به عبارت ديگر، مبناى فرهنگى و فكرى تخلّف هاى خلفاى بنى اُميّه و بنى عبّاس از همين طريق فـراهم
آمد، و با توجيهات غلط مبانى اسلامى بود كه فساد، جامعه اسلامى را فرا گرفت و حقّ و باطل مخلوط شد و
معاوية بن ابى سفيان به عنوان اميرالمؤ منين معرّفى گرديد و فرزند هوس بـاز او بـر جـايگاه رسول
خدا(ص) تكيه زد و جامعه اسلامى را آنچنان به انحطاط كشيدند كه قرآن كريم و سنّت پيامبر(ص) در آستانه
نابودى قرار گرفت . چنانكه امام حسين (ع) فرمود:
(مـن شما را به كتاب خدا و سنّت پيامبرش فرامى خوانم . زيرا سنّت پيامبر(ص) از بين رفته و بدعت زنده شده
است .)(308)
آن در روند تحوّلات فرهنگى جهان اسلام آن را به اختصار مورد بحث قرار مى دهيم .
نشر حديث از ديدگاه پيامبر(ص)
رسول خدا(ص) از جهت عقل ، كمال ، حكمت ، وقار، جلال و... برترين شخصيت عالم انسانيت است و در گـفـتـار وكـردار او كـوچـك تـريـن خـللى وجـود نـدارد ولذا از طـرف خـداى متعال به عنوان الگو و اسوه حسنه
معرّفى ؛ و تبعيّتش واجب شمرده شده است .(309) و هـمـانطور كه جبرئيل قرآن كريم را به او تعليم مى داد،
سنّت را نيز به حضرتش مى آموخت .(310) به همين جهت حفظ سنّت پيامبر(ص) همانند قرآن لازم و ضرورى است .اسـاسـاً مـسائل اعتقادى ، اخلاقى و احكام اسلام در دو مجموعه كتاب و سنّت بيان شده است . قرآن
كـريـم گـر چـه رؤ وس مـطالب و حقايق دينى را دارا مى باشد، امّا هرگز به تنهايى گويا و وافى به تمام
مسائل آن نيست . بدون سنّت رسول خدا(ص) حتّى كيفيّت قرائت نماز و مناسك حجّ و احكام روزه نيز مبهم
خواهد بود.بنابراين تبيين و تفسير قرآن كريم در سنّت نهفته است و لذا كسانى كه از سنّت پيامبر(ص) و اهـل بـيـت
آن حـضـرت (ع) دسـت كـشـيـدند. در كليه حقايق دينى گرفتار كج فهمى ، اختلاف و تـشـتـّت شـدنـد. و
فـهـم صـحـيـح شـريـعـت بـى تـرديـد بـه حـفـظ سـنـّت رسـول خـدا(ص) بـسـتگى تامّ دارد. به همين جهت
پيامبر اكرم (ص) توصيه هاى فراوانى به حفظ احاديث و سيره خود نموده اند. كه برخى از آنها را متذكّر مى
شويم :
(نـَضَّرَ اللّهَ عـَبـْداً سـَمـِعً مـَقـالَتـى فـَوَعـاها وَ بَلَّغها مَنْ لَمْ يَسمَعْها،
فَرُبَّ حامِلِ فِقْهٍ غَيْرُ خـداونـد خـرّم و شـادمـان بـدارد آن بـنـده را كـه گـفـتـار مـرا
بـشـنـود، و آن را بـه دل پـذيـرا شـده و كـنـد، امـا آن را نـيـابـد، و چـه بـسا حامل دانش ، آن را
به فهيم تر از خود مى رساند.همچنين فرمود:
(مَنْ اَدّى اِلى اُمَّتى حَديثاً تُقامُ بِه سُنَّةٌ اَوْ تَثْلِمُ بِه بِدْعَةٌ فَلَهُ
الْجَنَّة )(311)
كـسى كه حامل حديثى به سوى اُمّت من باشد، و بدين وسيله سنّتى بر پا گردد، و يا بدعتى نابود شود، بهشت
، پاداش او خواهد بود.(مَنْ تَعَلَّمَ حَديثَيْنِ اِثْنَيْن يَنْفَعُ بِهِما نَفْسَهُ اَوْ يَعْلَمُها غَيْرَهُ
فَيَنْتَفِعُ بِهِما كانَ خَيْراً مِنْ عِبادِهِ سِتّينَ سَنَةً)(312)
كـسـى كـه دو حـديث بياموزد كه خود از آنها سود برد يا آنها را به ديگرى تعليم كند، و او از آنها بهره
گيرد، برايش از عبادت شصت سال بهتر است .و نـيـز فرمود: بار خدايا خلفاى مرا مورد مرحمت خويش قرار بده (و اين جمله را سه بار تكرار
فـرمـودنـد) عرضه داشتند: يا رسول اللّه خلفاى شما كيانند؟ فرمود: آن كسانى كه بعد از من مى آيند و
احاديث و سنّت مرا نقل و بازگو مى كنند.)(313)
و در بيانى قاطع و رسا درباره حفظ سنّت خويش فرمود:
(مـَنْ حـَفـِظَ عـَلى اُمَّتـى اَرْبـَعـيـنَ حـَديـثـاً بـَعـَثـَهُ اللّهُ يـَوْمَ
الْقـِيـامـَةِ فـى زُمـْرَةِ الْفـُقـَهـاءِ وَالْعُلَماءِ)(314)