زندگي الگوهاي نوراني - زندگی الگوهای نورانی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگی الگوهای نورانی - نسخه متنی

گردآورنده: محمد تقی صرفی پور

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زندگي الگوهاي نوراني

گردآورنده‌:محمدتقي‌ صرفي‌ پور







(ولادت‌،بعثت‌،مكارم‌ اخلاق‌،معجزات‌،ياران‌،رحلت‌)

ولادت‌ حضرت‌ محمّد(ص‌) در سال‌ عام‌ الفيل‌ در شهر مكّه‌ متولدشدند.پدر آن‌ حضرت‌ عبداللّه‌
بن‌ عبدالمطلب‌ ومادر آن‌ حضرت‌آمنه‌دختر وهب‌ بن‌ عبدمناف‌ بوده‌ است‌. از نظر علماء
شيعه‌،اجداد پيامبراسلام‌ تا حضرت‌ آدم‌ همه‌ موحّد بوده‌ وصُلب‌ پيامبر در پشت‌ هيچ‌مشركي‌
قرار نگرفته‌ است‌.

در روايت‌ مشهور،اجداد پيامبر تا حضرت‌ آدم‌ را بشرح‌ زير ذكرنموده‌اند:


محمّدپسر عبداللّه‌ پسر عبدالمطلب‌ پسر هاشم‌ پسر عبدمناف‌ پسر قهرپسر غالب‌ پسر لوي‌'
پسرقصي‌' پسر كنانه‌ پسر خزيمه‌ پسر مدركه‌ پسرالياس‌ پسر مغير پسر نزار پسر سعد پسرعدنان‌ پسر
ادد پسر يستحب‌ پسرنبت‌ پسر هميسع‌ پسر قيدار پسر اسماعيل‌(ع‌)
پسرابراهيم‌(ع‌)پسرتارخ‌پسرتاخور پسرارغو پسرقالع‌ پسر بغابر پسرارفخشد پسرسام‌(ع‌)
پسرنوح‌(ع‌)پسرملك‌ پسرمتوشلخ‌ پسرادريس‌(ع‌)پسر ادد پسر مهلائيل‌ پسرفينان‌ پسر انوش‌
پسرشيث‌(ع‌)پسر آدم‌(ع‌).

پيامبر داراي‌ نُه‌ عمو بوده‌ است‌.يعني‌ عبدالمطلب‌ ده‌ پسر داشته‌
است‌شامل‌:(ابوطالب‌(عبدمناف‌)،زبير،حمزه‌،حارث‌،غيداق‌،مقوم‌(حجل‌)
ابولهب‌(عبدالعزّي‌)،ضرار،عباس‌ »
«پيامبر دوماهه‌ بودند كه‌ پدرشان‌ رحلت‌ نمود وچهارساله‌ بودند كه‌مادرشان‌ از دنيا رفت‌
وهشت‌ ساله‌ بودند كه‌ عبدالمطلب‌ رحلت‌ نمودندوچهل‌ وپنج‌ ساله‌ بودند كه‌ ابوطالب‌
وهمچنين‌ همسررسولخدا،خديجه‌(س‌) رحلت‌ نمودند.»
مأمورين‌ الهي‌ در نزد آمنه‌:
 
آمده‌ است‌ كه‌ در هنگام‌ وضع‌ حمل‌ آمنه‌ مادر رسولخدا، چهارزن‌ موحّدومؤمن‌ در حاليكه‌ در
دستشان‌ جامهاي‌ بلورين‌ شربت‌ بود،به‌ كمك‌ اوآمدند.

يكي‌ گفت‌:من‌ آسية‌ خداپرست‌،همسر فرعون‌ هستم‌.ديگري‌ گفت‌:من‌مريم‌ عذراء مادر عيسي‌
هستم‌.سومي‌ كه‌ عقب‌ تر از آن‌ دوبانوي‌ جميل‌بود،گفت‌:من‌ هاجر مادر اسماعيل‌ِ ذبيح‌
اللّه‌ هستم‌وچهارمي‌ گفت‌:من‌كلثوم‌ خواهر موسي‌ بن‌ عمران‌ هستم‌.

