مراتب روش اولياء و كامل ترين آنها - سیمای مخبتین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای مخبتین - نسخه متنی

محمود تحریری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تمايلات فطرى در تمامى انسانها يكى است مانند ميل به حقيقت يابى و زيبايى طلبى و خودخواهى و امثال آن ، و نيز فراگير بوده و تمامى ابعاد وجودى او اعم از فردى ، اجتماعى ، روحى و مادى را شامل مى شود به گونه اى كه اهداف واقعى وجود او را دنبال كرده و محقق مى گردانند و لذا جز در پرتو اديان الهى دست نخورده ، محقق نمى شود زيرا اين روشها در اين اديان از ناحيه كسى است كه خالق و رب انسان است كه هم مى داند چگونه موجودى آفريده و هم مى داند براى چه چيزى او را آفريده است و هم راه و روش دقيق رساندن او را به هدف واقعى مى داند از اين جهت مى فرمايد: فاقم وجهك للدين حنيفا فطرة الله التى فطر الناس عليها لاتبديل لخق الله ذلك الدين القيم ولكن اكثر الناس لايعلمون ^(908)، *((*پس چهره دلت را به سوى دين پابرجا قرار بده فطرت خدايى كه مردم را بر آن خلق كرد و تغيير و تبديلى براى خلقت او نيست اين است دين پابرجا و لكن اكثر مردم نمى دانند*))* و در جاى ديگر آن تمايل حقيقى انسان را بيان كرده و همان را دين قيم معرفى فرموده است و آن عبوديت خداوند متعال است ، امر ان لاتعبدوا الا اياه ذلك الدين القيم ولكن اكثر الناس ‍ لايعلمون ^(909)، *((*خداوند امر كرده است كه جز او را نپرستيد اين است دين پابرجا ولكن بيشتر مردم نمى دانند*))* شايد علت عدم آگاهى بيشتر مردم از اين تمايلات حقيقى در وجودشان ، همان سرگرمى به امور پيش ‍ روى خود و تمايلات حسى آنها باشد كه موجب مى شود قواى عقلى خود را به كار نبندند تا آن تمايلات درونى شكوفا شده و جهت پيدا كنند. زيرا تمايلات فطرى مانند تمايلات غريزى و طبيعى در انسان ، خود به خود شكوفا نمى شود و اگر انسان يكى از قواى مهم درونى خود را - عقل - كه نقش ‍ اساسى در وجودش ايفا مى كند به كار نگيرد آن واقعيات وجودش ظهور نمى كنند از اين جهت يكى از دستورات اكيد انبياء به كار بستن عقل ^(910) است و كار آنها هدايت و شكوفايى آن مى باشد همان طور كه على عليه السلام مى فرمايد: و يثيروا دفائن العقول ^(911)، *((*انبياء آمدند تا گنجينه هاى عقلها را بيرون بياورند*))* و آنوقتى اين روشها نقش اساسى را در وجود انسان مى گذارد كه با بينشهايش نسبت به خود و جهان و مبداء و معاد او پيوند حقيقى داشته باشد و اين كار فقط از بيانات دين حق ساخته است كه در نهايت كار هم آن فقط مفيد خواهد بود و حقانيتش ظهور خواهد كرد كه اگر انسان در مسيرش بوده بهره مند مى شود، قرآن كريم مى فرمايد: يومئذ يوفيهم الله دينهم الحق و يعلمون ان الله هو الحق المبين ^(912)، *((*روز قيامت خداوند جراى حق ايشان را بتمامه مى دهد و مى فهمند كه خداوند حق آشكار بوده است *))* و بطلان غير حق تعالى و غير روش حق ظاهر مى شود آنگاه كسانى كه در آن مسير بوده اند به خسران آن مى رسند، قرآن مى فرمايد: للّه للّه و نزعنا من كل امة شهيدا فقلنا هاتوا برهانكم فعلموا ان الحق لله وضل عنهم ما كانوا يفترون ^(913)، *((*و از هر گروهى گواهى مى گيريم و مى گوييم برهان خود را بياوريد پس مى فهمند كه حق براى خداست و آنچه را كه افتراء مى بستند گم مى شود*))* و در جاى ديگر مى فرمايد: وضل عنهم ما كانوا تزعمون ^(914)، *((*و آنچه را كه گمان مى كرديد از شما گم مى شود*))* و نيز مى فرمايد: و القوا الى الله يومئذ السلم وضل عنهم ما كانوا يفترون ^(915)، *((*و در روز قيامت پيوند آشتى را به سوى خدا مى افكنند و آنچه را كه افترا مى بستند از ايشان گم مى شود*))*.

و چون انسان به لحاظ ساختمان وجوديش ناگزير است كه از روشهايى تبعيت كند تا زندگانيش سامان گرفته و تاءثير مطلوبى در وجودش بگذارد، بناچار با كمى دقت و رعايت انصاف حكم مى كند آن روشى كه با اين ساختمان منطبق است و خاستگاه آن است يا به طور احتمال اين گونه است ، لازم است تبعيت شود و روشهاى ديگر ناديده گرفته شود قرآن كريم در اين زمينه مى فرمايد: افمن يهدى الى الحق احق ان يتبع امن لايهدى الا ان يهدى فمالكم كيف تحكمون ^(916)، *((*آيا كسى كه به سوى حق هدايت مى كند سزاوار تبعيت است يا كسى كه هدايت نمى كند مگر اينكه هدايت شود پس چيست شما را، چگونه حكم مى كنيد؟*))* و امام رضا عليه السلام نيز به آن زنديقى كه نزد ايشان آمد فرمود: *((*اگر سخن شماانكار مبداء و معاد و رسالت انبياء - درست باشد كه اين چنين نيست ، آيا ما با شمان مساوى نيستيم ؟ و نماز و روزه و زكات و اقرار ما ضررى براى ما ندارد، آن شخص ساكت شد، امام فرمود: اگر سخن ما حق باشد كه اين چنين است ، آيا شما هلاك نشديد و ما نجات نيافته ايم ؟^(917)*))* شبيه اين سخن را امام صادق عليه السلام به ابن ابى العوجاء كه يكى از زنديقهاى زمانش بود فرموده ^(918) است .

مراتب روش اولياء و كامل ترين آنها

پس از اينكه معلوم شد كه بهترين روشها آن است كه با فطرت انسان انطباق كامل داشته باشد و آن فقط روش

/ 221