بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
كنندة دين ميباشد. عليّ اكبرآنچنان كاردان و لايق و شبيه به پيامبر6 بود كه روزي معاويه گفت:اگر قرار باشد خلافت در بني هاشم قرار گيرد، شايسته ترين فرد، علياكبر است! او در نبرد نا برابر كربلا،از دين و ولايت دفاع نمود و با هزاراننفر به جنگ پرداخت و دهها نفر از دشمن را بخاك انداخت و چنانجنگي كرد كه در تاريخ آمده است: آنچنان از كشته دشمن، پشته ساختكه صداي ضجّه و شيون از دشمن بلند شد!عاقبت دشمن با خيل سواران خود، او را شهيد نمودند. و او هم با خونخودش، حماسة كربلائيان را جاودانهتر نمود.
حضرت ابوالفضل العبّاس
شخصيت ابوالفضل آنچنان مردم دوستدار ولايت را تحت تأثيرقرار داده كه دربين شهداي كربلا، ارادت خاصي به او وجوددارد. حتي مردم عراق هم ،علاقة خاصي به عباس علمداردرخود احساس ميكند.با اينكه دشمن براي او امان نامه آورد تا او و برادرانش، جان سالم ازصحنة كربلا بدر برند، ولي او با وفاداري و اطاعت از ولايتي كه در دلداشت، ماند و تا آخرين لحظة زندگي خود از امامت دفاع نمود. اوآنچنان شجاع بود كه وقتي براي آوردن آب به طرف فرات رفت،نگهبانان فرات را كه بيش از چهارهزار نفر بودند، پراكنده نمود. عباس بااينكه بسيار تشنه بود، ولي بياد حسين تشنه لب آب فرات نخورد! او تادست دربدن داشت، دشمن جرعت نزديك شدن به وي را پيدا ننمود.وقتي بطور ناجوانمردانه، دست راستش را قطع كردند،صدازد:وَ اللّ'ه اِنْ قَطَعْتُم يَميني اءنّي اُح'امي اَبَداً عَنْ ديني بخدا اگر دست راستم را قطع كرديد، من دست از حمايت دينمبر نميدارم.او رجز ميخواند و ميگفت كه از مرگ هراسي ندارد. و جانش فدايحسين باد!در هر حال دشمن او را بشهادت رساند، امّانام و ياد و جانفشاني او درراه دين و ولايت تا ابد زنده خواهد بود.
چادروصله دار
سلمان مي گويد:روزي فاطمه را با چادري وصله دار وسادهديدم.تعجب كرده وگفتم:عجبا!دختران پادشاه ايران وروم برصندليهاي طلا نشسته وپارچه هاي زربفت برتن مي كنند.امّا اين دختررسولخداست كه نه چادرهاي گرانقيمت بتن داردونه لباسهاي زيبا!فاطمه فرمود:اي سلمان!خداي بزرگ ،لباسهاي زينتي وتختهاي طلا رابراي ما در روز قيامت ذخيره كرده است.