تولد پيامبر وسرنگوني‌ بتها :
روايت‌ شده‌ است‌ كه‌:صبح‌ روزي‌ كه‌ آنحضرت‌ متولد شد هربتي‌ كه‌ درهرجاي‌ عالم‌ بود،بر رو
افتاد وايوان‌ كسري‌' بلرزيد وچهارده‌ كنگره‌ آن‌افتاد ودرياچة‌ ساوه‌ كه‌ آنرا مي‌پرستيدند،
فرو رفت‌ وخشك‌ شدوآتشكدة‌ فارس‌ كه‌ هزار سال‌ خاموش‌ نشده‌ بود،در آن‌ شب‌ خاموش‌شد.عبد
المطلب‌ در آن‌ شب‌، نزديك‌ كعبه‌ خوابيده‌ بود.ناگاه‌ ديد كه‌خانه‌ كعبه‌ با همة‌ اركانش‌
از زمين‌ كنده‌ شد وبطرف‌ مقام‌ ابراهيم‌ به‌سجده‌ افتاد وسپس‌ راست‌ شد وگفت‌:اللّه‌ اكبر
پروردگار محمّد مصطفي‌'و پروردگارمن‌!الان‌ مرا از انجاس‌ شرك‌ پاك‌ گردانيد.در اين‌ موقع‌
بتهالرزيدند وبر رو افتادند وناگاه‌ ديد كه‌ پرندگان‌ همه‌ بسوي‌ كعبه‌ جمع‌شدند وكوههاي‌
مكه‌ بجانب‌ كعبه‌ متمايل‌ شدند وابري‌ سفيد ديد كه‌ دربرابر حجرة‌ آمنه‌ ايستاده‌ است‌.

عبدالمطلب‌ گفت‌:بخانة‌ آمنه‌ دويدم‌ وبه‌ او گفتم‌:خوابم‌ يا
بيدارم‌؟گفت‌:بيداري‌.گفتم‌:نوري‌ كه‌ در پيشاني‌ توبود كجارفت‌؟گفت‌:با آن‌فرزندي‌ است‌
كه‌ از من‌ متولد گرديد وچند فرشته‌ آنرا از من‌گرفتند.گفتم‌:فرزندم‌ را بياور تا اورا
ببينم‌؟گفت‌:تا سه‌ روز تورا نخواهندگذاشت‌ كه‌ اورا ببيني‌!من‌ شمشير خود را كشيدم‌
وگفتم‌:فرزند مرا بيرون‌بياور والاّتورا مي‌كشم‌!گفت‌:در اطاق‌ است‌.توداني‌ واو.چون‌
خواستم‌داخل‌ شوم‌،مردي‌ بيرون‌ آمد وگفت‌:برگرد كه‌ احدي‌ از فرزندان‌ آدم‌ اورانمي‌بيند
تا همة‌ ملائكه‌ اورا زيارت‌ كنند.من‌ بر خود لرزيدم‌ وبرگشتم‌.

«پيامبر دوماهه‌ بودند كه‌ پدرشان‌ رحلت‌ نمود وچهارساله‌ بودند كه‌مادرشان‌ از دنيا رفت‌
وهشت‌ ساله‌ بودند كه‌ عبدالمطلب‌ رحلت‌ نمودندوچهل‌ وپنج‌ ساله‌ بودند كه‌ ابوطالب‌
وهمچنين‌ همسر رسولخدا،خديجه‌(س‌) رحلت‌ نمودند.»

اوصاف‌ خاصّه‌ پيامبر

«پيوسته‌ نور از پيشاني‌ مباركش‌ ساطع‌ بود.بوي‌ خوش‌ حضرت‌ بعد ازدوروز از محلي‌ كه‌ عبور
كرده‌ بود به‌ مشام‌ مي‌رسيد.با هر كه‌ راه‌مي‌رفتند،هرچه‌ آن‌ شخص‌ بلند بود،حضرت‌

/ 92