بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
وقتى حضرت به هوش آمد فرشته گفت : [اقراء باسم ربك الذى خلق ....] ((6))3 امـام صـادق (ع ) فـرمـود: بـسـم اللّه الرحمن الرحيم . اقراء باسم ربك ... اولين آياتى است كه بر نبى اكرم (ص ) نازل شد. ((7))3 اولـيـن مـرحـلـه مـرحـلـه ى قـرائت و به خاطر سپارى است ومرحله ى كتابت بعد از آن تحقق يـافـت . ((8))3 از ايـن رو آيـه هاى آغازين قرآن از [اقراء] سخن مى گويد و مراد از آن حفظ آيات در سينه ها است . اكنون اين مسئله را در موارد مختلف زير مورد بررسى قرار مى دهيم : اصطلاح حافظ در صدر اسلام 3 واژه ى [حفظ] در زبان عرب در دو معنا به كار رفته است : الف ) نگهدارى و نگهبانى ب ) به خاطر سپردن (ضد فراموشى ) ((9))3 در قرآن مجيد اين واژه و مشتقاتش تنها در معناى اول به كاررفته است . [حافظ] اسم فاعل است و در اصـطـلاح عـلـوم قـرآنـى بـه كـسـى مى گويند كه همه ى قرآن را با تجويد و ترتيل و به كار بـردن قـرائت قابل قبول قرآن شناسان به خاطر سپرده باشد. همچنين به كسى كه بر سنن رسول اكـرم (ص ) احـاطـه داشـتـه موارد اتفاق واختلاف آن را بداند و به احوال راويان و طبقات مشايخ آگاهى كامل داشته باشد حافظ مى گويند. ((10))3 برخى تعداد آن را نيز معين كرده اند و گفته اند بايد فرد صدهزار حديث با سند از حفظ باشد تا اين واژه بر او اطلاق شود. ((11))3 در صدر اسلام به خـاطـر سپارندگان قرآن را [حافظ] نمى خواندند و با واژه هايى چون [جماع القرآن ] [قراءالقرآن ] [حملة القرآن ] و [الماهر فى القرآن ] از آنان ياد مى كردند. ((12))3 واژه ى حافظ پس از قرن اول يا نيمه ى دوم قرن هجرى ((13))3 دراين معنا به كار گرفته شد. البته واژه ها و تركيب هاى ياد شده در سراسر روزگار پيامبراسلام (ص ) به معناى كسى كه همه ى مـتـن قـرآن را بـه خاطر سپرده نبوده و پس از رحلت رسول اكرم (ص )چنين معنايى يافته است . درزمان آن حضرت از حافظ بخشى از كتاب خدا نيز با اين عبارت ها يادمى كردند. ((14))3 اولين حافظ قرآن 3 حفظ آيات الاهى