دليل قطعى شبهه اى ؛ براى هر زنده اى قاتلى ، براى هر درى كليدى و براى هر شبى چراغى تهيه كرده اند، با
اظهار ياءس و بى رغبتى مى خواهند به مطامع خويش برسند تـا بـازار خـود را گـرم سـازنـد و كـالاى خويش
را به فروش برسانند سخن مى گويند ولى بـاطـل خـود را شـبيه حق جلوه مى دهند، توصيف مى كنند ولى با
آراستن ظاهر راه فريب پيش و خم جلوه مى دهند آنها دار و دسته شيطانند و بدانيد حزب شيطان در
زيانند.)(186)
امـّا گـروه سـوم (مـشـركـان و كـافـران ) تـقواى اعتقادى ندارند، لذا شناسايى آنان و مقابله با
دسـيسه ها و نيرنگ هايشان بر مؤ منان بسيار آسان تر از شناسايى منافقان و نقشه هايشان مى باشد.وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَقُولُ امَنّا باللّهِ وَ بِالْيَوْمِ الاْ خِرِ
وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنينِ.(187) قرآن كريم
منافقان در عصر رسالت
در عـصـر پـيـامـبـر اكرم (ص) عدّه اى از مخالفان اسلام طمعاً اظهار اسلام كردند و عدّه اى ديگر چـونقـدرت مبارزه علنى با پيامبر(ص) را نداشتند و يا مبارزه آشكار را چندان مفيد نمى دانستند ظـاهـراً
اسـلام را پـذيـرفـتـنـد. و بـه تـعـبير قرآن كريم به زبان خود چيزى مى گفتند كه در دل هـايـشـان
بـاور نـداشـتـند.(188) گرچه اين گروه در مكّه نيز بين مسلمانان حضور داشـتـنـد امـّا مـحـلّ
ظـهـورشـان مـديـنـة النـّبـى و بـعـد از هـجـرت حـضـرت رسـول (ص) بـه مـديـنـه مـى بـاشـد. آنـان
به طرق مختلف با اسلام و مسلمانان مبارزه كردند. گـاهى همكار دشمنان اسلام در جبهه نظامى بودند و
گاهى در جبهه اقتصادى و فرهنگى موجبات تـضـعـيف مسلمانان را پديد مى آوردند. قرآن كريم در آيات
متعدد از چهره پر تزوير آنان پرده بـرداشـتـه اسـت .(189)كـه بـرخـى از مـوارد آن را در ايـن بـخـش
مـطـرح مـى كنيم . و قبل از ذكر آنها، به يك شبهه پاسخ مى دهيم .
پيدايش منافقان در مكه بود يا مدينه ؟
مـمـكـن اسـت گـفـته شود محلّ پيدايش منافقان در عصر رسالت (مدينه ) مى باشد و درمكّه از نفاق خبرىنبوده است ؛ زيرا قبل از هجرت ، مسلمانان از قدرت چندانى برخوردار نبوده ، و از نظر قوا و تجهيزات
مادّى به مراتب پايين تر از مشركان بوده اند؛ لذا ضرورتى نداشت كفّار ظاهراً در صـف مـسـلمـانـان
قـرار گـيـرنـد تـا بـه آنـهـا آسـيـب رسـانـنـد، بـلكـه مـى تـوانـسـتـنـد بـا كمال قدرت در
مقابل مسلمانان بايستند.مرحوم علامه طباطبايى در پاسخ اين شبهه مى فرمايد: (اين سخن كه چون پيامبر(ص) و مؤ منان قـدرت كـافـى
نـداشـتند، پس محل پيدايش نفاق (مدينه ) و از زمان قدرت گيرى اجتماعى كسانى يافت مى شوند كه مرام
انقلابيون را مى پذيرند، براى اينكه حاكميت آينده را از آن خود سازند مخصوصاً در نهضت پيامبر(ص) كه
حضرت فرمود: (اگر ايمان بياوريد و اطاعت كنيد پادشاهان زمـيـن خـواهـيـد بود.)(190) پس عقلاً جايز است
كه عدّه اى به پيامبر(ص) ايمان آورده باشند براى اينكه آرزوهاى ديرين خود را جامه عمل بپوشانند و به
رياست اُمّت دست يابند.و هـمـچـنـيـن مـمـكـن است عدّه اى از افرادى كه در مكّه ايمان آوردند مرتدّ شده و ارتداد خود را
مخفى داشـتـه بـاشـنـد. چـنـان كـه قـرآن كـريم فرمود: (يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا مَنْ
يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فـَسـَوْفَ يـَاءْتِى اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُم وَ
يُحِبُّونَه )(191) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! هر كس از شما، از آيين خود باز گردد، (به خدا زيانى نمى
رساند؛) خداوند جمعيّتى را مى آورد كـه آنـهـا را دوسـت دارد و آنـان (نيز) او را دوست دارند. و از آن
جا كه پس از هجرتِ حضرت (ص) بـه مـدينه بلافاصله حركت نفاق پديدار مى شود و نقش ايفا مى كند نشان دهنده
اين حقيقت اسـت ، كـه در مكّه نيز اين جريان داير بوده است . زيرا بدون مقدّمات قبلى و گذشت زمان ،
حركت اجتماعى آنهم به اين گستردگى ميسّر نمى گردد.)(192)
بنابراين عدّه اى از منافقان در مكّه (قبل از هجرت ) از روى (طمع ) ايمان آوردند و عدّه اى ديگر از روى
تـرس و بـراى حـفظ جان خود تظاهر به اسلام نمودند مانند ابوسفيان و امويان . امّا هر دو گروه در يك