را مهيا مى كند و سپس آن را انجام مى دهد، خداوند متعال نيز قبل از خلقت اشياء حدود آنها را مى داند اما نه آن گونه كه در انسان متصور است بلكه خداوند در مقام ذاتش ‍ علمى به اشياء دارد كه آن بسيط و تغييرناپذير است ، و علمى كه به اشياء در حين وجودشان دارد كه اين ربطى به تقدير علمى قبل از وجود اشياء ندارد زيرا آن علم عين وجود اشياء است و به معناى مكشوف بودن اشياء نزد خداوند مى باشد، لكن از آيات و روايات ، استفاده مى شود كه خداوند به تمامى پديده ها همان طور كه در خارج محقق مى شوند علم ديگرى دارد از راه مخلوقى شريف و متعالى بنام لوح محفوظ كه آن ام الكتاب است و هيچ گونه تغييرى در آن راه ندارد به طورى كه اگر كسى به اذن خداوند با آن تماس پيدا كند از حوادث گذشته و آينده ، مطلع مى شود و نيز لوحهاى نازل ترى وجود دارد كه تقديرات حاكى از علل ناقصه و حوادث به صورت مشروط در آن منعكس است و كسانى كه بر آنها اشراف يابند اطلاعات محدودى به دست مى آورند به طورى كه مشروط و قابل تغيير است و اين تغيير يافتن تقديرات مشروط و غير حتمى ، در روايات به نام بداء ناميده شده است كه بحث آن مفصل است و موكول مى شود به جاى مناسب آن ^(127) و شايد اين آيه شريفه به اين دو مرحله از علم فعلى خداوند اشاره داشته باشد كه : للّه للّه يمحوالله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب ^(128) *((*خداوند آنچه را كه بخواهد محو و اثبات مى كند و نزد اوست ام الكتاب *))* اين حقيقت را اصطلاحا قضا و قدر علمى گويند، لكن به وجود علل ناقصه اشياء كه با تحقق آنها وجود شى ء حتمى مى شود تقدير و قضاى عينى گفته مى شود. و چون قضا و قدر به موجودات مادى اختصاص دارد، مرحله تقدير مقدم است بر مرحله قضاى آنها.

رابطه قضا و قدر با اختيار انسان

با توجه به مطالب گذشته كه تقدير به حدود شى نظر دارد و به خداوند منتهى مى شود، روشن مى شود كه خلقت ^(129) انسان به گونه اى است كه افعال او با اختيار انجام شود هر چند گاهى در آنها روابطى خارج از حدود تفكر و بينش و اختيار او وجود داشته باشد،^(130) لكن اين روابط اندازه هاى خاص را در محدوده افعال اختيارى مشخص مى كند، و خداوند از آنها خبر دارد و آن افعال را بر اساس آنها اندازه گيرى مى كند بدون اينكه با اختيار منافات داشته باشد. و پس از مهيا شدن مقدمات ^(131) فعل كه جزء اخيرش ‍ اراده و انتخاب انسان است وجود فعل ضرورى مى شود و پس از تحقق علت تامه فعل ، ديگر جايى براى اراده باقى نمى ماند زيرا اراده جزء اخير آن بود. هر چند انسان در اختيار خود مستقل نيست ، لكن خداوند خواسته است كه او افعالش را از راه اراده انجام دهد به گونه اى كه وجود انسان و اراده او و افعالش از راه اراده ، به خداوند متعال استناد دارد و اين همان عموميت قضاى الهى نسبت به افعال انسان مى باشد. بنابراين قرآن كريم ، در عين حالى كه افعال انسان را مخلوق خداوند مى داند، و مى فرمايد: والله خلقكم و ما تعملون ^(132): *((*خداوند شما و آنچه كه انجام مى دهيد خلق كرده است *))*، و خلقت آن را نيز با تقدير و اندازه مورد قضاى الهى معرفى نموده انا كل شى ء خلقناه بقدر ^(133): *((*ما همه چيز را با اندازه آفريديم *))*، و نيز خلقت انسان را در نيكوترين و زيباترين شكل و اندازه گيريها دانسته است ، لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم ^(134): *((*بتحقيق انسان را در زيباترين شكلها خلق كرديم *))*، و از طرفى تمامى خلقت را بر حق - كه عين واقعيت بوده و داراى هدف واقعى مى باشد - بيان كرده است ، للّه للّه و ما خلقنا السموات و الارض و ما بينهما الا بالحق و اجل مسمى ^(135)، *((*آسمانها و زمين و آنچه را كه بين آن دو است را جز به حق و مدت معين نيافريديم *))*، و در خصوص انسان فرموده است : اءفحسبتم انما خلقناكم عبثا و انكم الينا لاترجعون ^(136)، *((*آيا گمان مى كنيد كه شما را بيهوده - باطل و بازيچه - آفريديم و به سوى ما رجوع نمى كنيد؟*))* لكن خلقت انسان را آن طور كه هست ، حق و زيباترين خلقت دانسته به گونه اى كه او با اختيار و انتخاب ، افعالش را انجام دهد و به طرف هدف مطلوب برود، و در اين راستا عده اى مسير باطل و انحراف و تمايل به عالم دنيا را انتخاب مى كنند و دسته اى مسير حق و تمايل به عالم آخرت را. و نيز مى فرمايد: ثم رددناه اسفل سافلين الا الذين آمنوا و عملوا الصالحات ^(137)، *((*سپس انسان را به پايين ترين پايينها - انكار حق و اعمال ناشايست - برگردانديم مگر كسانى كه ايمان آورده و عمل صالح انجام دهند*))*.

و در غير اين صورت ارسال رسولان و امر و نهى و وعده به ثواب و ترساندن از عقاب و در نهايت وجود معاد لغو و دروغ خواهد بود و آيات قرآنى سرشار است از بيان اتمام حجت به واسطه رسولان الهى و انذار و تبشير به عذاب و بهشت .^(138)

/ 221