بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت «ولادت حضرت زينب»(س) - [سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار گروهی از خواهران پرستار، به مناسبت ولادت حضرت زینب (س)] نسخه متنی
بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار گروهى از خواهران پرستار، به مناسبت «ولادت حضرت زينب»(س)
(1373/07/20 )بسماللهالرّحمنالرّحيمبنده هم مناسبت بسيار عزيز و فرخنده ولادت حضرت زينب کبري عليهاالسّلام را به همه زنان مسلمان در سراسر جهان و بخصوص به بانوان محترم و فداکار و زنان برجسته کشور جمهوري اسلامي ايران - مادران و همسرانِ فداکار - تبريک عرض ميکنم.يک مطلب به مناسبت روز پرستار عرض ميکنم و آن اين است که: اگر بخواهيم ارزش خدمات مختلفي را که قشرهاي مردم به يکديگر تقديم ميکنند، اينگونه محاسبه کنيم که هر خدمتي که مستقيماً به انسان ارتباط پيدا ميکند، هر خدمتي که نوعي غمگساري نسبت به انسانهاي ديگر است، هر خدمتي که تقديمکننده آن خدمتْ رنج بيشتري ميبرد و هر خدمتي که از روي علم و معرفت و آگاهي و تحصيلات است، ارزشش بيشتر است، در اين صورت گمان ميکنم که خدمت پرستاري، جزو ارزشمندترين حرفهها و خدمتگزاريها خواهد بود. چون پرستار، هم مستقيماً با انسان سر و کار دارد، هم غمگسارِ انساني است که به غمگساري و همدردي و کمک او نياز دارد و هم اينکه، بحمدالله، کاري از روي دانش و تحصيلات و علم است.پرستار چون با بيمار سر و کار دارد، با بيداري و دردکشي سر و کار دارد و رنجش بيشتر از ديگران است؛ بنابراين حرفهاش حرفه عزيز و باارزشي است. اينها حقايق است؛ نه اينکه مردم بخواهند با پرستاران - چه مرد و چه زن - تعارف کنند. واقع مطلب چنين است. وقتي کاري خيلي بزرگ و خيلي عزيز باشد، دو طرف در مقابل آن مسؤولند: يکي مردمند؛ که بايد آن کار را عزيز به حساب بياورند و صاحب آن را معزّز بشمارند؛ ديگري خودِ آن شخص است که اين شيء عزيز و اين کار بزرگ در اختيار اوست. خود او هم بايد آن را گرامي بدارد.من به پرستاران عزيزمان - چه مردان پرستار و چه زنان پرستار - عرض ميکنم: شما که اين توفيق را پيدا کردهايد و اين کار بزرگ را برعهده گرفتهايد و اين خدمت باارزش را انجام ميدهيد، آن را گرامي هم بداريد. نگذاريد که خداي ناخواسته، با يک قصور يا تقصير يا برخورد نامناسب، کاري به اين عظمت و ارزشمندي، مخدوش شود. اين خدمت را هر چه بيشتر و صحيحتر ارائه دهيد، نظام امور زندگي مردم بهتر خواهد شد و اجر و ثواب شما هم بالاتر خواهد بود. خداوند به شما اجر بدهد. و اين خدمت بزرگ را برايتان خدمتي با برکت و براي مردمِ ما يک خدمت مؤثّر در پيشرفت امورشان قرار دهد.