بيانات مقام معظم رهبرىدر خطبههاى نماز «عيد فطر»
(1372/12/22 )بسماللَّهالرّحمنالرّحيمالحمدللَّه ربّ العالمين. الحمدللَّه خالق الخلق، باسطالرّزق، فالق الاصباح، ديّان الدّين، ربّ العالمين. احمده واستعينه، و استغفره و اتوكّل عليه. و اصلّى و اسلّم على حبيبه و نجيبه، سيّدنا و نبيّنا، ابىالقاسم محمّد، و على آله الأطيبين الأطهرين المعصومين المنتجبين، سيّما بقيةاللَّه فىالارضين، و صلّ على ائمةالمسلمين و حماة المستضعفين و هداةالمؤمنين. اوصيكم عباد اللَّه بتقوىاللَّه.عيد سعيد فطر را به همه شما عزيزان نمازگزار وبه همه ملت بزرگ ايران و به همه مسلمين عالم، تبريك عرض مىكنم. روزى بزرگ، پس از روزها و شبهايى بسيار با عظمت است. اميرالمؤمنين، عليهالصّلاةوالسّلام در يكى از خطبه هاى روز عيد فطر چنين فرمود: «ايها النّاس! ان يومكم، هذا يوم مثاب فيه المحسنون(1)»؛ اى مردم! امروز روزى است كه در آن نيكوكاران پاداش واجر خود را از خداى متعال مىگيرند؛ اجر روزه، اجر عبادات ماه رمضان، اجر امساكها و جلوگيريها از هواى نفس. «و يخسر فيه المبطلون»؛ و كسانى كه حركت و عمل نادرست داشتهاند، در چنين روزى، خسارت بدكارگى خود را خواهند يافت. امروز، روز جزاست. «و هو اشبه يوم بيوم قيامكم»؛ امروز، شبيه روز قيامت است. «فاذكروا بخروجكم من منازلكم الى مصلّاكم، خروجكم من الاجداث الى ربكم»؛ از خانه كه به طرف مصلاّى نماز عيد فطر خارج مىشويد، به ياد بياوريد هنگامى را كه از قبرهاى خود در روز قيامت خارج مىشويد تا به طرف ميدان عظيم قيامت و محلّ ثواب وعقاب الهى روانه گرديد. «واذكروا بوقوفكم فى مصلاّكم وقوفكم، بين يدى ربّكم»؛ در مصلاّ كه براى نماز مىايستيد، به ياد بياوريد هنگامى را كه در قيامت، در پيشگاه پروردگار ايستادهايد و براى حساب و كتاب آماده مىشويد. «واذكروا برجوعكم الى منازلكم، رجوعكم الى منازلكم فى الجنّه»؛ از مصلاّ كه به خانههاى خود برمىگرديد، به ياد بياوريد وقتى را كه از عرصه قيامت به سوى منازل بهشتى خود روانه مىشويد تا درآنها سكنا گزينيد.بعد فرمود: اى بندگان خدا! «انّ ادنى ما للصائمين والصائمات»؛ كمترين پاداشى كه خداى متعال براى مردان وزنان روزهدار در مثل امروز يا در مثل روز آخر ماه رمضان عطا خواهد كرد، اين است كه «ان يناديهم ملك فى آخر يوم من شهر رمضان»؛ فرشتهاى در آخرين روز ماه رمضان، آنها را مخاطب قرار دهد و گويد: «ابشروا عباداللَّه»؛ بشارت بر شما باد اى بندگان خدا! «فقد غفرلكم ما سلف من ذنوبكم»؛ گناهان شما آمرزيده شد.اين، پاداش ماه رمضان است. به يك روزه درست، يك عمل پر مغز و يك عبادت خالصانه و مخلصانه، در آخرين دقايق ماه رمضان و آخرين ساعات آن ماه عزيز، اينگونه پاداش داده مىشود: «فقد غفر لكم ما سلف من ذنوبكم.» آمرزش گناهان گذشته، پاداش كمى نيست! «فانظروا كيف تكونون فى ما تستأنفون»؛ ببينيد از امروز كه مىخواهيد روزى نو را شروع كنيد، چگونه شروع خواهيد كرد. مبادا خيال كنيد و با خود بگوييد كه «ما گناه كنيم، تا در ماه رمضان ديگر، آمرزيده شويم!» هيچ كس نمىداند كه تا ماه رمضان ديگر زنده خواهد ماند يا نه. سال گذشته، در همين نماز عيد و در همين مصلّى، كسانى حضور داشتند كه امسال نيستند. سال آينده هم معلوم نيست كدام از ما باشيم و كدام نباشيم. به علاوه، گناهى كه از روى تجرّى و تعمّد انجام گيرد، دل انسان را سياه وتاريك مىكند. از چنين انسانى، ديگر عبادت خالصانه، به آسانى سر نمىزند؛ تا گناه وى به خاطر آن عبادت آمرزيده شود. سعى كنيد و سعى كنيم كه از گناهان اجتناب نماييم و عمل صالح انجام دهيم. اين است خصوصيّتى كه يك انسان را سعادتمند مىكند.