3ـ اصلاحات مالى - ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع) - نسخه متنی

حسین عبدالمحمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

براى نابودى تعصّب قومى و نژادى و برقرارى مساوات اسلامى با تمام وجود قيام نمود و در نامه اى كه به
يكى از فرماندهان متخلّف نوشت چنين يادآور شد:
(بـه خدا سوگند اگر حسن و حسين اين كار را كرده بودند هيچ پشتيبانى و هواخواهى از ناحيه من دريافت نمى
كردند. و در اراده من اثر نمى گذاشتند تا آنگاه كه حق را از آنان بستانم ، و ستم هاى ناروايى را كه
انجام داده اند دور سازم .)(647)
عـلى بـن ابى طالب (ع) با برقرارى عدالت اجتماعى سنّت پيامبر اكرم (ص) را احياء نمود و احكام الهى را
به اجرا در آورد و مساوات اسلامى را تحقق بخشيد.

3ـ اصلاحات مالى

حضرت امير(ع) سياست هاى مالى خويش را در دو زمينه انجام داد.

الف ـ مـصـادره ثـروت هـاى حـرام :

چـون در دوره عـثـمـان ، زمـيـن هـاى كـشـاورزى مـتـعـلق به بيت
المال به طبقه اشراف هبه گرديده بود. امام (ع) بسيارى از آنها را به وضع اوّليه و مشروعش برگردانيد(648)
و در نطقى صريحاً اعلام فرمود:
(اى مـردم ، مـن يـكـى از شـمـايم ، هر چه من داشته باشم شما نيز داريد و هر وظيفه برعهده شما بـاشـد
برعهده من نيز هست . من شما را به راه پيامبر(ص) مى برم و هر چه را كه او فرمان داده است ، در دل شما رسوخ
مى دهم . جز اينكه هر قطاع كه عثمان آنرا به ديگران داد و هر مالى كه از مـال خـدا عـطا كرد بايد به بيت
المال بازگردانيده شود همانا كه هيچ چيز حق را از ميان نمى بـرد. هر چند مالى بيابم كه با آن زنى را به
همسرى گرفته باشند و كنيزى خريده باشند و مـالى كـه در شـهـرهـا پـراكـنـده بـاشـد، آنـهـا را بـاز
مـى گـردانـم . در عدل گشايش است و كسى كه عدل بر او تنگ باشد ستم بر او تنگ تر است .)(649)
طـبـقـه اشـراف و تـوانگر گمان كرد اگر سر به فرمان امام بسپارد، امام (ع) از گذشته هاى آنـان در مـى
گـذرد. آنـان وليـد بـن عـقـبـه را بـه نـزد امام فرستادند. وليد به امام گفت : (اى ابوالحسن تو به همه
ما آسيب رسانيده اى . ما برادران و همنوعان تو از فرزندان عبد مناف هستيم . امـروز مـا بـا تـو
بـيـعـت مـى كـنـيـم . بـه شـرط آنـكـه از آنـچـه در ايـّام عـثـمـان از امـوال (بـيـت المـال ) بـه
دسـت آورديـم درگـذرى و قـاتـلان او را بـه قتل برسانى ؛ و ما اگر از تو بيمناك گرديم به شام مى
پيونديم .(650)
امـام (ع) در كـمـال صـراحـت اعـلام كـرد: (حـق بـا گـذشـت زمـان كـهـنـه نـمـى شـود و شـمـا بايد
اموال را به بيت المال برگردانيد.)(651)

ب ـ جـلوگـيـرى از حـيـف و مـيـل بـيـت المـال :

امـام عـلى (ع) شـخـصـاً بـه امـوال بـيـت المـال
دسـت نـمـى آلود، و بـه هـيـچ كـس هـم اجـازه حـيـف و مـيل آن را نمى داد. با برقرارى يك شبكه نظارت ،
بازرسى ، پيگرد، و كيفر كارمندان دولت ، راه هرگونه سوء استفاده مالى را بسته بود.

و در نطقى فرمود:
(به خدا اگر شب به جاى بستر بر پشته خار بخوابم و مرا در بند و زنجير كرده به اين سو و آن سـو بـكشانند
برايم خوش تر از آن است كه در روز رستاخيز، در حالى با خدا و پيامبرش روبـرو شـوم كـه بـه يـكـى از
بـنـدگـان خـدا ظـلم كـرده يـا چـيـزى از مال دنيا را غصب كرده باشم . و پوسيدن پيش ‍ مى رود؟!(652)
آنـگـاه پـس از بـيـان بـرخـوردش بـا بـرادر بـزرگـوارش (عقيل )، مى فرمايد:
(عـجيب تر از آن اين بود كه يكى (اشعث بن قيس ) در خانه ما را زد و ظرف حلواى تر و تازه اى بـا شـيـره اى
آورد كـه نـفرتم را برانگيخت : گويا با زهر مار يا آبِ دهان مار آميخته اند. از او پـرسـيـدم : انـعامى
است يا زكاتى ، يا صدقه اى كه آن هم براى ما خاندان پيامبر، حرام است ؟ گـفـت : هـيچ يك ، بلكه هديه اى
است . به او گفتم : زنان بچّه مرده بر تو گريه كنند! آيا از طـريـق آيين خدا وارد شده اى كه مرا فريب دهى
؟ خرد آشفته اى ، يا ديوانه شده اى . يا ياوه مى گويى ؟ به خدا اگر هفت اقليم زمين را با فضايى كه تا
افلاك فاصله دارد به من بدهند تا امـر خـدا را در مـورد مـورچـه اى زيـر پـا گـذارم و سـبـوس ‍
گـنـدمـى را كـه در دهـانـش حمل مى كند بربايم ، نخواهم پذيرفت .)(653)
و در مـورد تـقـسـيـم بـيـت المـال و جـلوگـيـرى از حـيـف و ميل آن اقدامات مؤ ثرى انجام داد.

/ 139