بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
الحاق به صالحين را كرده اند ولى فقط به حضرت ابراهيم عليه السلام وعده ملحق شدن به ايشان را در آخرت داده است ،^(382) از اينجا معلوم مى شود كه كسانى به آن مقام اعلاى صلاح رسيده اند كه اين انبياى عظام تقاضاى ملحق شدن به آن را كرده اند. با مراجعه به آيات شريفه قرآن فهميده مى شود تنها كسى كه خداوند براى او مقام صلاح مطلق را اثبات كرده پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى باشد آنجا كه از زبان آن حضرت مى فرمايد: ان ولى الله الذى نزل الكتاب و هو يتولى الصالحين ^(383)، *((*همانا ولى من خدايى است كه كتاب را نازل كرد در حالى كه ولى صالحين مى باشد*))* در اين آيه شريفه خداوند متعال ولى مطلق پيامبر و صالحين معرفى شده پس معلوم مى شود كه آن حضرت به طور مطلق از صالحين مى باشد كه آن حضرات تقاضاى ملحق شدن به مقامش را داشته اند.
ويژگيهاى اولياى برگزيده خداوند
با بررسى آيات قرآنى به دست مى آيد كه خداوند براى مؤ منين مقامات و درجاتى از جهت ايمان و لوازم آن معرفى كرده است ، انما المؤ منون الذين اذا ذكر الله وجلت قلوبهم و اذا تليت عليهم آياته زادتهم ايمانا و على ربهم يتوكلون الذين يقيمون الصلاة و مما رزقناهم ينفقون اولئك هم المؤ منون حقا لهم درجات عند ربهم و مغفرة و رزق كريم ، ^(384) *((*همانا مؤ منين كسانى هستند كه وقتى خداوند ذكر مى شود دلهايشان هراسناك شده و وقتى آيات خداوند برايشان خوانده شود ايمانشان زياد شده و بر پروردگارشان توكل مى كنند، كسانى هستند كه نماز بپا داشته و از آنچه ما روزيشان كرده ايم انفاق مى كنند، ايشان مؤ منان حقيقى هستند براى آنها نزد پروردگارشان درجات و بخشش و رزق كريم است *))*.و براى بعضى از افعال يا اوصاف مؤ منين عناوين مخصوصى را بيان كرده است مانند محسنين ، مخبتين ، متقين و امثال آن ، لكن بعضى از اين عناوين مشترك است براى مراتب مختلف انسانها در اوصاف كماليه مانند لفظ متقين يا مؤ منين ولى بعضى از آنها مخصوص مقام و درجه خاصى از ايمان است مانند لفظ مخلصين ، صالحين ، صديقين ، تعدد اين عناوين منافاتى با اجتماع آنها در يك نفر ندارد همان طور كه انبياء تمامى آنها را دارا بوده اند لكن تعدد آنها به لحاظ اين است كه هر يك از آنها به حالت يا مقام نفسانى خاصى از ايشان دلالت مى كند، مثلا لفظ صديق اشاره به شدت مطابق با واقع بودن افكار و اعمال آنهاست و لفظ مخلصين اشاره دارد به پاك شدن ايمان ايشان به واسطه خداوند از آلودگى به شركهاى مخفى ، به هر حال به طور خلاصه تقسيم مؤ منين - انبياء نيز داخل در اين بحث هستند - يا به لحاظ اعمالشان است كه اعمال آنها عمل صالح و مورد پسند خداوند است و يا به لحاظ وجود و ذاتشان است كه ذات آنها از آلودگيها پاك است ، البته آلودگى هر يك از عمل و ذات انسان به لحاظ خودش معناى خاصى دارد، پاك بودن عمل از آلودگى به لحاظ اين است كه هم طبق قانون الهى باشد و هم براى او انجام شود، لكن پاك بودن ذات انسان به لحاظ مراتب عميق و بالاى ايمان است به گونه اى كه او در عالم جز يك هستى نامحدود بى نياز كه داراى اوصاف كماليه نامحدودى است نبيند رسيدن به اين مقام ، كار هر كسى نيست و با تحقق به مرتبه اول - عمل صالح - ميسر مى شود لذا قرآت از اين مقام به صالح تعبير مى كند كه اين صفت ذات شخص مى شود نه عملش ، زيرا عمل صالح در بالا رفتن ايمان تاءثير مى گذارد و بالا رفتن ايمان به لحاظ به حقيقت پيوستن آن است به گونه اى كه معتقدات ايمانى را انسان با حقيقت وجود خود بيابد همان طور كه قرآن كريم مى فرمايد: اليه يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه ^(385)، *((*كلمات پاكيزه اعتقادات حق - به سوى خداوند بالا مى رود و عمل صالح آن را بالا مى برد*))* و رواياتى ^(386) كه بيان مى كند: دلها خداوند را با حقيقت ايمان مى بيند، نيز بر اين مطلب دلالت مى كند. بنابراين همان طور كه گفته شد صالحين هم درجاتى دارند. و از طرفى قرآن كريم مى فرمايد: الله ولى الذين آمنوا^(387)، خداوند ولى مؤ منين است ، البته خداوند متعال ولى تمامى موجوداتست به معناى اينكه سرپرست و زمامدار وجود و شئون وجوديه آنها مى باشد، هو الولى الحميد^(388) *((*خداوند سرپرست ستوده شده مى باشد*))* لكن مراد از اين ولايت ، معناى خاصى از سرپرستى است كه فقط براى مؤ منين است و مشركين و كسانى كه به طرف غير خداوند بروند از اين ولايت و سرپرستى محرومند، و در حقيقت خود را بى پشتوانه وجودى مى يابند در عين توجه به فقر و نيازمندى وجودى كه اين بزرگترين حيرت و سرگردانى براى انسان است ، لذا مى فرمايد: والظالمون ما لهم من ولى و لانصير ^(389)، *((*براى ستمكاران ولى و كمك كننده اى نمى باشد*))* و نسبت به كسانى كه گمراه شده اند^(390)، و نيز خطاب به پيامبر^(391) اكرم صلى الله عليه و