حرامزادگان را بشناسيد! - ستاره درخشان شام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ستاره درخشان شام - نسخه متنی

علی ربانی خلخالی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حرامزادگان را بشناسيد!

منشاء عداوت فرزند ابو دلف ، ناصبى مشهور، با على عليه السلام از حرامزادگى او بوده است .

قطب الدين اشكورى در *((*محبوب القلوب *))*، على بن حسين مسعودى در *((*مروج الذهب *))*، عبدالله بن اسعد يمنى در*((*مرآة الجنان *))*، ابن خلّكان اربلى در *((*وفيات الا عيان *))*، و جمعى ديگر- همگى در نقل اين حكايت به اندك اختلافى اتّفاق نموده اند، كه عيسى بن ابى دلف گفت :

برادرم دلف را از على بن ابى طالب (ع ) انحرافى در عقيدت و عداوتى در ضمير بود؛ بلكه گاهگاه زبان جسارت دراز نموده به ذيل عصمت آن حضرت ، مطاعن و مثالب چند اسناد مى داد. روزى در مجلس نشسته بود، در اثناى صحبت يكى از حضّار گفت : در احاديث نبويّه وارد است كه رسول الله (ص ) فرمود: *((*يا على لا يُحبِّك إ لّا مؤ من و لا يُبغضك إ لّا منافقٍ شَقيٍّ ولد زنية اءوحيضة *))*. يعنى ، يا على ، ترا دوست ندارد مگر كسى كه قلبش به نور ايمان منور باشد و نيز ترا دشمن ندارد مگر منافق كه نطفه اش از زنا يا حيض باشد.

دلف گفت : اين حديث را نبايد پايه و سندى استوار باشد. چه ، شما همگى پايه غيرت امير را در حراست از حريم و حفظ ناموس مى دانيد، كه هيچ فردى را جراءت جسارت نسبت به حرم امير نيست ، با اين حال دل من مالامال از بغض على بن ابى طالب (ع ) است و در عين حال ، حلال زاده ام .

ام عيسى گويد: در اين گفتگو بوديم كه ناگاه امير وارد مجلس شد و گفت : صحبتهاى شما را شنيدم . در اين احاديث هيچ جاى تاءمل و ترديدى نيست . سند حديث و گفته رسول خدا صلى الله عليه و آله درست است .

به خدا قسم اين دلف ، هم ولد حيض است و هم ولد زنا. من پيش از انعقاد نطفه اين پسر، مريض بودم و كسى را نداشتم . در منزل خواهرم بسترى بودم و خواهرم پرستارى مرا مى كرد. وى كنيزى داشت بسيار زيبا كه جمالى آراسته داشت . چون من منزل را خلوت يافتم و شهوت بر من غلبه كرد، نتوانستم خود را حفظ كنم و او را به رختخواب كشيدم . كنيز هر چه گفت مانع دارم - يعنى حيض مى باشم - من اعتنايى نكردم و با او همبستر شدم .

بعد از چندى آثار حمل در وى ظاهر شد، سپس خواهرم او را به من بخشيد. اى اهل مجلس ، بدانيد كه اين بچه ، هم ولد الزنا و هم نطفه حيض ‍ مى باشد!

رنگ از چهره دلف پريد و صحت مضمون حديث روشن گرديد. ^(90) قبر يزيد، عبرت تاريخ !

*((*و اءى عبرة لاُولى الاَبصار اءَعظمُ من كون ضريح الحسين عليه السلام حَرَما معظّما و قبرُ يزيدبن معاوية مزبلة *))*؟!

براستى كه گور يزيد، براى صاحبان بصيرت مايه عبرت است . چه اينك ، قبّه و بارگاهى در جهان ، از حرم حضرت امام حسين (ع ) بزرگ تر و با جلالتر نيست ، ولى يزيد، كه آن روز سلطنت ظاهرى را دارا بود، آثارى از او باقى نمانده و قبر وى زباله خانه است !

در اخبارالدول آمده است كه يزيد در ماه ربيع الاول سال 64 ه- .ق به مرض ‍ ذات الجنب در حوران به درك واصل شد. جنازه اش را به دمشق آوردند و در باب الصغير دفن كردند، و قبرش اينك مزبله مى باشد. وى در سن 37 سالگى مرد و خلافتش سه سال و نه ماه طول كشيد. ^(91) همچنين امام حسين (ع ) و فرزندانش ، همه براى رضاى خدا، از جان خود گذشتند و از پسران حضرت ، تنها يك على بن الحسين (ع ) بيشتر نماند و او هم در آن زمان مريض بود. ولى خداوند به اولاد آن بزرگوار بركت داد و در دنيا پخش شدند. ^(92)

داستان حرّه و احراق بيت

ابوالحسن مدائنى روايت كرده كه بعد از واقعه حرّه ، از هزار زن بى شوهر فرزند زنا متولّد گرديد كه ايشان را اولادالحرّه ناميدند، و به قولى ديگر: از ده هزار زن . و در اخبارالدول آمده است كه مهاجمين اموى ، در مدينه با هزار دختر باكره زنا كردند.

آنان كه ، آيينى جز آيين يزيد نمى دانستند، دست تعدّى بر اموال و اعراض ‍ مسلمانان گشودند و فسق و فساد و زنا را در شهر پيامبر(ص ) مباح شمردند، تا به حدى كه نقل شده در مسجد رسول خدا(ص ) نيز زنا كردند.

جنايات مزبور، پس از سركوبى قيام مردم مدينه بر ضدّ يزيد صورت گرفت و علّت قيام مردم نيز، پخش خبر فاجعه كربلا و نيز گزارشى بود كه فرستادگان مدينه از رذايل اخلاق و رفتار يزيد در شام به آنان دادند.

/ 180