بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
*((*همانا در كتاب على عليه السلام آمده است : همانا سخت ترين مردم از جهت بلاء انبياء سپس اوصياى ايشان سپس كسانى كه نزديك تر به ايشانند مى باشند، و همانا خداوند مؤ من را به اندازه اعمال نيكويش مبتلا مى كند پس كسى كه دينش صحيح بوده و علمش نيكو باشد. بلايش سخت تر است و علتش آن است كه خداوند عز و جل دنيا را ثواب براى مؤ من و عقاب براى كافر قرار نداده است و كسى كه دين و عملش ضعيف باشد، بلايش كم مى شود و همانا بلا سريع تر به مؤ من متقى مى رسد از باران به قرار گرفتن بر زمين *))* كسانى كه بخواهند درجات بالاى ايمان را به پيمايند يا آن كمالاتشان ظهور كند مانند انبياء و ائمه عليهم السلام ، ابتلائاتشان سختتر است البته تمامى آنها از ابتلائات مادى نمى باشد بلكه بيشتر آنها از قبيل ابتلائات روحى است همان طور كه امام سجاد به واسطه پدرش عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كرده اند كه فرمود: *((*همواره من و كسانى كه از من بوده اند از انبياء و مؤ منين ، مبتلا بوده ايم به كسانى كه ما را اذيت كنند و اگر مؤ منى بر سر كوهى باشد حتما خداوند عز و جل كسى را برايش قرار مى دهد كه اذيتش كرده تا بر آن پاداش بگيرد، و على عليه السلام مى فرمايد: همواره من مظلوم بودم از وقتى كه مادر مرا زائيد به گونه اى كه وقتى عقيل چشمش درد گرفته و ورم مى كرد، مى گفت : تا دوا در چشم على نريخته ايد در چشم من نريزيد، پس در چشمم دواء مى ريختند در حاليكه درد چشمى نداشتم ^(629)*))* و مقدارى از اين امتحانها براى ظهور مراحل عاليه ايمان است مانند آن حالتى كه حضرت ابراهيم عليه السلام داشت در پاسخ جبرئيل عليه السلام ، كه در هنگام افتادن در آتش به واسطه منجنيق ، به او عرض كرد: هل لك حاجة ؟ فقال : اما اليك فلا ^(630)، *((*آيا حاجتى دارى ؟ حضرت فرمود: اما به سوى تو، پس خير*))*، حضرت ابراهيم عليه السلام اگر از جبرئيل كمك مى گرفت ، از آن جهت كه فرشته واسطه فيض الهى بود، به حسب ظاهر اشكالى نداشت لكن به حسب مقام ابراهيمى كه مى خواهد آن قله توحيد را از خود نشان داده و به آن دعوت كند، اشكال دارد، و اين چنين است امثال اين امتحانات كه براى انبياء و اولياء عليهم السلام بوده است در حالى كه اكثر مردم حتى خواص از مؤ منين نيز امتحان بودن آن را نمى فهمند، روى اين حساب ، تمامى ابتلائات براى بخشيدن گناهان نيست بلكه براى اعطاى اجرهايى است كه خداوند مى داند آنها چيست :از اين جهت على بن رئاب از امام صادق عليه السلام سؤ ال مى كند: كه اين سخن خداوند عز و جل كه مى فرمايد: *((*آنچه از مصيبتها به شما مى رسد به سبب اعمالى است كه انجام داده ايد*))* آيا آنچه به حضرت على و اهل بيتش عليهم السلام بعد از او رسيد به سبب اعمالى بود كه انجام مى دادند و حال آنكه ايشان اهل بيت طهارت و معصوم بودند؟ حضرت فرمود: ان رسول الله صلى الله عليه و اله كان يتوب الى الله و يستغفره فى كل يوم و ليلة ماة مرة من غير ذنب ، ان الله يخص اوليائه بالمصائب لياءجرهم عليها من غير ذنب ^(631)، *((*همانا رسول خدا صلى الله عليه و آله به سوى خدا توبه مى كرد و هر روز و شب صد مرتبه از خداوند طلب مغفرت مى كرد بدون داشتن گناه ، همانا خداوند اوليائش را به مصيبتها اختصاص داده است تا اينكه بر آنها به ايشان اجر دهد بدون داشتن گناهى *))*، و امام حسين عليه السلام نيز به اصحابش مى فرمايد: *((*پس اگر آماده ايد بر آنچه من خود را آماده كرده ام ، بدانيد كه خداوند فقط در مقابل سختيها مقامهاى عالى را به بندگانش مى بخشد گرچه خدا مرا - با گذشتگان از خانواده ام كه من آخرين آنها هستم كه در دنيا مانده ام - به كرامتهايى مختص گردانيده كه تحمل سختيها بر من آسان شده ولى براى شما نيز مقدارى از آن كرامتهاى خداوند متعال مى باشد^(632)*))*، اين كرامتها كه خداوند براى آن حضرت و اهل بيت گرامش و نيز به اصحابش عنايت فرموده در برابر تحمل نزول بلا، امور عادى كه براى عموم مؤ منان در نظر گرفته شده نمى باشد بلكه مقامهاى معنوى و درجات بهشتى است كه در روايت ديگرى نسبت به امام حسين عليه السلام جد بزرگوارش در خطاب به آنحضرت فرموده است كه : ان لك فى الجنان لدرجات لن تنالها الا بالشهادة ^(633)، *((*و همانا براى تو در بهشتها درجاتى است كه جز با شهادت به آنها نمى رسى *))*.
بهترين راه برخورد با بلاها
پس از اينكه معناى بلا و علت نزول آن و نيز مراتبش روشن شد، حال بايد ديد كه بهترين راه برخورد با آن چيست تا بتوان از آن بهترين استفاده را برد، از آيات و روايات استفاده مى شود كه بهترين راهها صبر و استقامت در برابر آنهاست به گونه اى كه انسان قد خم نكند و با حوصله و آرامش با آنها برخورد كرده تا بتواند در برابر هر بلايى وظيفه مناسب با آن را انجام دهد و معناى صبر اين نيست كه در برابر بلاها