فصل اول شروح نهج البلاغه (2) - فصل اول شروح نهج البلاغه (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فصل اول شروح نهج البلاغه (2) - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل اول شروح نهج البلاغه (2)

مكتب اسلام - شماره 2، شهريور 1375

شروح نهج البلاغه

فصل اول

بسياري از علماي اسلامي در طي ده قرن گذشته شرح و تفسير ارزشمندي بر كتاب شريف «نهج البلاغه» نوشته اند كه تنها تعداد كمي هم اكنون در دسترس ماست. و برخي از محققان در اين باره تحقيقات گرانقدري كرده اند از جمله:

1- مرحوم محدّث حاج ميرزا حسين نوري (متوفي 1320 ه) از 26 كتاب از شروح مشهور نهج البلاغه كه در اجازات بزرگان علماي حديث آمده، نام برده است.(1)

2- سيد محسن امين در اعيان الشيعة از (41) شرح نام برده است.(2)

3- سيد هبة الدين شهرستاني (45) شرح شناسائي كرده است.(3)

4- عبدالعزيز جواهري نجفي نزيل تهران در فهرست كتابخانه عمومي معارف چاپ 1353 ه (51) شرح شمرده است.(4)

5- شيخ ضياء الدين ابن يوسف حدائقي شيرازي (متوفاي 1408 ه) در فهرست كتابخانه مدرسه عالي سپهسالار چاپ 1358ه (66) شرح شماره كرده است.(5)

6- علامه اميني (81) شرح و ترجمه را احصاء كرده است.(6)

7- شيخ عزيزالله عطاردي، در مقدمه شرح نهج البلاغه كه چاپ كرده، از (83) شرح نام برده است.

8- سيد عبدالزهراء حسيني خطيب در كتاب مصادر نهج البلاغه (متوفاي 1414 ه) (101) شرح نهج البلاغه را معرفي نموده است.(7)

9- اخيراً كه منهاج البراعه قطب الدين راوندي توسط كتابخانه مرعشي در قم چاپ شده، (112) شرح معرفي كرده است.

10- مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني (متوفاي 1389 ه ) در كتاب الذريعة از (147) شرح كامل و ناقص نام برده است(8)و برخي از شروحي را كه به نامهاي مخصوص در ساير مجلدات الذريعة نوشته، در اينجا ذكر نشده است.

11- شيخ حسين جمعه اسامي 210 شرح و ترجمه نهج البلاغه را با تلاش فراوان و بهره برداري از كتابخانه هاي ايران عراق و لبنان و ... گردآورده است.

12- شيخ رضا استادي كتابنامه جامعي براي نهج البلاغه تنظيم نموده و در آن قسمت عمده كتابها و رساله هائي كه در پيرامون نهج البلاغه يا بخشي از آن درطول ده قرن به زبانهاي مختلف نوشته شده، جمع آوري كرده است كه بالغ بر (401) كتاب و رساله و مقاله مي باشد و در پايان هم يادآور شده: كتابهاي فراوان ديگري كه فعلاً نگارنده در صدد استقصاء كامل آنها نبوده است.(9)

البته در طي قرون گذشته افراد زيادي به شرح و تفسير كتاب شريف نهج البلاغه پرداخته اند اما همه آنها به دست نسل حاضر نرسيده و دچار سرنوشت مصيبت بارساير كتابهاي اسلامي شده اند ودر حوادث ناگوار و جنگهاي خانمانسوز از بين رفته اند و تنها نام آنها در كتب تاريخي و فرهنگ نامه ها باقي مانده است.

ما در اينجا باتوجه به تحقيقات آنها و شروح ديگري كه بعداً نوشته شده، سعي خواهيم كرد فهرست جامعي از شروح نهج البلاغه را تهيه و در اختيار علاقمندان قرار دهيم. اگر چه نهايت سعي ما مبني بر كامل ارائه دادن بوده و ليكن مدعي نيستيم كه كم و كاست و اشتباهي در اين رهگذر نداشته ايم. قبل از شروع بحث تذكر چند نكته را لازم مي دانيم:

الف) بيشتر شرحها به زبان عربي است. مشهورترين آنها شرح نهج البلاغه قطب الدين راوندي دانشمند فقيه شيعه در گذشته573 ه و شرح نهج البلاغه كمال الدين ابن ميثم بحراني دانشمند ديگر شيعه متوفي به سال 679 و شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد معتزلي (متوفي سنه 655 يا 656) است.

