بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عارف و مربى بزرگ اخلاق حضرت آية الله العظمى علامه سيد محمد حسين طباطبايى رضوان الله عليه ارتباط تربيتى برقرار كرد و در جلسات خصوصى اخلاقى و سير و سلوكى ايشان شركت فعال داشت و تا آخر عمر تحت تربيت آن مربى كم نظير بود و مدارجى از كمال و معرفت حق تعالى را طى كرد به گونه اى كه يكى از كسانى بود كه مرحوم علامه طباطبائى گاهى شاگردانش را براى ارتباط حالى و تقويت شور و عشق ، به ايشان سفارش مى كردند، ايشان اين ارتباط را نعمتى بى نظير براى خويش مى دانست به طورى كه گاهى مى فرمود: با اينكه بزرگانى را درك كردم لكن هيچ يك مرا مانند ايشان اقناع و اشباع نكردند و بعد از رفتن به تهران وقتى به قم مشرف مى شد تا شب چهارشنبه مى ماند تا در جلسات خاص عرفانى مرحوم علامه شركت كند، ايشان بعد از مراجعه از قم با مرحوم آية الله علامه امينى ارتباط خاصى برقرار كرد و در جلساتى كه كتاب شريف و گرانقدر الغدير را قبل از چاپ ، خوانده و بررسى مى كردند، شركت مى كرد.
ويژگيهاى روحى و اخلاقى وى
ايشان از يك تعبد خاص نسبت به دستورات شرع مقدس برخوردار بود به گونه اى كه در حد توان التزام خاص به مستحبات و ترك مكروهات داشت و همواره ديگران را قولا و عملا به آن دعوت مى كرد، علاوه بر آن از يك روح صبر و رضا و تسليم برخوردار بود و با آنكه تا آخر عمر كسالتهاى گوناگونى داشت لكن هيچ گاه زبان به شكايت و اعتراض از خداوند متعال نگشود بلكه با قلبى آرام با ديگران مواجه مى شد و وقتى آنها مشكلاتشان را مطرح مى كردند آنها را روحيه مى داد و در حد توان آن را حل مى كرد به طورى كه آنها با روحيه اى قوى و شاداب از نزدش بيرون مى رفتند، و همچنين داراى توكلى بلند و مناعت طبع بود كه حاضر نبود در مشكلات اقتصادى به كسى روى بيندازد و زير بار منت كسى يا شخصيتى رود و نيز داراى توسلى قوى به ائمه عليهم السلام بود و حالت بكاء عجيبى در توسل به ايشان و ابراز محبت به حق تعالى داشت - اين امر زبان زد ديگران بود - به گونه اى كه ديگران را نيز منقلب مى كرد و نوعا شبها يكى دو ساعت به اذان صبح مشغول راز و نياز و تهجد و تفكر در آيات انفسى بود، آن هم با حالت گريه شديد تا جايى كه گاهى نويسنده اين حالات ، از گريه ايشان از خواب بيدار مى شد، و اين گريه آن چنان عميق بود كه گاهى مى فرمود: مقدارى از سردردم به سبب گريه هاى زياد است ، و همچنين مى فرمود: من شما را با گريه به درگاه خداوند و اوليائش به اينجا رساندم ، اين توسلات در تمامى امور ايشان جريان داشت تا اينكه گاهى مى فرمود: من همواره توسل مى كنم ، (علتش آن حالت ذلت و خاكسارى ايشان به درگاه خداوند و اوليائش بود) يكى از حالات بارز ايشان سير در آيات انفسى بود كه در اين رابطه ، خداوند حالات و كمالاتى را به ايشان عنايت فرموده بود لكن ايشان نسبت به آنها كتمان خاصى داشت فقط گاهى آثارش ظهور مى كرد.ايشان علاوه بر كمالات روحى ، داراى اخلاق خاص و چهره بشاشى بود كه اشخاص در اولين برخوردها با ايشان ، شيفته و جذب ايشان مى شدند و عده اى از اين طريق به راه هدايت مشرف گرديدند.
فعاليتهاى علمى و تربيتى وى
ايشان با يك تعهد خاص و ايمان خالص به هدف ، براى ترويج دين ومعارف اسلامى نوعا به قشر جوان توجه داشت و براى آنها كلاسهايى در علوم عربى و فقهى و جلسات گوناگون دينى و اخلاقى تشكيل مى داد به گونه اى كه هر شب را به بحثى اختصاص مى داد مانند بحث حديث و حفظ آن ، جلسه قرائت و تفسير قرآن ، جلسه توسل و بحثهاى اعتقادى ، و نوعا خود مؤ سس اين گونه جلسات بود و در اين رابطه بحثهاى متصلى داشت و اين شرح از نتائج آن است ، علاوه بر اين ، شاگردانش را در تهيه و بيان معارف و اخلاقيات به كار مى گرفت به گونه اى كه بعضى از آنها جلساتى را اداره مى كردند و هنوز هم ادامه مى دهند، ايشان علاوه بر ارتباط كار علمى با شاگردانش ، با آن اخلاق ويژه اش با آنها ارتباط روحى و معنوى برقرار مى كرد و در امور مختلف ايشان نظارت و اشراف داشت و در حد امكان به آنها كمك مى كرد مانند امر معاش و كسب ، ازدواج و ارتباطات خانوادگى و آنها نيز آن مرحوم را در امور خود دخالت مى دادند مانند پدرى كه در تمامى امور تربيتى فرزندش نظارت و اشراف دارد، ايشان با داشتن كسالتهاى مختلف در هيچ حالى دست از ارشاد و تبليغ و تربيت برنداشت و در حد وسع و توان خود به بيدار كردن سياسى اهتمام داشت و با چنين روش تربيتى ، در زمانى كه رژيم فاسد پهلوى دست به اشاعه فحشاء و منكرات مى زد تا جوانهاى پاك در وادى فساد اخلاقى و اعتقادى بيفتند و قدرت فكر كردن نسبت به سرنوشت خود را نداشته باشند و بتوانند بر سلطه طاغوتى خود ادامه دهد،