فصل دهم : برداشتن توشه تقوى براى روز جزا - سیمای مخبتین نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

سیمای مخبتین - نسخه متنی

محمود تحریری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بنده نشود كار او به جايى نمى رسد از اين جهت در اين فراز از خداوند مى خواهيم كه جان ما را مشتاق به لذات لقايت قرار بده .

فصل دهم : برداشتن توشه تقوى براى روز جزا

متزودة التقوى ليوم جزائك

معناى تقوا و اهميت آن

شخصيت واقعى و حقيقى انسان وابسته به دو امر است اول بينش او نسبت به ارتباط وجودى به حق تعالى و رجوعش به او، دوم پياده كردن اين بينش ‍ در زندگى عملى و رفتارى ، حفظ كردن وجود خود با تمامى تمايلاتش از رفتن برخلاف طريقه اى كه بينش ايمانى و گرايش فطرى او اقتضاء مى كند تقوا ناميده مى شود، به فرموده على عليه السلام التقوى اجتناب ^(873)، *((*تقوى اجتناب و دورى است *))* و آن يگانه سبب ظهور ايمان و حفظ آن مى باشد، التقوى حصن المؤ من ^(874)، *((*تقوى موجب حفظ مؤ من است *))* و اساس تمامى خوبيهاى ^(875) ديگر و قوى ترين پايه ^(876) ايمان ، و موجب پاك شدن اعمال ،^(877) و شريف ترين و بهترين لباس بر قامت انسانيت ،^(878) و دواى دردهاى باطنى انسان ^(879) و بهترين توشه ^(880) و ذخيره ^(881) براى عالم آخرت است . براى اهميت آن همين بس كه موجب رسيدن به حيات ^(882) پاكيزه در دنيا و آخرت و شرافت ^(883) دنيا و آخرت و سود^(884) هر دو مى باشد، و تقريبا تمامى انبيايى كه قرآن ^(885) دعوت ايشان را ذكر كرده ، دعوت به توحيد و تقوى با هم بوده است .

جايگاه تقوى در سير تكاملى

با مراجعه دقيق به آيات و روايات به دست مى آيد كه تقوى از لوازم اوليه سير تكاملى انسان از ابتدا تا انتها مى باشد و آن محدود به مرتبه خاصى از سير وجودى انسان نيست و وصف مرتبه معينى از مراتب ايمان نمى باشد برخلاف اوصاف ديگرى كه در قرآن و روايات براى انسانهاى صاحب كمال آورده شده مانند احسان ، اخبات ، اخلاص و خلوص و... كه هر يك درجه معينى از ايمان را نشان مى دهد بلكه تقوى از اولين مراحل ايمان كه اعتقاد قلبى باشد موجود است تا آخرين مراحل آن ، لكن در هر مرتبه اى بگونه خاصى ظهور مى كند. در مرحله اعتقاد، به حفظ قلب از تزلزل در عقيده حق و راه يافتن شك و شبهه در آن و گرايش به عقايد باطله و خرافى معنا پيدا مى كند و در مرحله عمل ، اول به حفظ وظايف لازم بندگى و پياده كردن آنها و اجتناب از مخالفت و ارتكاب دستورات نهى شده مى باشد، دوم به حفظ دستورات مستحبه و ترك مكروهات شرعيه است و در مرحله اخلاق ، به حفظ روح از آلوده شدن به اوصاف رذيله و تصميم بر اتصاف به اوصاف حميده مى باشد، و در مرحله سير توحيدى و پرورش سر انسان ، به حفظ باطن از انگيزه هاى غير خدايى و سپس از توجه به غير خداوند متعال و تمركز جان در ذكر الهى است . هر يك از اين امور جزئيات بسيارى دارد كه در شرع مقدس بيان شده و در تمامى آنها نياز به راهنما وجود دارد و هر كدام راهنماى خاصى دارد و بايد مواظب بود كه هر كدام را از راهنماى خاص خود طلب نمود و هر كسى هم در هر امرى دخالت نكند مگر كسى كه به تمامى آنها آگاهى و اشراف عملى داشته باشد، و بايد توجه داشت كه هر مرتبه اى از آن زمينه صعود به مرتبه بالاتر مى باشد.

مراتب تقوى

از بيانات گذشته اجمالا به دست مى آيد كه براى تقوى مراتبى است - كه اكنون در صدد بيان مراتب به طور تفصيل نيز نمى باشيم بلكه مقصود توجه به مراتب داشتن تقوى است - از آنجا كه حالت تقوى در اثر اطاعت از فرامين الهى به وجود مى آيد و خداوند متعال نيز در تمامى شئون وجوديه انسان دستوراتى اعم از واجب و مستحب ، حرام و مكروه دارد و هر مقدار از اين دستورات اطاعت شود مرحله اى از تقوا تحقق پيدا كرده است و انسان هر مرتبه اى از آن را داشته باشد مطلوب است و در سير تكاملى قرار گرفته است همان طور كه مى فرمايد: فاتقوا الله مااستطعتم و اسمعوا و اطيعوا و انفقوا خيرا لانفسكم ^(886)، *((*پس ، از خدا بترسيد آن مقدار كه مى توانيد و گوش دهيد و اطاعت كنيد و انفاق كنيد، - اين امور - بهتر است براى جانتان *))* لكن خداوند از ما خواسته است كه همت خود را بلند قرار دهيم حق تقوى را داشته و در برابر تمامى فرامين الهى تسليم قلبى و عملى شويم به گونه اى كه هيچ شائبه معصيت و كفران نعمت و نسيان و غفلت و خوبينى در برابر او و دستوراتش پيش نيايد و اين درجه اعلاى اسلام است از اين جهت مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا اتقوا

/ 221