بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
پايدرخواهد آورد.اورا رها كن كه خود ميميرد وخونش را برگردن نگير!حاكم هم از كشتنش صرف نظر كرد.بستگان ابوراجح آمدند واورا درحاليكه صورت وزبانش باد كرده بودوكسي ترديد نداشت كه همانشبخواهد مرد،به منزلش بردند. برخلاف انتظار،فرداي آنشب كه مردم براي اطلاع از وضع او بديدارشرفتند،ديدند كه در حال صحت وسلامت نماز ميخواند.دندانهايشمثل اول شده وجراحتهايش خوب شده واثري از آنها باقي نماندهوپارگي صورتش رفع گرديده است. مردم تعجب كرده وماجرايش را پرسيدند.گفت: من مرگم را ديدم.زبان سخن گفتن هم نداشتم تا از خداوند متعالحاجتي بخواهم.لذا در دل دعا كردم وبه مولا وآقايم صاحب الزمان(ع)توسل جستم.چون شب فرا رسيد،ناگاه ديدم كه خانهام پرنور شدويكدفعه ديدم كه مولايم امام زمان(ع)دست مباركش را بر صورتم كشيدوبه من فرمود:از خانه خارج شو وبراي طلب روزي براي زن وبچه اتكاركن كه خدا بتو سلامتي داد. منهم به اين وضعي كه ميبينيد شدم. شمس الدين گويد:بخدا قسم!قبل از اين ماجراابوراجح خيلي ضعيفوكم بنيه وزشت وكوتاه ريش بود ومن به حمامي كه او در آنبود،ميرفتم ولي بعد از اين جريان وقتي اورا ديدم متوجه شدم كهنيرويش زيادشده وقامتش راست گرديده وريشش بلند وصورتش سرخشده وانگار به سن بيست سالگي برگشته وپيوسته در همين حالت بود تااينكه وفات يافت.«مكيال المكارم»
زيبائي امام يازدهم
با اينکه اين امام شيعيان 28سال بيشتر عمر نکرد ولي در جواني پاکترين وعابدترين افراد بود وبر خلاف بعضي از جواناني که در جواني به عيش وعشرت وشهوات وسير کردن غرايز خود مشغولند" اين امام به تهذيب نفس وعبادت الهي و مناجات با معشوق خود مشغول بود لذا هرکسي چند روز همراه امام مي شد دچار تحول روحي گرديده وميل به پاکي و عبادت پيدا مي نمود.نقل شده كه: دونفر از بدترين افراد را نگهبان امام عسگري كردند ولي بعد از مدتيهردو نمازخوان وروزه گير شدند.وقتي از آنهاسؤال شد كه چرا اينگونهشديد؟گفتند چه بگوئيم درباره آقائي كه روزها روزه است وشبها تا بهصبح عبادت ميكند وبا كسي حرف نميزند وهرگاه بما نگاه ميكرد بدنمان ميلرزيد وحالي بما دست ميداد كه نميتوانستيم خودمان راكنترلكنيم.