خواهران من! موضوع زن و برخورد جوامع با او، مسألهاي است که از ديرباز در ميان جوامع و تمدّنهاي مختلف مطرح بوده است. هميشه نصف مردم عالم، بانوان هستند. قوام زندگي در عالم، به همان اندازه که به مردان وابسته است، به همان اندازه هم به زنان وابسته است. زنان، بزرگترين کارهاي آفرينش را بهطور طبيعي برعهده دارند. کارهاي اساسي آفرينش، مانند توليدمثل و تربيت کودک، در دست زنان است. پس مسأله زنان، مسأله مهمي است و از ديرباز، در جوامع، در بين متفکرين و در اخلاق و عادات گوناگون ملتها وجود داشته است. اسلام يک موضع برجسته را در اين بين انتخاب کرده؛ از افراط و تفريط جلوگيري نموده، و هشداري به همه مردم عالم داده است. اسلام، مرداني را که بهخاطر قدرتمند بودن جسمي يا توانايي مالي، زنان و مردان را بهخدمت ميگرفتند و زن را مورد آزار و احياناً تحقير قرار ميدادند، به کلّي سرجاي خود نشاند و زن را در جايگاه حقيقي خودش قرار داد و حتّي از جهاتي، زن را در رديف مرد قرار داد: «انالمسلمين والمسلمات والمؤمنين والمؤمنات...» مرد مسلمان، زن مسلمان. مرد عابد، زن عابد. مرد متهجّد، زن متهجّد.پس، در اسلام همه اين مقامات معنوي و درجات انساني، بين زن و مرد بالسّويه تقسيم شده است. در اين موارد، مرد و زن با يکديگر مساوي و برابرند. هر کس که براي خدا کار کند، «من ذکرٍ او انثي» ؛ چه مرد باشد و چه زن، «فلنحيينّه حياتاً طيبة» .اسلام در برخي جاها حتي زن را بر مرد ترجيح داده است. مثلاً آنجا که مرد و زن، پدر و مادري هستند که فرزندي دارند، اين فرزند اگرچه فرزند هر دو نفر است، اما خدمتگزاري فرزند در مقابل مادر، لازمتر است. حقّ مادر بر گردن فرزند، بيشتر و وظيفه فرزند نسبت به مادر سنگينتر است.روايات فراواني در اين زمينه هست: پيغمبر اکرم در جواب کسي که سؤال کرد: «من اَبِرَ؟» (به چه کسي نيکي کنم؟) فرمود: «امّک.» يعني «به مادرت.» دفعه دوم هم همين را فرمود؛ دفعه سوم هم همين را فرمود. دفعه چهارم که سؤال کرد، فرمود: «اباک.» يعني «به پدرت». پس، زن در مقياس خانواده و در رابطه با فرزندان، حقّ سنگينتري دارد. البته اين هم نه از باب اين است که خداي متعال خواسته است جمعي را بر جمع ديگر ترجيح دهد. بلکه به اين جهت است که زنان زحمت بيشتري تحمّل ميکنند.اين هم عدل الهي است. زحمت بيشتر است؛ پس حق هم بيشتر است. ناراحتي بيشتري تحمّل ميکند؛ پس ارزشش بالاتر است. همه اينها از روي عدالت است. در مسائل مالي، مثل حقّ خانواده و حقّ سرپرستي خانواده در مقابل وظيفه اداره خانواده، روشِ اسلام روشِ متعادل است. قانون اسلامي، در اين چيزها هم نگذاشته است که ذرّهاي به زن يا به مرد ظلم شود. حقّي براي مرد و حقّي هم براي زن قرار داده است. يک وزنه در کفّه مرد قرار داده و يک وزنه هم در کفّه زن قرار داده است. کساني که اهل مداقّه در اين امور هستند، اگر دقّت کنند، اينها را ميبينند. در کتابها هم نوشتهاند. امروز خانمهاي انديشمند و فاضل ما، بحمدالله اين مسائل را بهتر از ديگران و بهتر از مردان ميدانند و تبليغ و بيان ميکنند. اين هم درباره حقوق مرد و زن.يک نکته اساسي هم وجود دارد که در آن اسلام ايستادگي کرده است و آن اين است که در طول زمان، چون اخلاق مردان خشنتر و اراده آنان در برخورد با مشکلات قويتر و جسمشان سنگينتر بوده است، لذا کارهاي مهم و مسؤوليتها و قدرتهاي گوناگون را در دست داشتهاند و اين، به مردان امکاني براي سوء استفاده کردن از جنس مخالف - به نفع خودشان - داده است. شما نگاه کنيد ببينيد که کدام يک از سلاطين، ثروتمندان و پولداران و زرمندان و زورمندان در دربارها و دستگاههايشان، با داشتن پول و مقام و قدرت، به نحوي از انحا، دست به سمت تعرّض و تخطّي و سوءاستفاده از زن دراز نکردهاند؟!