بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كرده است ، وترى الملائكة حافين من حول العرش ^(549)، *((*دو ملائكه را پيچيده در اطراف عرش مى بينى *))*، اين آيه عموم ملائكه را دلالت دارد و آيه بالا چون مى فرمايد: حامل عرش و كسانى كه اطراف آنند، معلوم مى شود، حاملينى كه ملائكه شريف تر و مقرب تر باشند وجود دارد، اين مطالب با مطلب گذشته منافات ندارد كه گفتيم رسول خدا و ائمه عليهم السلام حقيقتا اهل آسمان مى باشند زيرا حقيقت ايشان قبل از ملائكه خلق شده است و واسطه فيض بوده است حتى براى ملائكه ، لذا ايشان تسبيح و تقديس را از ائمه آموختند^(550).و ثانيا، طلب مغفرت ايشان براى مؤ منين است كه راه ايمان را پيموده و صالح مى باشند يعنى اعتقاد حقى دارند، اين نشان دهنده محبت ايشان نسبت به مؤ منين است كه براى ايشان طلب مغفرت مى كنند و ثالثا، محبت ايشان محدود به عالم دنيا نيست بلكه از خداوند متعال مى خواهند كه ايشان را به بهشت داخل كرده و از بديها و تبعات اعمالشان آنها را حفظ كرده و به رحمت الهى كه همان رستگارى بزرگ است برساند. در ذيل آيه شريفه روايات ^(551) متعددى است كه دلالت مى كند: براى خداوند ملائكه اى است كه گناهان شيعيان به واسطه استغفارشان ساقط مى شود همان گونه كه برگ درختان هنگام افتادنشان ، از روى درخت مى افتند، و نيز براى محبين ائمه استغفار كرده و دشمنانشان را لعن مى كنند و از خداوند مى خواهند كه بر آنها عذاب پياپى بفرستد، و همچنين ملائكه هنگام نماز و روزه براى انسان مؤ من دعا و درود مى فرستند و هنگام مشكلات او براى رفعش ^(552) دعا مى كنند، و همچنين روايات زيادى دلالت دارد كه آنها براى زائرين قبر اميرالمؤ منين ^(553) و امام حسين ^(554) عليه السلام دعا كرده و از آنها استقبال مى كنند و هنگام وداع از آنها مشايعت مى كنند و وقتى مريض شوند عيادتشان مى كنند و وقتى مى ميرند بر جنازه آنها نماز خوانده و براى آنها استغفار مى كنند و همچنين در رواياتى ^(555) آمده است كه ايشان تمايل در دوستى طالب علم داشته و با بالهاى خود ايشان را مسح مى كنند و ايشان را دوست دارند، و همچنين رواياتى ^(556) بيانگر آن است كه ملائكه خادم شيعيان و محبين ائمه عليهم السلام مى باشند.ب - محبوب شدن نزد آسمان : از آيات و روايات استفاده مى شود كه موجودات يك قسم شعورى نسبت به پروردگار متعال داشته و خود آنها يك نوع ^(557) آگاهى به آن نيز دارند و بر آن آثارى مترتب مى شود از قبيل حمد^(558) و تسبيح ^(559) پروردگار و سجده ^(560) براى او، هر چند انسان با علوم عادى به آن آگاهى نداشته باشد و آن را نفهمد، و اين شعور يك قسم خضوع ايشان را نسبت به پروردگار متعال ايجاب مى كند و قرآن كريم از آن به عنوان بندگى تعبير مى كند ان كل من فى السموات و الارض الا آتى الرحمن عبدا ^(561)، *((*هيچ يك از موجودات آسمانى و زمينى نيست مگر اينكه به طرف بندگى خداوند مهربان مى روند*))* و نتيجه اين بندگى آن است كه آنها نسبت به وجود و آثار وجودى خود هيچ نوع استقلالى را نمى بينند به گونه اى كه ترتب آثار را بر وجود خود به اذن حق تعالى دانسته ، از اين جهت چون خودشان در مسير بندگى حق تعالى هستند نسبت به كسانى كه آنها نيز در اين مسير باشند اظهار لطف و محبت داشته و آثارشان را به اذن الهى آشكار مى كنند و برعكس ، در برابر كسانى كه بر ضد مسير بندگى بوده باشند اظهار قهر و غضب نموده و آثار را به اذن حق مترتب نكرده و ايشان را در تنگناى وجودى قرار مى دهند. قرآن كريم در اين رابطه مى فرمايد: ولو ان اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض ولكن كذبوا فاخذناهم بما كانوا يكسبون ^(562)، *((*و اگر اهل شهرها ايمان آورده و تقوا داشتند حتما بركاتى را از آسمان و زمين بر ايشان مى گشوديم و لكن تكذيب كردند پس ايشان را به خاطر اعمالشان گرفتيم مؤ اخذه نموديم -*))* و از قول حضرت هود و نوح به قومشان نقل مى كند كه توبه و استغفار كنيد تا خداوند از آسمان باران را سرازير كرده و نيرويتان را تقويت نمايد، و يا قوم استغفروا ربكم ثم توبوا اليه يرسل السماء عليكم مدرارا و يزدكم قوة الى قوتكم ^(563)،. و حضرت موسى بن جعفر عليه السلام مى فرمايد: *((*در زمان حضرت سليمان بن داود عليه السلام قحطى شديدى بر مردم وارد شد و به آن حضرت شكايت كردند و از او خواستند كه آب برايشان طلب كند حضرت به ايشان فرمود: وقتى كه نماز صبح را خواندم مى روم ، هنگامى كه نماز صبح را خواند، آن حضرت و مردم مى گذشتند و در راه به مورچه اى برخورد كردند كه دستهايش را به آسمان بلند كرده و پاهايش به زمين ، و مى گويد: خدايا ما مخلوقى از مخلوقات هستيم و بى نياز از روزيت نمى باشيم پس ما را به واسطه گناهان فرزند آدم هلاك مگردان ، حضرت سليمان به ايشان فرمود: برگرديد زيرا شما به واسطه غير خودتان - دعاى مورچه - سيراب گشتيد، امام كاظم عليه السلام فرمود: در آن سال به گونه اى سيراب شدند كه هيچ گاه مانند