از ميان اين سه شرح از همه جامع تر، شرح نهج البلاغه ابن ابي الحديد است كه آن را در مدت چهار سال تأليف كرده است.

ب) در اينجا بد نيست بدانيم نام برخي از شارحان نهج البلاغه را كه از علماء و اهل سنت بوده اند:

1- محمد بن عمر، مشهور به فخر رازي (متوفاي 606) چنانكه «قفطي» در تاريخ الحكماء گويد: شرحش ناتمام است.

2- حسن بن محمد صنعاني حنفي، صاحب شرح بر صحيح بخاري (متوفاي 650 ه).

3- عبدالحميد بن محمد معروف به ابن ابي الحديد معتزلي مدائني (متوفاي 656) و شرحش جامع و كامل، بلكه از لحاظي بهترين شروح است.

4- شرحي است به نام النفائس في شرح نهج البلاغه در كتابخانه آستان قدس كه مؤلف آن را به عنوان بعضي از علماء اهل سنت نوشته اند.

5- ملا سعد تفتازاني شافعي (متوفاي 792) مؤلف مطوّل و تهذيب المنطق مي باشد.

6- قوام الدين، يوسف بن حسن، قاضي بغداد (متوفاي حدود سال 922) طبق نوشته حاجي خليفه در كشف الظنون.

7- شيخ محمد عبده، مفتي ديار مصر (در گذشته 1323).

8- محي الدين خياط كه شرح عبده را با اضافاتي از شرح ابن ابي الحديد نقل كرده است.

9- محمد محيي الدين، مدرس دانشكده ادبيات دانشگاه الازهر.

10- استاد محمد حسن نائل مرصفي كه لغات مشكل نهج البلاغه را شرح كرده است.

11- محمد ابوالفضل ابراهيم كه شرح او در دو جلد به سال 1383 ه در داراحياء الكتب العربية به چاپ رسده است.

12- دكتر صبحي صالح.

تمام اين نويسندگان اعم از خاصه و عامه در انتساب نهج البلاغه به مرحوم سيد شريف رضي و از او به مولاي متقيان علي عليه السلام شك ندارند، حتي شيخ محمد عبده به مفردات الفاظ نهج البلاغه استناد مي جويد و عليه اهل سنت استدلال مي كند.(10)

ج) اصحاب حديث همواره به حفظ نهج البلاغه بعد از قرآن كريم و احاديث نبوي اهتمام داشته اند به عنوان نمونه:

1- قاضي جمال الدين كاشاني كه نزديك به عصر سيد رضي بوده است، چنانكه شيخ منتجب الدين گويد.

2- ابوعبدالله محمد فاروقي (متوفاي 564 ه) چنانكه ابن جوزي در المنتظم گويد.(11)

3- سيد محمد يماني مكي حائري (متوفاي 1280).

4- شيخ محمد حسين مروت حافظ عاملي.(12)

علاوه بر اين، از اول عادت خطباء و اُدباي عرب بر اين بوده براي اينكه ذهنشان را به جريان اندازند، خُطَب امام را حفظ مي كردند. مثلاً عبدالحميد كاتب 70 خطبه از خطبه هاي امام را حفظ كرده بود.(13)

و ابن نباته كه ضرب المثل خطباي عرب است، گفته است: من صد فصل از سخنان علي عليه السلام را حفظ كردم. و همانها براي من گنجي بي پايان بود.(14)

د)درباره نخستين شارح نهج البلاغه ميان دانشمندان اختلاف است، بعضيها گفته اند نخستين شارح نهج البلاغه سعيد بن هبة الله بن الحسن فقيه معروف به قطب راوندي است چنانكه ابن ابي الحديد در شرح خود مناقشاتي هم به قطب راوندي وارد آورده و هم گويد كه او اولين شارح نهج البلاغه مي باشد و از رياض العلماء نيز نقل شده است كه وي قطب راوندي را اولين شارح نهج البلاغه دانسته است.