امروز، به مناسبت عيد فطر و پس ازاين كلمات نورانى كه از خطبه اميرالمؤمنين عليهالصّلاةوالسّلام نقل شد، يك نكته اخلاقى كوتاه را مىخواهم عرض كنم. آن نكته اين است كه در يكى از دعاهاى صحيفه سجّاديه - صحيفه ثالثه سجّاديه - در آخر دعايى كه مابين نافله و فريضه صبح خوانده مىشود، از امام سجاد عليهالسّلام چنين نقل شده است: «اللّهم الرّزقنى عقلاً كاملاً و عزماً ثاقبا و لبّاً راجحاً و قلباً زكياً و علماً كثيراً و ادباً بارعا.» آن حضرت، شش چيز از خداى متعال خواسته است. مىفرمايد: خدايا! عقل كامل، اراده نيرومند، لبّ راجح - كه من روى اين خواسته سوم مىخواهم تكيه كنم - دل پاكيزه، دانش بسيار، و ادبى برجسته ودرخشانْ به من عنايت كن!نكته و خواسته سوم، «لبّ راجح» است. معنايش اين است كه «باطن و مغزِ كار من، از ظاهر وشكل كار من، بيشتر باشد.» ببينيد امام سجاد، عليهالسلام از خدا چه خواسته است! من مىخواهم براى شما مردم مؤمن، براى ملت بزرگ ايران، براى دلهايى كه به نور ايمان روشن شد و با سخن و عمل خودْ دنيايى را روشن كرد، اين نكته را تكرار كنم: «لبّاً راجحاً.»ما، دو نوع آدم داريم: يك نوع، آدمى است كه هرچه هست، در ظاهر اوست. ظاهرش جذاّب و چشمگير و احياناً خاشع كننده و خاضع كننده است. اما باطنش پوك و پوچ است؛ چيزى در او نيست. اين، بدترين نوع آدمى است كه مىخواهد منشأ آثار بزرگ باشد. پناه بر خدا! اما يك نوع ديگر، آدمى است كه باطن او برظاهرش ترجيح دارد. ظاهرش هر چه هست، باطن او بهتر وبيشتر از ظاهر، جذّابيت دارد. امام سجاد عليهالسلام به ما درس مىدهد كه از خدا بخواهيم آدمى از نوع دوم باشيم.مىدانيم كه دعاها، فقط خواستن از خدا نيست؛ بلكه درس براى خود ما نيز هست. رياكارى، مالِ آدمِ نوعِ اوّل است. صومعه، از آنِ آدمِ نوع اوّل است. پوكى و بىمغزى، ويژه آدمِ نوعِ اوّل است. چنين آدمى، نه در جنگ به درد مىخورد، نه در شدّت به كار مىآيد و نه بارهاى سنگين را مىتواند بر دوش بگذارد. هر چه دارد، فقط ظاهر است! اما تربيت اسلامى، غير از اين است. تربيت اسلامى بر اين مبناست كه ظاهرت را بايد حفظ كنى، اما باطنت بايد از ظاهرت بهتر باشد. كسانى نگويند «ظاهر هرطور بود، بود. اصل، باطن است.» بله، اصل باطن است. اماظاهر بايد نمودار باطن باشد: «الظاهر عنوان الباطن.»(2) ظاهر را هم بايد درست كرد. هيچكس نبايد تظاهر به كار خلاف كند. اگر از عمل وسيماى كسى آثار عبادت خدا ديده و شناخته شود، تأثير بسيار خوبى مىگذارد. اما در همان حال، بايد باطن از ظاهر، بهتر و سنگينتر باشد.پروردگارا! تو را به محبوب بزرگ عالم امكان، امام زمان، تورا به آن قطب همه فضايل هستى سوگند مىدهيم، باطن ما را از ظاهرمان بهتر كن.پروردگارا! دعاى ولىّعصر، ارواحنافداه را شامل حال ما بگردان.پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار وارواح مقدّسه شهدا و گذشتگان ما را، در امروز از اين مجمع و از حسناتِ اعمال ما، بهرهمند بگردان.پروردگارا! اعمال ماه رمضان را از همه ما قبول فرما و توفيق عمل صالح به همه ما عنايت كن.بسماللَّهالرّحمنالرّحيم.