نخستين كسانى بوده اند كه كمر به ستيزه با اديان بسته و
از بذل هيچ كوششى در اين راه دريغ نكرده اند بروشنى در ميابيم كه دين و نهضت هاى دينى در طبيعت خود
به آهنگ مخالفت با اين طبقات است : با زورمندى و زراندوزى شان و اصولا با طبقه بندى ئى كه آنانرا از
ديگران بدينصورت متمايز و جدا ميسازد براى آنكه بتوانيم توحيد را از اين ديدگاه از ديدگاه تعرضش بر
سلطه هاى اجتماعى مورد تعمق قرار دهيم لازم است قبلا بدانيم كه توحيد بر خلاف برداشت عاميانه ى رايج
كه آنرا صرفا يك نظريه ى فلسفى و ذهنى تلقى ميكند يك نظريه ى زيربنائى در مورد انسان و جهان
و نيز يك
دكترين اجتماعى و اقتصادى و سياسى است در ميان واژه هاى مذهبى و غير مذهبى
كمتر واژه اى را ميتوان
يافت كه تا اين حد
پر بار از مفاهيم انقلابى و سازنده و ناظر به ابعاد گوناگون زندگى اجتماعى و
تاريخى انسان باشد تصادفى نبوده است كه همه ى دعوت ها و نهضت هاى الهى در طول تاريخ
با اعلان يگانگى
خدا و ربوبيت و الوهيت انحصارى او
آغاز ميگرديده است فهرست كوتاهى از جوانب گوناگون محتواى توحيد
چنين است :
الف از ديدگاه يك جهان بينى عمومى :
به معناى وحدت و يكپارچگى همه ى جهان و خويشاوندى تمام اجزاء و عناصر آن است : چون سلسله جنبان آفرينشيكى است و همگان از يك مبداء و منشاء اند
و خدايان و آفرينندگان مختلف
دست اندر كار آفرينش و گردش
جهان نبوده اند
پس اين همه
اجزاء يك مجموعه اند و كل جهان يك واحد است و داراى يك جهتگيرى ما ترى فى
خلق الرحمن من تفاوت در آفرينش خداى رحمان هيچ ناهماهنگى نمى بينى ( الملك 3 )