سلمان و ابوذر كه بر دين اسلام استوار باقى ماندند.عـمـر بـن ثـابت نيز مى گويد از امام صادق (ع ) شنيدم كه فرمود: (بعد از رحلت پيامبر خاتم (ص ) هـمـه
مـردم بـه جـاهـليـت برگشتند مگر سه نفر: سلمان ، مقداد و ابوذر. گر چه غير ليكن وقتى حضرت (ع ) از آنها
خواست كه (به نشانه وفادارى ) فردا سرهاى خود را بتراشند و آماده فـداكـارى شـونـد بـجـز ايـن سـه
نـفـر كـسى نيامد حتى عمّار بن ياسر نيز بعد ازظهر آمد. لذا حضرت (ع ) به آنها فرمود: برگرديد كه نيازى
به شما ندارم ! شما در تراشيدن موهاى سر خـود مرا اطاعت نكرديد چگونه ممكن است از جان خود در اين جهت
بگذريد؟! برويد حاجتى به شما نـيست ).(6) و على (ع ) بعد از جريان سقيفه با قلبى محزون فرمود: (هان ! به هوش
بـاشـيـد كـه دست از ريسمان اطاعت برگرفته ايد. و با تجديد [دوباره ] همچون اعراب باديه نشين شده ايد،
و بعد از اخوّت و برادرى و اتحاد و الفت به احزاب مختلف تقسيم گشته ايد، از اسـلام بـه نـام آن اكتفا
كرده ايد و از ايمان جز تصوّر و ترسيمى از آن چيزى نمى شناسيد... . گويا مى خواهيد با هتك حريم الهى و
نقض پيمانى كه خداوند آن را مرز قانون خويش در زمين و موجب امنيت مخلوقش قرار داده ، اسلام را وارونه
كنيد...!)(7)
تشديد جريان رجعت
وقـتـى مـفـسـّر و مـدافـع قرآن كريم على بن ابى طالب (ع ) از حق خود يعنى حكومت محروم شد و اهـل بـيـتپـيـغـمـبـر(ص ) مـهـجـور شـدنـد، جـريـان رجـعـت سـرعـت يـافـت و در طـول بـيـسـت و پـنج سال خلافت
خلفاى سه گانه انحرافات و بدعت هاى زيادى پديد آمد. لذا هنگامى كه على (ع ) زعامت جامعه را پذيرفت ،
اصلاحات داخلى را بر هر امر ديگرى ترجيح داد. لكـن جـبـهـه نـفـاق در عصر خلفا، مخصوصاً زمان عثمان
در پرتو قدرت سياسى توانسته بود قـدرت اقـتـصـادى و نـظـامـى قـابـل تـوجّهى به دست آورد. بهمين جهت
با ايجاد جنگ هاى داخلى و مـشـكلات ديگر مانع اصلاحات على (ع ) گرديد و با شهادت مظلومانه آن رادمرد
الهى ، برنامه هـاى اصـلاحـى او نـاتـمـام مـانـد. و بـا اسـتيلاى بنى اميّه بر جهان اسلام ، جبهه
نفاق با قدرت بـيـشترى جامعه را به سوى انحطاط و تباهى سوق داد؛ و در اواخر حكومت معاوية بن ابى
سفيان فـسـاد و تباهى به اوج خود رسيد و بسيارى از عقايد و خلق و خوهاى جاهلى احيا گرديد و سنّت
پـيـامـبـر اكـرم (ص ) و قرآن كريم رو به زوال نهاد. لذا امام حسين (ع ) براى احياء دين اسلام و سـنـن
بـر بـاد رفـتـه آن ، قـيـام كرد. و بين رفته و بدعت زنده شده است .)(8) همچنين فرمود:
(وَ عَلَى الاِْسْلامِ اَلسَّلامْ اِذْ قَدْ بُلِيَتِ الاُْمَّةُ بِراعٍ مِثْلِ يَزيدِ)(9)
وقتى امّت گرفتار شخصى مانند يزيد شد فاتحه اسلام خوانده شده است .بـنـابـرايـن ، مـهـم تـريـن عـلّت قـيـام امـام حـسين (ع ) زنده شدن سنن جاهلى و سست شدن تعاليم
آسـمـانى اسلام در جامعه بود. و رهبرى فاجعه خونين عاشورا به عهده فرزندان همان زمينه هاى قـيـام
امـام حـسـيـن (ع ) بـررسـى بـاورهـا و سـنـّت هـاى عـصـر جـاهليت ضرورت دارد، تا پيشينه تـقـابـل
دو جـبـهـه اسـلام و كـفـر و مـصـلحـان و مـفـسـدان يـعـنـى اهل بيت پيغمبر(ص ) و بنى اميّه واضح تر
گردد.عقايد و خلق و خوى عرب قبل از اسلام
(وَ كُنْتُمْ عَلى شَفا حُفْرَةٍ مِنَ النّارِ فَاَنْقَذَكُمْ مِنْها.)(10) قرآن كريم
بررسى خصايص اعتقادى و اخلاقى اعراب پيش از اسلام نشان دهنده اين حقيقت است كه همه خصلت هـاى فـكـرى
و روحـى اعـراب ، مـذمـوم و مـطـرود اسـلام نـبوده ، بلكه صفات پسنديده اى نيز از قـبـيل شجاعت ،
وفادارى به عهد و پيمان و احترام به ميهمان و... بين آنها رايج بوده است . ليكن در ايـن پـژوهـش بـه آن
دسـتـه از باورها و اخلاقيات اعراب پيش از اسلام مى پردازيم كه مورد تـاءيـيد قرآن كريم قرار نگرفته
، و از آن به عنوان باورها و سنّت هاى جاهلى ياد شده است . يـعـنى همان صفاتى كه با رجعت خويش جامعه را
از ارزش هاى الهى تهى نمود و زمينه را براى ظلم و بيدادگرى به اولياء خدا آماده ساخت .بنابراين عدم طرح صفات پسنديده اعراب ، تنها از باب عدم ارتباط آن با موضوع اين پژوهش مى باشد.