يزيد اهل فسق و فجور - ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ریشه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی قیام امام حسین (ع) - نسخه متنی

حسین عبدالمحمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

عليّه ، آنگاه كه ما به گذشته [در دوران جـاهـليـت ] واپـس مـى نـگـريـم . شـراب را پـى در پـى حلال مى
بينيم ! اى ام احيّم (577) پس از مرگم ، شوهر اختيار كن و آرزوى ملاقات مرا [در دنياى ديگر] در است ...!)(578)
علاوه بر اينكه يزيد در موارد متعدّد علناً شرك و كفر خود را اظهار مى دارد رفتار و كردار او نيز
گـواه ايـن مـدّعـاسـت . يـزيـد بـيـش از سـه سـال حـكـومـت كـرده اسـت . سـال اوّل خـانـدان امـام
حـسـيـن (ع) و آن حـجـت خـدا را بـه شـهـادت رسـانـد. سـال دوّم مـديـنـة الرّسـول را قـتـل عـام و
غـارت نـمـود و سـال سـوّم كـعبه (خانه خدا) را به منجنيق بست .(579) بدون ترديد هيچ يك سبط بن جـوزى در
ايـن بـاره مـى نـويـسـد: (صـالح فـرزنـد احـمـد بـن حـنـبـل مـى گـويـد: مـن به پدرم گفتم كه مردم
ما را به دوستىِ يزيد نسبت مى دهند. پدرم گفت : فـرزنـدم آيـا مـمـكـن اسـت كـسـى داراى ايـمـان
بـاشـد و بـا ايـن حـال يـزيد را دوست بدارد؟! گفتم : پس چرا او را لعن نمى كنى ؟ پدرم گفت : چگونه او را
لعن نـكـنـم كـسـى را كـه خـداونـد در كـتـاب خـود او را لعـنـت كرده است ؟! گفتم : در كجاى قرآن خداى
مـتـعـال يـزيـد را لعـن نـموده ؟ پاسخ داد آنجا كه مى فرمايد: (فهَلْ عَسَيْتُمْ اِنْ
تَوَلَّيْتُمْ اَنْ تـُفـْسـِدُوا فـِى الاَْرْضِ وَ تـُقـَطِّعـُوا اَرْحـامـَكـُم اُولئِكَ
الَّذيـنَ لَعـَنـَهـُم اللّهُ فـَاَصـَمَّهـُمْ وَ اَعـْمـى اَبـْصـارَهـُمْ)(580) فـرزنـدم آيـا
فـسـادى بـزرگ تـر از قتل نفس و كشتن (بر خلاف حق ) وجود دارد؟)(581)

يزيد اهل فسق و فجور

يـكـى از ويـژگـى هـاى يـزيـد بـن مـعـاويـه كـه نـزد مـورّخـيـن مـشـهـور اسـت ايـن اسـت كـه او
اهـل لهو و لعب و اهل مُسكرات بوده است . امام حسين (ع) در يكى از نامه هاى خود به معاويه ، بعد از
يادآورى بدعت هاى او مى نويسد:
(ثـُمَّ وَلَّيـْتَ ابـْنـَكَ وَ هـُو غـُلامٌ يـَشْرَبُ الشَّرابَ وَ يَلْهُو بِالْكِلابِ
فَخُنْتَ اَمانَتَكَ وَ اَخْرَبْتَ رَعـِيَّتـَكَ وَ لَمْ تـُؤَدِّ نـَصـيحَةَ رَبِّكَ فَكَيْفَ
تُوَلّى عَلى اُمَّةِ مُحَمّدٍ مَنْ يَشْرَبُ الْمُسْكِرَ؟ وَ شارِبُ الْمـُسـْكـِرِ مِنَ
الْفاسِقينَ وَ شارِبُ الْمُسْكِرِ مِنَ الاَْشْرارِ وَ لَيْسَ شارِبُ الْمُسْكِرِ بِاَمينٍ عَلى
دِرْهَمٍ فَكَيْفَ عَلَى الاُْمَّةِ؟(582)
بـازى بـا سـگ هـاسـت . تـو در امـانـت خـيـانـت كـردى و امـور رعـيـّت را به تباهى كشاندى و به
خـيـرخـواهـى و (اوامـر) پـروردگـارت بـى تـوجـهـى نـمـودى . (اى مـعـاويـه ) چـگـونـه (وجدانت
قـبـول كـرد) شـخص شارب خمر را بر امّت محمّد(ص) ولايت بدهى ؟! درحالى كه شرابخوار از فـاسـقـان و از
اشـرار شـمـرده مـى شـود. شرابخوار بر دِرهمى امين نيست چگونه مى تواند بر امّتى امين باشد؟!
و در بيان ديگرى حضرت فرمود:
شخصيّتى چون من با يزيد شراب خوار بيعت نمى كند.

يزيد علناً شراب مى خورد و غنا گوش مى داد و در مدح غنا و شراب شعر مى سرود و ديگران را به اين امور
ترغيب مى كرد. او در يكى از اشعار خود چنين سروده است :
(اى دوسـتـان بـرخـيـزيـد و صـداى مـوسـيـقـى را بـشـنـويـد و پـيـاله هـا را بـنـوشـيـد و مـسـائل
مـعـنـوى را فـراموش كنيد،... نغمه هاى تار، مرا از شنيدن اذان بازداشته است و من شرابِ كهنه مانده در
ته ظرف را با حورالعين (بهشتى ) معاوضه نمى كنم .)(583)
همچنين ابن جوزى مى نويسد: (بعد از حادثه كربلا، شبى يزيد مست بود، در آن هنگام به نغمه سـرايـان و
نـوازنـدگـان گفت بنوازيد و براى ما غنا بخوانيد و خود شعرى را سرود كه در آن چـنـيـن آمـده اسـت :
(اى سـاقى به من شراب بنوشان تا قلب مرا نشاط بخشد و سيراب گرداند؛ سپس جام را پر از همان شراب پر كن و
به پسر زياد بده ؛ آن كسى كه صاحب سِرّ و راز دار من است همان كس كه كار خلافت را براى من محكم ساخت
....)(584)
با توجّه به اين خصوصياتِ يزيد بن معاويه ، كلام نورانى امام حسين (ع) در پاسخ برادرش محمّد حنفيّه
روشن مى شود كه فرمود:
(يـا اَخـى لَوْ لَمْ يـَكـُنْ فـِى الدُّنـيـا مـَلْجـَاءً وَ لا مـَاءْوا لَمـا بـايـَعـْتُ

/ 139