قل هواللَّه احد. اللَّه الصّمد. لم يلد و لم يولد و لم يكن له كفوا احد.بسماللَّهالرّحمنالرّحيمالحمدللَّه ربّ العالمين. والصّلاة والسّلام على سيّدنا و نبيّنا، ابىالقاسم محمّد، و على آله الأطيبين الأطهرين المنتجبين، سيّما على، اميرالمؤمنين، والصّديقة الطّاهرة، و سبطى الرّحمة، و امامالهدى، الحسن والحسين، و على بن الحسين، و محمّد بن على، باقر علم النبيّين، و جعفربنمحمّد الصادق، و موسىبنجعفر الكاظم، و علىبنموسى الرضا، و محمّدبنعلى الجواد، و علىبنمحمّد الهادى، و الحسنبنعلى العسكرى، والحجّةبنالحسن القائم المهدى. حججك على عبادك، و امنائك فى بلادك. و صلّ على ائمّة المسلمين، و حماةالمستضعفين، و هداة المؤمنين. اوصيكم عباد اللَّه بتقواللَّه.امروز، در صحنه سياست بين المللى - دولتها و قدرتهاى جهانى از يك طرف و ملتها و جمعيتهاى انبوه مردمى از طرف ديگر - هم خصوصيّات زيبا وجود دارد و هم خصوصيّات زشت. خصوصيات زيبا، بيدارى ملّتها، اسلامگرايى ملتهاى مسلمان و تحمّلناپذيرى مظلومان است، و خصوصيات زشت، ستمگرى ستمگران، زورگويىِ قلدران و توطئه بددلان و بدخواهان ملتهاست. دربين نقاط نامطلوب و زشت در صحنه جهانى، يك نقطه - به نظر من - زشتتر از همه است. امروز مىخواهم آن نقطه را مورد تكيه قرار دهم، تا نظر ملت ايران، براى همه كسانى كه نظارهگرند معلوم شود. آن نقطه اين است كه ما از قلدرها و گردن كلفتهاى عالم، انتظارخوب بودن وظلم نكردن نداريم؛ اما از مجامع جهانى عالم، انتظار انصاف و استقلال داريم! سازمان ملل، اسمش سازمان ملل است. يعنى جايى كه از آنِ ملتهاست. اين سازمان جهانى، در تيول دولتها هم نيست، چه رسد به اينكه مال چند دولتِ قلدرِ زورگوىِ افزون خواهِ دنيا باشد. متأسفانه، امروز، واقعيت چيز ديگرى است و اين، همان نقطه بسيار زشت است. ما البته كارهاى شوراى امنيت را كه دستگاه اصلى تصميمگيرنده در سازمان ملل و قلب اين سازمان است، از قبل ديده بوديم. فهميده بوديم كه چقدر اين سازمان، در مواقع حسّاس، درمشت ابرقدرتها قرار مىگيرد و براى آنها - و نه براى ملتها - مىشود. شاهد مثالِ آن، قضيه جنگ تحميلى بود. وقتى جنگ تحميلى پيش آمد و عراق مرزهاى ما را شكست و وارد چنداستان كشور ما شد، ما طبق معمول به سازمان ملل شكايت كرديم. طبق مقرّرات سازمان ملل، مىبايست شوراى امنيت درظرف چندساعت، قطعنامهاى صادر مىكرد كه عراق را به عنوان متجاوز محكوم كند. اين كار را نكردند؛ و تا چندين روز، هيچ عكسالعملى نشان ندادند. وقتى كه قشون عراق، با استفاده از اوضاع نابسامان آن روز ما، در خاك كشور عزيزمان، خوب جاگير شد و چندهزاركيلومتر را اشغال كرد، تازه شوراى امنيت سر بلند كرد كه يك كلمه حرف بزند. مثلاً، قطعنامه صادر كرد! قطعنامه چه بود؟ آيا قطعنامه اين بود كه «متجاوز، از خاك ايران، بيرون برود»؟ ابداً! قطعنامه صادر كردند كه «ايران و عراق، آتش بس اعلام كنند»! يعنى چه؟ يعنى قشون عراق وارد خاك ايران شده است و حال كه نوبت دفاع جانانه ملت ايران است، دستها بسته شود وكسى دفاع نكند و متجاوزين رابيرون نريزند! اين، قطعنامه شوراى امنيت بود! مىدانيد كه چند سال، اينها بىآنكه متجاوز را محكوم كنند، همين حرف را زدند! البته رزمندگان ما، درمدت نه چندان زيادى - تقريباً در ظرف يكسال و نيم - اكثر زمينها را خودشان پس گرفتند.