ولكن موافق تحقيق محدث نوري(15) و به تبع او محدث قمي(16) نخستين شارح نهج البلاغه ابوالحسن بيهقي است و خود بيهقي در اول شرح خود نوشته: قبل از من كسي از فضلا اين كتاب را شرح نكرده است و من در شرح اين كتاب بر همه پيشي گرفتم.(17)

با وجود اين، خود بيهقي از شرحي اسم برده كه قبل از او نوشته شده بود و لذا صاحب الذريعة گفته: بيهقي نخستين شارح نهج البلاغه بعد از زمان سيد رضي است، زيرا اولين شرح در زمان خود سيد رضي به وسيله علي بن ناصر نوشته شده و اسم آن اعلام نهج البلاغه است.(18)

و نيز گفته اند: شرح بيهقي نخستين شرح كامل است. و گرنه قبل از او احمد بن محمد الوبري مشكلات نهج البلاغه را شرح كرده بود و بيهقي در المعارج از آن برده است.(19)

در اين باره تحقيقات مرحوم استاد سيد عبدالعزيز طباطبائي از همه دقيقتر است وي درباره اينكه نخستين شارح نهج البلاغه كيست؟ شش قول ذكر كرده است بدين ترتيب:

1- بعضيها گفته اند: نخستين شارح نهج البلاغه علي بن ناصر مؤلف اعلام نهج البلاغه است كه وي معاصر شريف رضي بوده است.(20)

2- اولين شارح نهج البلاغه شريف مرتضي علم الهدي برادر سيد رضي است كه خطبه شقْشقيّه را شرح كرده است.(21)

3- بلكه خود شريف رضي است كه بعضي از فقرات آن را شرح و بعضي از موارد لغوي آن را تفسير نموده است، پس او اولين شارح نهج البلاغه است.(22)

4- نخستين شارح، قطب الدين راوندي (متوفاي 573 ه) مؤلف منهاج البراعة است.(23)

5- گفته اند: اولين شارح ظهيرالدين بيهقي علي بن زيد، فريد خراسان، (متوفاي 565 ه) مؤلف معارج نهج البلاغه است.(24)

6- گفته اند: نخستين شارح نهج البلاغه، احمد بن محمد خوارزمي معروف به امام وبري از اعلام قرن ششم مي باشد.(25)

استاد طباطبائي (ره) بعد از نقل اقوال ششگانه به نقد آنها پرداخته و گفته است:

قول اول صحيح نيست به دليل اينكه علي بن ناصر از اعلام قرن هفتم است و در كتابش زبدة التواريخ تاريخ وفات اتابك ازبك را در سال 622 ه ثبت كرده است و خدا مي داند كه بعد از آن خود وي چند سال در قيد حيات بوده است.

اول كسي كه مرتكب اين اشتباه شده و خيال كرده علي بن ناصر نخستين شارح نهج البلاغه است، سيد اعجاز حسين كنتوري (رحمة الله عليه) مي باشد و آن را در كتاب خود كشف الحجب ذكر كرده و سپس صاحب الذريعة و الغدير و اعيان الشيعة به قول او اعتماد كرده اند...

قول دوم نيز صحيح نيست زيرا شريف مرتضي اگرچه خطبه شقشقيه را شرح نموده، ولي معلوم نيست آن را از نهج البلاغه گرفته است، ممكن است او نيز مانند برادرش سخنان امام عليه السلام را از منابع ديگر اخذ نموده است.

قول سوم نيز درست نيست، زيرا اگرچه شريف رضي خود بعضي از جملات را تفسير نموده است، الا اينكه آن، شرح نهج البلاغه شمرده نمي شود، بلكه نهج البلاغه اسم همه محتويات اين كتاب است. و اين توهم از آنجا ناشي شده است كه بعضيها خيال كرده اند كه نهج البلاغه اسم خطبه هاي اميرالمؤمنين عليه السلام است.

قول چهارم نيز صحيح نيست، زيرا قطب راوندي از شرح نهج البلاغه اواخر شعبان 556 ه فارغ شده است در حالي كه سيد فضل الله راوندي و امام وبري و ظهير الدين بيهقي فريد خراسان قبل از او نوشته اند، بيهقي از شرح نهج‌البلاغه سال 552هـ فارغ گرديده و بعد از او سيد فضل الله راوندي و وبري شرح كرده اند بنابراين قطب راوندي چهارمين شارح نهج البلاغه است نه اول آنها.