اسلام در اينجا، با کمال قدرت و قوّت ايستاده است و بين زن و مرد در جامعه، مرزي قرار داده است. از نظر اسلام، هيچ کس حق ندارد که اين مرز را زير پا بگذارد و بشکند؛ چون از نظر اسلام، خانواده خيلي مهم است. رابطه زن و مرد در محيط خانواده بهگونهاي است، و در محيط جامعه، بهگونهاي ديگر است. اگر آن ضوابطي که اسلام در محيط جامعه به عنوان حايل بين زن و مرد قرار داده است، بشکند، خانواده خراب ميشود. در خانواده، غالباً به زن و گاهي هم به مرد، ممکن است ظلم شود. فرهنگ اسلامي، فرهنگ عدم اختلاط زن و مرد است. چنين زندگياي با خوشبختي ادامه مييابد و ميتواند به درستي و با رعايت موازين عقلي بچرخد و حرکت کند و به پيش برود. در اينجا اسلام سختگيري کرده است. اگر آن حدّ و مرزي که در جامعه قرار داده شده است، چه از طرف زن و چه از طرف مرد بشکند، اسلام در مقابل آن سختگيري ميکند؛ درست نقطه مقابل آنچه که شهوترانان عالم ميخواستهاند و عمل ميکردهاند. قدرتمندان و زرمندان و زورمندان، مردشان، زنشان و زيردستهايشان و کساني که با آنها و براي آنها زندگي ميکردهاند، هميشه عکس اين عمل ميکردهاند. آنها مايل بودهاند که اين حجاب بين زن و مرد، از بين برود، که اين، البته براي زندگي جامعه مضرّ و براي اخلاق جامعه بد است. براي حفظ عفّت جامعه زيانبار و بخصوص براي خانواده از همه چيز بدتر است. اين، بنيان خانواده را متزلزل ميکند.اسلام به خانواده اهميت ميدهد. تمام دعواي امروزِ بلندگوها و بوقهاي تبليغاتي غربي با مسلمين هم بر سرِ همين است. شما ببينيد که در مقابل «حجاب» چه حساسيتي نشان ميدهند! اين حجاب اگر در جمهوري اسلامي باشد، آن را زشت ميشمارند. اگر در دانشگاههاي کشورهاي عربي باشد، که دختران جوانِ دانشجو، با معرفت و آگاهي و با ميل و اختيار خود بهحجاب روي آوردهاند، حسّاسيت نشان ميدهند. اگر در بين احزاب سياسي باشد، حسّاسيت نشان ميدهند. اگر در مدارس و حتّي دبستانهاي کشورهاي خودشان هم باشد - با اينکه زيردست خودشان است - حسّاسيت نشان ميدهند. پس، نقطه دعوا در اينجاست. البته در تبليغاتشان، دائم فرياد ميزنند که حقّ زن در اسلام يا در جمهوري اسلامي، پايمال شده است. خودشان هم به اين قضيه اعتقادي ندارند و ميدانند که حقّ زن در جمهوري اسلامي تضعيف نشده ، بلکه تقويت شده است. شما نگاه کنيد و ببينيد که تعداد محصّلين و دانشجويان زن - دختران تحصيل کننده در مراکز عالي - امروز در ايران بيشتر است يا در دوران حکومت طواغيت بيشتر بود؟ ميبينيد که امروز بيشتر است. تعداد دانشجويانِ دخترِ برجسته و داراي نمره اوّل در تحصيلات، امروز بيشتر است يا در آن زمان بيشتر بود؟ ميبينيد که امروز بيشتر است. عده زناني که در مراکز پزشکي و درماني و در مراکز گوناگون علمي در اين کشور مشغول کار و تحقيق هستند، امروز بيشتر است يا آن روز بيشتر بود؟ ميبينيد که امروز بيشتر است. عده زناني که در صحنه سياست کشور و در عرصههاي مجامع بينالمللي حضور قدرتمند پيدا ميکنند و در آنجا از حقوق و نظرات اين کشور و اين ملت - که کشور خود و ملت خودشان است - دفاع ميکنند، امروز بيشتر است يا آن روز بيشتر بود؟ ميبينيد که امروز بيشتر است. آن روز زنان با هيأتهاي مختلف به مسافرتهاي گوناگوني ميرفتند؛ اما تشريفاتي بود. براي هوسراني و نشان دادن سر و کول خودشان به اين و آن بود. لکن زن مسلمان امروز، در مجامع جهاني، در کنفرانسهاي گوناگون جهاني، در مراکز علمي و در دانشگاهها، حضور علمي يا سياسي يا خدماتي دارد. اينها ارزش دارد.آن روز دختراني را به عنوان «دختر نمونه» و «دختر شايسته»، از آغوش گرم و عفيف خانوادهها بيرون ميکشيدند و در منجلاب فساد فرو ميکردند. اما امروز، چنين چيزي نيست. حقّ زن در کجا ضايع ميشود؟ در جايي که جلوِ تحصيلات زنان گرفته شود؛ جلوِ اشتغال زنان به کارهاي متناسب با بانوان گرفته شود؛ جلوِ خدمت رساني زنان يا خدمترساني به زنان گرفته شود و نيز در جايي که زن تحقير شود. برويد به جوامع امريکايي نگاه کنيد! خواهيد ديد که در آنجا زن تحقير ميشود. زنِ خانواده، از طرف شوهر تحقير ميشود. مادرِ خانواده، از طرف فرزندان تحقير ميشود. حقّ مادري، به اين شکلي که در مراکز اسلامي هست، در آنجا معنا ندارد.جملهاي در يک سخنراني معروف در يک مرکز بينالمللي - که نميخواهم خصوصيّات آن را در اينجا ذکر کنم - راجع به خانواده گفته شد. گزارشهايي که از آنجا به ما رسيد، حاکي از اين بود که مردم آن کشور، نسبت به همان جمله، بهشدّت علاقه نشان داده بودند؛ به خاطر اينکه وضع خانواده در آن کشورها از هم پاشيده است. آنجا به زنان ظلم ميشود؛ اما اينجا، آن مرز بين زن و مرد وجود دارد. معناي آن مرز هم اين نيست که زنان و مردان در يک محيط تحصيل نکنند، در يک محيط عبادت نکنند، در يک محيط کار نکنند و در يک محيط خريد و فروش نکنند - که اين قبيل موارد، فراوان است - بلکه معنايش اين است که حدّ و حدودي در اخلاق معاشرتي خودشان قائل باشند. و اين کار بسيار خوبي است. زن در اينجا حجاب خودش را حفظ ميکند. مردم ما چادر را انتخاب کردهاند. البته ما هيچ وقت نگفتيم که «حتماً چادر باشد، و غيرچادر نباشد.» گفتيم که «چادر بهتر از حجابهاي ديگر است.» ولي زنان ما ميخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند. چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملي ماست. چادر، پيش از آنکه يک حجاب اسلامي باشد، يک حجاب ايراني است. مال مردم ما و لباس ملي ماست.