اين سابقه را، در قضيه جنگ تحميلى از شوراى امنيت سازمان ملل داشتيم. بعد از چند سال، حمله عراق به كويت اتّفاق افتاد. وقتى كه عراق به كويت حمله كرد، ديگر مسأله، مسأله يك ملت مظلوم نبود. مسأله، مسأله منافع امريكا و ابرقدرتها بود و همه ديديد كه درظرف چند ساعت، قطعنامه اوّل صادر شد كه «عراق بايد از كويت بيرون برود.» يعنى همان موردى كه ماچند سال به شوراى امنيت مىگفتيم بايد چنين قطعنامهاى را درجنگ تحميلى كه عليه ما آغاز كردهاند، صادر كند و نمىكرد.بارى؛ درظرف چند ساعت قطعنامه اوّل صادر شد و بعد هم، بلافاصله، پى درپى، شوراى امنيت قطعنامههاى گوناگونى صادر كرد و به امريكاييها اجازه داد كه وارد خليج فارس شوند. اجازه داد عراق را ويران كنند و هر كارى كه دلشان مىخواست بكنند. تا امروز هم، اجراى قطعنامههاى شوراى امنيت نسبت به قضيه جنگ كويت، درجريان است و هنوز هم اجرا مىشود.اين مسائل را ما ديده بوديم. دراين ماههاى اخير هم، يك بار در قضيه بوسنى، كه شوراى امنيت بايستى حركت عادلانهاى انجام مىداد، ديديم انجام نداد. چنانكه در قضيه حرم شريف ابراهيمى در فلسطين اشغالى، اقدامى به عمل نياورد. ملتهاى مسلمان اعلام آمادگى كردند تا نيروهايى را به عنوان سربازان سازمان ملل اعزام كنند كه ميان صربها و مسلمانان بوسنى حايل شوند. شوراى امنيت گفت كه «مسلمانان نمىتوانند بروند؛ چون ممكن است از طرف مسلمان درگير در مناقشه، حمايت كنند». البته، اين حرف غلطى بود. چون مسلمانان براى وساطت مىرفتند و مىخواستند بين طرفينِ نزاع حايل شوند؛ نه اينكه بجنگند. شوراى امنيت، چنين ادّعايى را مطرح كرد. اما در همين حال اجازه دادند كه سربازان روسى كه معلوم بود با صربها روابط دوستانه و صميمى دارند، به عنوان سربازان سازمان ملل، به آن منطقه بروند و به عنوان حايل در آنجا حضور داشته باشند.پس چرا اينجا ملاحظه نكردند كه سربازان روسى، ازلحاظ مذهبى و از جهات پيوندهاى گوناگون، با صربها ارتباط دارند؟! دنيا تصوير تانكهاى سربازان روسى را كه حامل آرم سازمان ملل بود، منتشر كردند. در آن تصاوير، نشان داده مىشد كه روسها وارد منطقه مىشدند و صربها برايشان شعار مىدادند، كف مىزدند و هورا مىكشيدند! هنوز هم مسلمانان بوسنى قربانى مىشوند و سازمان ملل ككش نمىگزد! شوراى امنيت هم به وظيفه خود عمل نمىكند.قضيه دوم، فاجعه خونين حرم ابراهيمى است. در اين ماجرا اسرائيل مىبايست شديداً محكوم مىشد. بايستى محاكمه مىگرديد و مجبور مىشد مجازاتهايى راتحمّل كند. اين كارها رابايستى سازمان ملل مىكرد و نكرد. شوراى امنيت هم در اين قضيه به وظيفه خود به هيچ وجه عمل نكرده است.علّت را در چه مىبينيم؟ درنفوذ قدرتهاى بزرگ، و در رأس آنها نفوذ امريكا برشوراى امنيت وبرشخص دبيركل! اين، نظر نظام جمهورى اسلامى و نظر ملت ايران است. ما باكسى دشمنىِ خاصى نداريم. مابه مقامات جهانى، برحسب شأن و موقعيتشان، احترام مىگذاريم. دبيركلِّ قبلى سازمان ملل(3)، مكرّر به ايران آمد. درآن زمان، رئيس جمهور، رئيس مجلس و مسؤولين وزارت خارجه، از او احترام و تكريم كردند. اگر دبيركل به وظايف خودعمل كند، ما او را احترام مىكنيم. اما به نظر ما و به نظر ملت ايران، دبير كلّ فعلى سازمان ملل به وظيفه خود عمل نكرده است. اين حركت زشت اخير كه كميسيون به اصطلاح حقوق بشر سازمان ملل انجام داد و در اقدامى مفتضحانه، جمهورى اسلامى را متّهم كرد، از همين قبيل است. جلو چشمشان، اسرائيليها صدها نفر مسلمان نمازگزار را به خاك وخون مىكشند و بيش از هفتاد نفر را مىكشند، اما آنها را محكوم نمىكنند!