سلمان‌ وميوة‌ بهشتي‌ - زیبایی های حقیقی و مجازی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زیبایی های حقیقی و مجازی - نسخه متنی

محمد تقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سلمان‌ وميوة‌ بهشتي‌

بعد از رحلت‌ رسولخدا(ص‌)تا مدتي‌ سلمان‌ از خانه‌ بيرون‌نيامد.روزي‌ از خانه‌ بيرون‌ آمد ودر كوچه‌با اميرالمؤمنين‌علي‌(ع‌)برخورد نمود.حضرت‌ فرمود دختر رسولخدا(ص‌)احوال‌ توراپرسيده‌ است‌.سلمان‌ گفت‌ نتوانستم‌ جاي‌ خالي‌ رسولخدا(ص‌)زا ببينم‌لذا درخانه‌ ماندم‌.ولي‌ الحال‌ خدمت‌ حضرت‌ فاطمه‌(س‌) مشرف‌مي‌شوم‌.وقتي‌ بحضور بانوي‌ دوعالم‌ رسيد،حضرت‌ فرمودروزي‌ درحال‌ناراحتي‌ نشسته‌ بودم‌ ودربارة‌قطع‌ وحي‌ از خانة‌ ما بعد از رحلت‌رسولخدا(ص‌)فكر مي‌كردم‌ كه‌ ناگاه‌ سه‌ زن‌ بلندبالا وارد خانه‌ شدندومعلوم‌ شد كه‌ اينها حورية‌ بهشتي‌ هستند وبراي‌ شما وابوذر ومقدارخرماي‌ بهشتي‌ آوردند.سپس‌ حضرت‌ چند دانه‌ خرما به‌ سلمان‌دادند.سلمان‌ خرمارا برداشت‌ واز خانه‌ بيرون‌ آمد.دركوچه‌ به‌ هركس‌مي‌رسيد او مي‌پرسيد سلمان‌ با خود مُشك‌ وعنبرداري‌؟وقتي‌ آنهاراخواست‌ بخورد ديد هسته‌ ندارند.

زهرا(س‌) در عروسي‌ زنان‌ يهودي‌

زنان‌ يهودي‌ حضرت‌ فاطمه‌(س‌) را به‌ عروسي‌ خود دعوت‌نمودند.البته‌ مقصودشان‌ آن‌ بود كه‌ لباس‌ها وجواهرات‌ خود را به‌ رُخ‌حضرت‌ بكشند.حضرت‌ فاطمه‌(س‌)آنها را نزدرسولخدا(ص‌)فرستاد.آنها نزد رسولخدا(ص‌)آمدند وگفتند ما حضرت‌فاطمه‌(س‌) را به‌ عروسي‌ دعوت‌ كرده‌ايم‌ ولي‌ مارا پيش‌ شما فرستاد.رسولخدا(ص‌) فرمود شمابرويد من‌ اورا نزدتان‌ مي‌فرستم‌.سپس‌ به‌حضرت‌ فاطمه‌(س‌) فرمود چرا دعوت‌ آنها را قبول‌ نكردي‌؟فرمودپدرجان‌.مقصود آنها از اين‌ دعوت‌ آن‌ است‌ كه‌ باجواهرات‌ ولباسهايشان‌خودنمائي‌ كنند!دراين‌ حال‌ جبرئيل‌ نازل‌ شد وبه‌ رسولخدا(ص‌)گفت‌خدايت‌ سلام‌ مي‌رساند ومي‌ فرمايد به‌ حضرت‌ فاطمه‌(س‌) بگو اين‌لباسهاي‌ بهشتي‌ رابپوشد ودر مجلس‌ آنان‌ حاضر شود.حضرت‌فاطمه‌(س‌) لباسهايي‌ را كه‌ جبرئيل‌ آورده‌ بود،پوشيد وبه‌ مجلس‌ زنان‌يهود وارد شد.آنان‌ كه‌ منتظر بودند حضرت‌ فاطمه‌(س‌) با لباسهاي‌ كهنه‌وساده‌ خود بيايد تا بتوانند اورا مسخره‌ نمايند،ناگاه‌ لباسهايي‌ در تن‌ اوديدند كه‌ در عمرشان‌ نديده‌ بودند.عده‌اي‌ غش‌ كردند وگويند عروس‌ ازدنيا رفت‌.زنان‌ يهود از حضرت‌ فاطمه‌(س‌) عذر خواهي‌ كردند وگفتندعروس‌ مُرد وعروسي‌ به‌ عزا تبديل‌ شد.اما باعجاز الهي‌ وبا دعاي‌حضرت‌ فاطمه‌(س‌) عروس‌ دوباره‌ جان‌ گرفت‌ واكثريت‌ مسلمان‌ شدند.

نوراني ت ‌ باطن‌

گاهي‌ از مال‌ حرام‌ استفاده‌ مي‌شود وآثار آن‌ در دنيا و آخرت‌ هويدامي‌شود.با مال‌ حرام‌ نورانيت‌ از بين‌ مي‌رود.نكند نورانيت‌ را به‌ لقمه‌ ناني‌بفروشي‌.البته‌ نورانيت‌ معنا دارد نه‌ آنكه‌ آقا در سايه‌ به‌ سر ببرد وميوه‌هاي‌ مختلف‌ بخورد تا پوستش‌ سفيد شود!بگويند آقا نورانيت‌دارد!ولي‌ آقائي‌ كه‌ در مقابل‌ آفتاب‌ سوزان‌ زحمت‌ كشيده‌.عرق‌ريخته‌.خوب‌ عرق‌ صورت‌ را مي‌سوزاندوسياه‌ مي‌كند .بگويند آقا سيه‌رو است‌!نه‌.نورانيت‌ گناه‌ نكردن‌ است‌.به‌ طرف‌ خدا حركت‌ كردن‌ است‌.

خليفه‌ وحكيم‌

گويند حكيمي‌ به‌ خليفه‌ گفت‌ من‌ سه‌ تحفه‌ براي‌ شما دارم‌.اول‌ رنگي‌دارم‌ كه‌ سياهي‌ از دست‌ رفته‌ موها را بر مي‌گرداند.دوم‌ معجوني‌ كه‌ غذارا هضم‌ مي‌كند.سوم‌ داروئي‌

/ 22