بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مى كنى ، آيا خشنود نمى باشى اگر امر وحشتناكى از آسمان بيايد هر دسته اى به محل امنشان پناهنده مى شوند و ما به رسول خدا پناهنده شده و شما به سوى ما پناهنده مى شويد؟*))*.در روايت ديگر راوى به امام صادق عليه السلام عرض مى كند: *((*آيا مى شود شخصى كارهاى خلافى انجام دهد - هيچ چيزى را فروگذار نكردم مگر اينكه گفتم - در حالى كه امانت را قبول دارد؟ حضرت فرمود: اين شخص برايش اميدى هست ولى شخص ناصبى - كسى كه ايشان را به امامت قبول نداشته و نسبت به ايشان هم كينه دارد و ناسزا مى گويد - اميدى برايش نيست و اگر شخص مؤ من آن طورى باشد كه تو مى گويى از دنيا خارج نمى شود تا اينكه خداوند چيزى را بر او مسلط مى كند تا خدا به واسطه آن گناهانشان را بيامرزد و آن يا فقر است و يا مرض ^(451)*))* در روايت ديگر امام صادق عليه السلام مى فرمايد: *((*به خدا سوگند بنده اى اين امر - ولايت و امامت ايشان - را توصيف نمى كند تا آتش او را ببلعد، راوى گويد: عرض كردم : در ميان شيعيان كسانى هستند كه فلان كار و فلان كار - خلاف - را انجام مى دهند، فرمود: اگر اين طور باشد خداوند تبارك و تعالى يكى از ايشان را در جسدش مبتلا مى كند پس اگر آن موجب از بين رفتن گناهانش شد و در غير اين صورت خداوند رزقش را بر او تنگ مى كند، اگر اين كار گناهانش را از بين برد و در غير اين صورت خداوند هنگام مردنش بر او سخت مى گيرد تا اينكه نزد خدا بيايد در حالى كه گناهى نداشته باشد تا او را داخل بهشت كند^(452)*))* نظير اين روايات ، روايتهاى ^(453) ديگرى نيز وجود دارد لكن بايد علت اين همه اهتمام و سفارش ائمه به مسئله محبت و محبين خودشان روشن شود.
علت سفارش به محبت ائمه عليهم السلام
با مراجعه به عقل و قرآن و سنت مى توان علتش را اين حقيقت دانست كه انسان وقتى به بنده بودنش نسبت به حق تعالى پى برد و اينكه براى هدف عالى خلق شده است عقل حكم مى كند كه اگر بخواهد به آن هدف نائل شود بايد در مسيرى قرار بگيرد كه معبودش مى خواهد و به آن سفارش كرده است و در غير اين صورت بندگى مولى را نكرده است هر چند كه كارهايى را انجام دهد كه به حسب ظاهر نمايش بندگى دارد و خضوع در برابر مولى است لكن چون مطابق دستور و يا به دستور و فرمان مولايش نبوده بلكه به فرمان هواى نفسش بوده است اين بندگى مولى حساب نمى شود بلكه بندگى هواى نفس به حساب مى آيد. از اين جهت در روايت است : *((*شيطان پس از اينكه از طرف پروردگار امر به سجده به حضرت آدم عليه السلام شد به خداوند عرض كرد: پروردگارا به عزتت سوگند اگر مرا از سجده به آدم عفو كنى حتما برايت عبادتى كنم كه هيچ كس مانند آن تو را عبادت نكرده باشد، خداوند فرمود: انى احب ان اطاع من حيث اريد ، من دوست دارم اطاعت شوم آن طور كه مى خواهم ...^(454)*))* در عين حال او مطرود درگاه الهى گشت با اينكه وقتى در ميان ملائكه بود دو ركعت نماز او چهار هزار سال طول كشيد،^(455) زيرا آن طور كه خودش مى خواست ، به حسب ظاهر سجده و اطاعت مى كرد نه آن طور كه خداوند بخواهد، و در حقيقت نمى خواست بندگى خداوند را انجام دهد بلكه خود را بندگى مى كرد و به تعبير قرآن كريم : لم يكن من الساجدين ^(456)، *((*از سجده كنندگان نبود*))*، بنابراين چون انسان خودش نمى تواند بتنهايى راه بندگى حق تعالى را بپيمايد و بايد مطابق دستور قرآن و سنت پيامبر اكرم و ائمه عليهم السلام باشد همان طور كه خداوند در قرآن و پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در سنت متواتره ^(457) به محبت و تبعيت از اهل بيت عصمت عليهم السلام امر كرده است از اين جهت اعتقاد به حقانيت اين امور، او را با حق تعالى پيوند اعتقادى مى دهد و در تكامل وجوديش تاءثير ريشه اى دارد و چنانچه با عدم اعتقاد آگاهانه به حقانيت اهل بيت عليهم السلام اعمال خوبى را نيز انجام دهد هيچ گونه تاءثيرى در سعادت ابدى او نخواهد داشت زيرا از راهى ^(458) رفته است كه خداوند آن را نخواسته بلكه از آن نهى فرموده است .از اين جهت است كه امام صادق عليه السلام فرمود: *((*كسى كه اعتقاد پيدا كند به ولايت امام ستمگرى كه از طرف خداوند نيست ، دين ندارد، و كسى كه اعتقاد به امامت عادلى از طرف خداوند داشته باشد سرزنش نمى شود^(459)*))* در روايت ديگر امام صادق عليه السلام از قول خداوند متعال نقل مى كند كه فرمود: *((*حتما عذاب خواهم كرد امتى را كه به امامت كسى كه از طرف خداوند نيست اعتقاد داشته باشد هر چند اعمال آنها نيك و پاكيزه باشد و حتما عفو مى كنم هر امتى را كه معتقد به امامت كسى باشد كه از طرف خداوند است هر چند اعمالشان بد باشد^(460)*))* بايد توجه داشت اين روايات نمى خواهند ما را به مخالفت عمدى دستورات الهى ترغيب كنند زيرا اين مخالفت با اهداف قطعيه ائمه عليهم السلام مى باشد بلكه مى خواهند بفرمايند كه