در اين منطقه، كدام دولت وملت راسراغ داريد كه مثل دولت و ملت ايران، مردمى باشد، آزاد باشد و حكومتش دراختيار آرا و افكار مردم باشد؟! چنين مجلس و چنين آزادىاى كه دولتمردان، از مردم، در ميان مردم و با مردم باشند، كجا سراغ داريد؟ ملت ايران، براى خاطر خدا، براى حفظ استقلال و آزادى خود، براى خاطر ظلمستيزى خود، براى اينكه روى پاى خود بايستد، براى اينكه تحت نفوذ امريكا نباشد و براى اينكه گذشته ننگين دوران سلطنت را با رفتار شجاعانه و بزرگوارانه خود به كلّى بشويد و از بين ببرد، در مقابل همه قدرتهاى قلدر ايستاده است و باز هم خواهدايستاد. آينده اين ملت، روشن است. روزبهروز قدرت اين ملت بيشتر و ريشههايش عميقتر مىشود. روزبهروز سخن اين ملت در جهان، خريدار بيشترى پيدا مىكند و مىبينيد كه امروز همينگونه است. ما امروز از ده سالِ گذشته، قويتر و در دنيا آبرومندتريم. ملت، به بركت اسلام و به بركت قرآن، مستقيمتر و شجاعتر و آماده پيگيرى راه بزرگ وهدف عالى خود است.يك نكته ديگر هم درپايان اين صحبت عرض كنم: متأسفانه، مسأله حج، هنوز آنگونه كه بايد و شايد، در جريان عادّى خود قرار نگرفته است. دولت سعودى سنگاندازى مىكند و نمىدانم چرا؟! وزارت خارجه، سازمان حج، دستگاه نمايندگى رهبرى و «بعثه» رهبرى، تلاشهاى زيادى كردهاند و بايد بسيارى از كارهاى حج دراين روزها - بعد ازماه رمضان - تمام شده باشد. امّا مشكل مىآفرينند. نمىدانم چرا اين كار را مىكنند؟! البته ما، حمل برصحّت مىكنيم. ما اميدواريم كه مسؤولين سعودى، خداى ناخواسته حركتى نكنند كه ملت ايران از آنها خشمگين شود. كارى نكنند كه مسلمانان جهان چنين احساس كنند كه حج نيز وسيلهاى در دست امريكا و قدرتهاى بزرگ است. نبايد چنين شود و اميدواريم كه نشود.بنده اعلام مىكنم كه حج، حقّ مسلمانان، و خانه خدا از آنِ مسلمانان است. «انّ اوّل بيت وضع للنّاس(4)». خانه خدا مالِ كسى نيست. اگر كسى افتخار اين را پيدا كرد كه مديريت خانه خدا در دست او باشد، بايد خدا راشكر كند و وسيله رفاه ملتها را براى رفتن به مكه فراهم سازد؛ نه اينكه سنگ اندازى كند. اين ملت بزرگ و مؤمن، با آن علاقه و شوقى كه به زيارت خانه خدا و زيارت قبر مطهّر نبىّاكرم و قبور ائمّه بقيع عليهمالسّلام دارد، شايسته است كه براى زيارت حج و طواف خانه خدا، مقدّم بر ساير ملتها قرار گيرد. ما از خدا مىخواهيم مناسك حج كه مناسكى اسلامى است، اسلامى باقى بماند و قربانىِ سياستهاىِ بينالمللىِ استكبار نشود.پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ملتهاى مسلمان را بيدار كن.پروردگارا! ستمگران عالم را به دست مظلومان مجازات كن.پروردگارا! ملت سرافراز و بزرگِ ايرانِ عزيزِ اسلامى را آنچنان كه شايسته بزرگوارى او و شايسته كرامت توست، عطا و پاداش عنايت كن.پروردگارا! ارواح مطهّره شهدا و روح مقدس امام را از ما خشنود كن.بسماللَّهالرّحمنالرّحيم.والعصر. انّ الانسان لفى خسر. الّا الذين آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصّبر.والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته2) بحارالانوار؛ ج 66؛ ص 365.3) خاوير پرزوكوئيار»4) آلعمران: 96