قول پنجم نيز نمي تواند صحيح باشد، زيرا وبري نهج البلاغه را قبل از بيهقي شرح كرده و بيهقي درشرح خود در موارد زيادي از شرح وبري نقل كرده است.

قول ششم به حقيقت نزديك تر است و آن اينكه وبري نخستين شارح نهج البلاغه است، چنانكه قبلاً گفتيم، اول كسي كه اين قول را برگزيده، علامه شيخ ضياء الدين ابن يوسف حدائقي شيرازي است.(26)

سرانجام استاد طباطبائي پس از نقل اقوال و نقد آنها، مي گويد:

من مي گويم چه بسا ممكن است اقدم همه شارحان نهج البلاغه و اولين آنها سيد فضل الله راوندي باشد، زيرا مي دانيم كه آن مرحوم در بزرگسالي براي تحصيل علم از كاشان به بغداد رفت و در پيش اعلام آنجا به تحصيل پرداخت و در آنجا نسخه اي از نهج البلاغه پيدا كرد كه به خط مؤلف آن مرحوم سيد شريف رضي بود و از روي آن نسخه اي براي خود استنساخ نمود و در ربيع الأول 511 ه از آن فارغ شد. از آن به بعد به شرح و تفسير آن پرداخت.

بنابراين كتاب وي اقدم همه شروح و اول آنهاست. وسيد فضل الله، ابوالرضا راوندي نخستين شارح نهج البلاغه مي باشد.(27)

1 .خاتمه مستدرك الوسائل، ج3، ص513.

2 .اعيان الشيعة ، ج8، ص245.

3 .نهج البلاغه چيست؟ ص133 ترجمه اهري.

4 .فهرست كتابخانه عمومي معارف، ج1، 141-147.

5 .فهرست كتابخانه مدرسه عالي سپهسالار، ج2، ص124 - 139.

6 .الغدير، ج4، ص186 -193.

7 .مصادر نهج البلاغه، ج1، ص207 - 254.

8 .الذريعة، ج14، ص113 -155.

9 .چهل مقاله، رضا استادي، 21 كتابخانه نهج البلاغه، ص353 - 398.

10 . در خطبه 195 درذيل جمله و لقد واسيته بنفسي مي گويد: اهل ادب گفته اند فصيح آن است كه گفته شود اسيته ولي نطق امام حجت است.

11 . المنتظم، ج10، ص229.

12 . الغدير، ج4، ص186.

13 . مصادرنهج البلاغه، ج1، ص40.

14 . همان مدرك.

15 . مستدرك، ج2، ص326.

16 . مصادر نهج البلاغه ، ج1، ص248.

17 .اعيان الشيعة ، ج8، ص244.

18 .الذريعة، ج2، ص240.

19 .اعيان الشيعة ، ج8، ص245 - الذريعة، ج2، ص240.

20 .كشف الحجب، ص53 - الذريعة، ج2، ص240 - ج14، ص139 - الغدير، ج4، ص186 - اعبان الشيعة ، ج8، ص245 و 363 - مصادر نهج البلاغه، ج1، ص203 - طبقات اعلام الشيعة ، القرن الخامس، ص132.

21 .الذريعة، ج14، ص139.

22 .الذريعة، ج14، ص137 - 139 - 146 - دانش پژوه، در مقدمه بيهقي بر نهج البلاغه ص48.

23 .ابن ابي الحديد، مقدمه ج1، ص5 - رياض العلماء ج2، ص421 - عطاردي، در مقدمه شرح ليدري، ج1، ص13.

24 .بيهقي ، در مقدمه شرحش، ص4.

25 .ابن يوسف شيرازي در فهرست كتابخانه مدرسه سپهسالار، ج2، ص123 - عبدالعزيز جوهري، در فهرست كتابخانه معارف ايراني، ج1، ص144.

26 . فهرست كتابخانه مدرسه عالي سپسالار، ج2، ص123.

27 .تراثنا، شماره 35 و 36، ص156 - 160 - سال نهم ربيع الآخر، رمضان، 1414 ه.

/ 1