فصل دوم اسـلام و تحوّل همه جانبه در زندگى فردى و اجتماعى - ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع) - نسخه متنی

حسین عبدالمحمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زندگى خود را سپرى مى كردند.

عـمـر فـروخ مـى نـويـسـد: مـردم جزيرة العرب قبل از بعثت به دو گروه غنى و فقير تقسيم مى شدند.(90)
استاد مطهّرى در اين باره مى نويسد: (در دوران جاهليت ، يك زندگى طبقاتى عجيبى بر آن جامعه حـكـومـت
مـى كـرد. گـويـى اصـلاً فـقـرا آدم نبودند تا چه رسد به غلامان و بردگان . آنها كه اشـراف و اعـيـان
و بـه تعبير قرآن ، مَلا بودند خودشان را صاحب و مستحق همه چيز مى دانستند و آنهايى كه هيچ چيز
نداشتند، مستحق چيزى نمى شدند.)(91)
ايـن از مـسـلّمـات تـاريـخ است كه وقتى پيام اسلام منتشر شد طبقات محروم بيش از ديگران دعوت پيامبر
اسلام (ص) را لبّيك گفتند. بهمين جهت برخى از اشراف به پيغمبر(ص) مى گفتند آيا مى دانى عيب كار تو در
كجاست ؟ و چرا ما حاضر نيستيم رسالت تو را بپذيريم ؟ براى اينكه تـو آدم هـاى فـقـير و ناتوان را
اطراف خودت جمع كرده اى . اگر مى خواهى ما (وَ ما اَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنينَ)(92)
من كسى را كه ايمان داشته باشد [به جرم اينكه غلام يا فقير است ] طرد نمى كنم .

همچنين مى فرمايد:
(وَ لا تَطْرُدِ الَّذينَ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَدوَةِ وَالْعَشِىِّ يُريدُونَ وَجْهَهُ)(93)
و كسانى را كه صبح و شام خدا را مى خوانند، و جز ذات پاكِ او نظرى ندارند از خود دورمكن .

ايـن مـطـالب نشان دهنده اين حقيقت است كه اشراف حاضر نبودند حتّى دينشان مشابه دين فقراء و غلامان
باشد. برخى از افراد اين طبقه اجتماعى تا آخرين لحظه با اسلام مبارزه كردند و پس از فـتـح مـكـه از
روى خوف و طمع منافقانه اسلام آوردند چنان كه همين (توانگران خوشگذران ) در بـرابـر انـبـيـاء سـلف
نـيـز ايـسـتـادنـد و مـانـع اصـلاحـات آنـهـا شـدنـد. خـداونـد متعال درباره اين گروه مى فرمايد:
(وَ مـا اَرْسـلنـا فـى قـَرْيـَةٍ مـِنْ نـَذيـرٍ اِلاّ قـالَ مـُتـْرَفـُوهـا... اِنـّا بـِمـا
اُرْسـِلْتـُمْ بـِهـِ كافِرُونَ)(94)
در هيچ شهر و ديارى پيش از تو پيامبر انذار كننده اى نفرستاديم مگر اينكه ثروتمندان مغرور آن گفتند:
... ما به آنچه شما به آن فرستاده شده ايد كافريم .

طايفه توانگر و حاكم از آنجا كه موقعيت سياسى و اجتماعى خويش را از دست مى دهد، مخالف هر جنبش
اجتماعى و اصلاحى است .

ايـن افـراد گـاهـى پـس از قـبول اسلام نيز آن روحيه اشرافى را فراموش نكرده بودند. روزى يـكـى از
مسلمانان كه لباس كهنه به تن داشت وارد مجلس ‍ پيامبر(ص) شد و كنار شخصى كه بـه اصـطـلاح از اشـراف
بـود نـشـسـت . او روى عـادت جـاهـلى ، خودش را جمع كرد و كنار كشيد. رسـول اكـرم (ص) مـتوجّه شد. به او
فرمود: (چرا چنين كارى كردى ، ترسيدى چيزى از ثروت تـو بـه او بـچـسـبـد و يـا تـرسـيـدى چـيـزى از
فـقـر او بـه تـو بـچسبد؟! عرض كرد: نه يا رسـول اللّه . فـرمود: (پس چرا چنين كردى ؟!) عرض كرد: اشتباه
كردم و براى جبران اين اشتباه حـاضـرم در مـجـلس شـمـا، نـيـمـى از دارايى خودم را به او ببخشم .

افراد حاضر در جلسه به شـخـص فـقـير گفتند: بپذير. گفت : قبول نمى كنم ، براى اينكه مى ترسم بگيرم و
همانند او متكبّر شوم .(95)
خـداونـدمتعال در آيات 24 زخرف ، 23 و 24 مؤ من و 27 هود درباره مخالفت هاى اين و در پايان ايـن نـكته را
يادآورى مى كنيم كه ابوسفيان و بيشتر اموى ها از تاجر پيشگان بودند و از طبقه (مترفان ) توانگران
خوشگذران محسوب مى شدند.

فصل دوم
اسـلام و تحوّل همه جانبه در زندگى فردى و اجتماعى

بعثت پيغمبر(ص) سرآغاز تحوّلات

(اَضاءَتْ بِهِ البِلادُ بَعدَ الضَّلالَةِ المُظلِمَةِوالْجَهالَةِ الغالِبَةِ.)(96) امام علــى
(ع)
بـعـثـت پـيـامـبـر خـاتـم (ص) زمـانـى بـه وقـوع پـيـوسـت كـه مـردم در ظـلمـتـِ جـهـل و
سـرگـردانى معنوى عجيبى فرو رفته ، و گرفتار بيدادگرى صناديد قريش ‍ بودند. پـيـامـبـر(ص) مبعوث به

/ 139