خانمهاي باسوادِ مسلمانِ مؤمنِ درسخواني که يا مشغول تحصيلند و يا در دانشگاهها بهترين علوم را دربالاترين مدارج تدريس ميکنند، زيادند و اين براي نظام اسلامي مايه افتخار است. خانمهايي هستند که بحمدلله بالاترين تخصّصها را در پزشکي و در علوم گوناگون - در زمينه علوم انساني، در زمينه علوم تجربيو در زمينه علومِ گوناگونِ ديگر دارند. خانمهايي هستند که در زمينه علوم ديني پيشرفت کرده و به مراتب بالا رسيدهاند. يک روز يک خانم بزرگوار در ايران - در اصفهان - بود، به نام «بانوي اصفهاني» که خانم بسيار عاليمقامي بود. مجتهده و عارف و فقيه بود. اما فقط او بود. امروز، بحمدالله دختران جواني که در آينده نه چندان دور به مقامات عالي علمي، فقهي و فلسفي ميرسند، بسيارند. اينها افتخار نظام اسلامي هستند؛ و پيشرفت زن يعني اين.غرب ميخواهد فرهنگ خود را بر همه جا حاکم کند. فرهنگ غرب، برهنگي است. البته به شما عرض کنم که اين برهنگي، اين فساد و بي بندو باري و اين شکل فضاحتآميزي که بعضي از زنان در بسياري از کشورهاي غربي دارند، بحمدالله در خودِ غرب نيز همهگير نيست. اين، کاري است که بر اثر تبليغاتِ غلطِ خودِ آنها، روزبهروز افزايش پيدا ميکند. و الاّ حتي تا چهل، پنجاه سال پيش، در خودِ کشورهاي غربي، به اين شدّت نبود. آنها ميخواهند همان فساد و بيبندوباري را که خودشان گرفتارش شدهاند، به کشورهاي اسلامي هم صادر کنند. ولي ما اين را نميخواهيم. اين، براي زندگي اجتماعي مضرّ است و براي آنها هم مضرّ است. هر جا باشد، مضرّ است. روش اسلامي براي ما بهترين است. زنان ما در طول حوادث انقلاب و بعد از انقلاب تا امروز، نشان دادهاند که در آن چيزهايي که معيار واقعي زندگي و ارزش و برجستگي آنهاست، در سطوح عالي قرار دارند. مادري که فرزندان خود را در راه خدا و در راه هدف - هدفي که براي او مقدّس است و پيشِ خدا هم مقدّس است - تقديم ميکند و خم به ابرو نميآورد، يک عمل برجسته انجام داده است و اين امر کوچکي نيست.اين را با هر معيار و ميزاني اندازهگيري کنيد، با عظمت است. زن جواني که حرمت همسرش و خودش را به مدت ده، يازده سال که همسرش در زندانهاي دشمن اسير بوده، باکمال عفّت و سربلندي و پاکدامني حفظ کرده است، آيا کارش ارزش نيست؟! اينها ارزشند.زنان ما در ميدان جنگ حضور پيدا کردند؛ در ميدان بازسازي حضور پيدا کردند و در ميدان نشان دادنِ قدرترواني، از همه بيشتر فعّاليت کردند. بهترين کساني که در جوّ تبليغات گوناگونِ دشمنان ايستادند، بانوان کشور ما بودند. تبليغات دشمنان، به شکلهاي مختلفِ انتقاد، کاهي را کوهي کردن، مشکل کوچکي را ده برابر جلوه دادن و از اين راديو و آن راديو گفتن است. متأسفانه بعضي از قلم به مزدهاي داخلي خودمان هم که گويي با انقلاب پدرکشتگي دارند، در فلان مجلّه و فلان نشريه، اين چيزها را مينويسند. بعضي با شبنامه و بعضي با نشريات آشکار و مجاز تبليغات ميکنند. به افراد پول ميدهند که در صف فلان جنس يا در اتوبوس بايستند و بدگويي کنند. اين پولها را هم براي شايعهپراکني و خراب کردن جوّ خرج ميکنند. بهترين کساني که در چنين جوّي ايستادند، بانوان کشور ما بودند؛ همين زنان مؤمن که بحمدالله و به کوري چشم دشمنان، عدّهشان هم فراوان و فراوان است و اکثريت زنان ما را تشکيل ميدهند.