از مجموعه مباحث در شرح اين فراز، استفاده مى شود كه خواستن از خداوند كه انسان را محبوب در زمين و آسمان قرار دهد معنايش اين است كه خداوند توفيق دهد تا در مسير بندگى خودش قرار گيريم . آن بندگى كه هدف حقيقى از خلقت همه موجودات بوده و از وجود انسان كمال آن مى تواند ظهور كند و در اين صورت تمامى موجودات در مسير آن رابطه حقيقى با حق تعالى قرار مى گيرند و پيوند و جاذبه آنها با يكديگر بر اساس فطرت و گرايش توحيدى خواهد بود و قهرا چنين انسانى كه با به كار بستن ابزار بندگى و كمك گرفتن از حق تعالى در اين مسير، سير حقيقى وجودش را در جهت حقيقت وجودش يعنى حق تعالى قرار داده ، هماهنگ با تمامى موجودات بوده و محبوب آنها مى شود اعم از ملائكه و حقايق عاليه هستى تا انسانهاى مؤ من و زمين و آسمان ، و آثار اين محبت برايش ظاهر مى شود، همان طور كه گذشت .
فصل ششم : صبر بر بلاها
صابرة على نزول بلائك
تحليل حقيقت دنيا
خداوند متعال انسان را در اين عالم با قوا و تمايلات ويژه اى آفريده است و به مقتضاى هر ميلى چيزى را خلق فرموده تا آن ميل به نتيجه وجوديش رسيده و وجودش لغو و بيهوده نگردد، در عين حال تمامى اين روابط طبيعى بين انسان و عالم ابزارى است براى رسيدن به هدف عالى از خلقت - كه بندگى خداوند متعال باشد - و نتيجه اش به تمام معنا در اين عالم نمى تواند ظهور كند بلكه در عالم كامل ترى از اين عالم ظهور كرده كه قرآن كريم از اين عالم به متاع تعبير كرده و از عالم ديگر به آخرت ، و ما الحيوة الدنيا فى الاخرة الا متاع ^(597)، *((*و زندگى دنيا در آخرت جز ابزارى نيست *))* و كسانى كه به اين بازار با نگاه استقلالى بنگرند و همه فكر و توجه و همت خود را آن قرار دهند اين عالم براى آنها ابزار غرور و فريب مى شود قرآن مى فرمايد: و ما الحيوة الدنيا الا متاع الغرور ^(598)، *((*و زندگانى دنيا جز ابزار فريب نمى باشد*))* و چون ايشان با اين توجه از هدف حقيقى باز مى مانند و در نهايت چيزى جز خيالات عايدشان نمى شود، دنيا براى آنها سرگرمى و بازيچه و زينت مى شود، قرآن مى فرمايد: اعلموا انما الحيوة الدنيا لعب و لهو و زينة و تفاخر بينكم و تكاثر فى الاموال و الاولاد... ^(599) *((*و بدانيد كه حيات دنيا فقط بازيچه و سرگرمى و زينت و موجب فخر در بين شما و زياده طلبى در اموال و اولاد است ...*))* لكن ما ماءموريم آن گونه كه اين آيه مى فرمايد بوده باشيم كه : و ابتغ فيما آتاك الله الدار الآخرة و لاتنس نصيبك من الدنيا و احسن كما احسن الله اليك و لاتبع الفساد فى الارض ان الله لايحب المفسدين ^(600)، *((*و جستجو كن در آنچه خداوند به تو داده است خانه آخرت را و نصيب و بهره ات را از دنيا فراموش مكن و نيكى كند همان طور كه خدا به تو نيكى كرد و فساد را در زمين جستجو مكن زيرا خداوند فسادكنندگان را دوست ندارد*))*، روى اين حساب اگر تنها هدف و همت انسان رسيده به مقتضاى تمايلات ظاهرى خود باشد، اين جهان كه از جهت ظاهر به او نزديك است و ارتباط مستقيم با آن دارد و آن تمايلات را تاءمين مى كند، مى شود دنياى مذموم ، لكن اگر هدف و همت او ارتباط و رسيدن به عالم ابدى و ثابت باشد، از راه ارتباط صحيح با اين جهان ، مى شود دنياى ممدوح و از جهتى آخرت ، على عليه السلام مى فرمايد: للّه للّه و بالدنيا تحرز الاخرة ^(601)، *((*و به واسطه دنيا آخرت به دست مى آيد*))* و نيز مى فرمايد: فتزودوا فى الدنيا من الدنيا ^(602)، *((*پس توشه برداريد در دنيا از دنيا*))*، و تمامى آيات و روايات كه در مذمت دنيا آمده است با توجه به اين ديدگاه است و الا موجودات اين عالم و از جمله انسان و تمام خصوصيات وجوديش مخلوق و آيه حق تعالى مى باشند و از آن جهت كه ما را به حق تعالى مى رسانند، نيكو و زيبا مى باشند همان طور كه مى فرمايد: الذى احسن كل شئى خلقه ^(603) *((*خداوند آن كسى است كه خلقت هر چيزى را نيكو قرار داد*))* از اين جهت وقتى على عليه السلام شنيدند عده اى دنيا را مذمت مى كنند فرمود: *((*دنيا منزل صدق و راستى است براى كسى كه آن را