بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
حضرت ابراهيم عليه السلام يكى از ايشان مى باشد كه قرآن درباره او مى فرمايد: شاكرا لانعمه اجتباه و هداه الى صراط مستقيم ^(687)، *((*شكرگزار نعمتهاى الهى است ، خدا او را انتخاب كرده و به راه مستقيم هدايتش فرموده *))* از اين جهت على عليه السلام مى فرمايد: *((*و عده اى هستند خداوند را به خاطر شكر او بندگى مى كنند - نه از ترس عذاب يا طمع به بهشت - اين بندگى آزادگان است ^(688)*))* زيرا از غير خداوند و انگيزه هاى خالص الهى آزاد شده اند، و او را چون اهل بندگى است و صاحب جمال و جلال مطلق ذاتى و محبوب بالذات است بندگى مى كنند، ائمه عليهم السلام اين گونه بوده اند^(689) همان طور كه رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز اين گونه بود و بنابر فرمايش امام باقر عليه السلام : *((*پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در جواب عائشه ، هنگامى كه به حضرت عرض كرد: چرا خود را به زحمت مى اندازيد و حال آنكه خداوند گناهان گذشته و آينده شما را آمرزيده است ؟ - گناهى نداريد - فرمودند: آيا بنده شكرگزارى نباشم ؟^(690)*))*.با اين بيانات روشن شد كه حقيقت شكر نيز داراى درجاتى است و بستگى به معرفت انسان به خداوند متعال دارد هر مقدار معرفت عميق تر باشد حقيقت شكر نيز عميقتر خواهد بود.
لوازم و آثار شكر
هر يك از اوصاف شريفه نفسانى يك سرى از اوصاف و حالات شريفه ديگرى را به همراه دارد و يا بعد از آن بر انسان مترتب مى شود. نسبت به صف شكر نيز اين چنين است البته نوعا اين آثار با تداوم اين اوصاف مترتب مى شوند. از دسته اول به لوازم و از دسته دوم به آثار تعبير مى كنيم و آنها عبارتند از:1- دارا بودن حكمت : حكمت بنابر تعبير قرآن كريم ، آگاهى به اشياء است آن گونه كه مى باشند و آن داراى مزاياى مهمى است كه كسى كه آن را دارا باشد به خير كثير تاءمل شده و خداوند نيز آن را به او مى دهد، همان طور كه قرآن كريم مى فرمايد: للّه للّه يوتى الحكمة من يشاة و من يؤ ت الحكمة فقد اوتى خيرا كثيرا ^(691)، و يكى از كسانى كه به او حكمت داده شده حضرت لقمان است كه بر آن لازمه اى مترتب مى شود كه عبارت است از شكر كردن خداوند، و لقد آتينا لقمان الحكمة ان اشكر لله ^(692) *((*و بتحقيق به لقمان حكمت داديم كه خدا را شكر كن *))*، و چون شكر، قرار دادن هر چيز در جاى مناسب خويش مى باشد و آن لازم دارد شناخت اشياء را به گونه اى كه جايگاه هر كدام در نظام خلقت معلوم باشد، پس داشتن حكمت با شكر متلازمين هستند، هر جا شكرى باشد حكمت موجود است و اگر حكمت بخواهد موجود بوده و تاءثير بگذارد بايد با شكر تواءم باشد.2- زياد شدن نعمت : يكى از آثار حتمى شكر كه خداوند به آن وعده داده است زياد شدن نعمت است كه صاحبش از آن بهره مند مى شود زيرا اثر شكر از حق تعالى به بنده مى رسد در حالى كه خداوند از تمامى اشياء و آثارشان بى نياز است همان طور كه مى فرمايد: و من يشكر فانما يشكر لنفسه و من كفر فان الله غنى حميد ^(693)، *((*و كسى كه شكر كند براى خويش شكر كرده و كسى كه كفر ورزد خداوند بى نياز ستوده شده است *))* و نيز مى فرمايد: و اذ تاذن ربكم لئن شكرتم لازيدنكم ^(694)، *((*و ياد كن هنگامى را كه پروردگارتان اعلان كرد كه اگر شكر گزاريد حتما شما را زياد مى كنم *))*.امام صادق عليه السلام نيز در تفسير آيه شريفه مى فرمايد: من اعطى الشكر اعطى الزيادة ^(695)، *((*كسى كه شكر به او داده شده باشد زياد شدن نعمت هم به او داده شده است *))* روايات در اين مطلب زياد وارد شده است به گونه اى كه از آنها استفاده مى شود كه تداوم نعمت نيز با شكر نسبت به آن تضمين شده است . همان طور كه امام سجاد عليه السلام در سفارشش به بعضى از اولاد خود مى فرمايد: فارنه لازوال للنعمة اذا شكرت ^(696)، *((*نعمتى را كه شكر كنى زايل نمى شود*))* اين مطلب شامل تشكر از ديگران نيز مى شود زيرا شكر زمينه اهليت براى نعمت را ظهور مى دهد و آنها را به طرف خود جذب مى كند همان طور كه امام سجاد عليه السلام در سفارش گذشته مى فرمايد: يا بنى اشكر الله لمن انعم عليك و انعم على من شكرك ^(697)، *((*فرزندم خدا را شكر كن نسبت به كسى كه بر تو نعمتى مى دهد و نعمت بده بر كسى كه تو را شكر كند*))* و امام باقر عليه السلام نيز از على عليه السلام نقل مى كند كه حضرت فرمود: حق على من انعم عليه ان يحسن مكافاة المنعم فان قصر عن ذلك وسعه فعليه ان يحسن الثناء فان كل عن ذلك لسانه فعليه معرفة النعمة و محبة المنعم بها، فان قصر - قصر - عن ذلك فليس للنعمة باهل ^(698)، *((*لازم است بر كسى كه نعمت داده شده اينكه نسبت به نعمت دهنده تلافى نيكو كند پس اگر توانش نسبت به آن