اين همان جامعه زنِ زينبي و فاطمي است. اين همان تربيت اسلامي و نظام اسلامي است. ارزش، برجستگي و آزادي زن، اينهايند. البته زنان کشور ما بدانند که براي پيشرفت و ترقّي، هنوز خيلي جا دارند. من از بانوان کشورمان -چه خانمهايي که در حال تحصيلند؛ چه خانمهايي که فارغالتحصيلند؛ چه خانمهايي که در فعّاليتهاي سياسي و اجتماعي و خدماتي حضور دارند؛ چه خانمهايي که در بخشهاي مختلف مسؤولند و مسؤوليتهايي دارند و چه خانمهايي که در خانهها هستند، اما دلشان به نور و روحيه انقلاب زنده است و محيط خانهها را محيط اسلامي نگهميدارند - خواهش ميکنم که درباره نقشِ زن مسلمان در پيشرفت جامعه خودشان، باز هم فکر کنند. در باره تشکلهاي سياسي، کارهاي علمي، خدمات ارزشمند، بالابردن سطح معرفت و معلومات و ايستادگي در مقابل دشمنان در همه مراکز و ميدانهايي که ايستادگي در آنها مؤثّر است، فکر کنند. شما ببينيد که امروز دشمن، آشکار و پنهان و چقدر وحشيانه، به مقدّسات اسلام حمله ميکند. در تمام طول پانزده سال - چه آن دهسالي که در زمان حيات بابرکت امام بزرگوار، رضواناللهتعالي عليه بود، چه بعد از آن تا امروز - دشمنان نظام اسلامي، يک لحظه از نيّت ضربهزدن به جمهوري اسلامي، منصرف نشدهاند. اگر گاهي هم ميبينيد که به ظاهر ساکتند، در حال توطئهاند. اگر ميبينيد که بحمدالله نظام اسلامي، مستحکم سرِجاي خود ايستاده است، بدين علّت است که ضربه آنها کارگر نشده است؛ نه اينکه آنها ضربه نزدهاند.بعضي از سردمداران نابخرد امروز استکبار جهاني، حرفها را صريحاً بيان ميکنند؛ بعضي هم نميگويند و پنهان نگه ميدارند. غالب حوادثي که در منطقه ما اتّفاق ميافتد، جهتش به نحوي از انحا ضربه زدن به اسلام و نظام اسلامي و ملت مسلمان است. همين قضاياي اين روزها - لشکرکشي امريکاييها به خليج فارس، آمدن تفنگداران و ناوهاي هواپيمابر و تبليغات جنجالي در مقابِل تحرّک عراق و خودِ تحرّک نظامي عراق - به نظر ما، کارهاي بهشدّت مشکوک، و به شدّت مورد سوء ظناند. معلوم است که استکبار جهاني در فکر آن است که به هر نحو که ميتواند، پاي خود را در اين منطقه محکم کند. روزي انگليسيها در خليج فارس حاکميت مطلق داشتند که بحمدالله حرکت اسلامي و بيداري ملت ايران و حوادث گوناگون، آنها را از خليج فارس تار و مار کرد. امروز همامريکاييها ميخواهند در آنجا، جاي پاي از دست رفته خودشان و انگليسيها را مجدداً پرکنند.شما در خليج فارس چه کار داريد؟! امنيت خليج فارس به شما چه مربوط است که از آن سرِ دنيا بلند ميشويد، ميآييد و در اين طرف عالم دخالت ميکنيد؟! ميگويند «ما در اينجا منافع داريم.» اين هم شد حرف، که هر کشوري در امور کشورهاي ديگر دخالت کند و بگويد «ما منافع داريم»؟! پس قوانين بينالمللي براي چيست؟! پس اين سازمان مللِ با اين عرض و طول، براي چيست؟! پس اين همه ادّعاي قطعنامههاي جهاني و کنوانسيونهاي بينالمللي براي چيست؟! همه اينها براي اين است که يک دولت قلدر زورمند، نتواند به بهانه اينکه من در فلان جا منافع دارم، بلند شود راه بيفتد و به سراغ فلان کشور يا فلان منطقه يا فلان درياچه يا فلان خليج يا فلان آبراهِ مهمِ بينالمللي برود. شما به چه مناسبت در منطقهاي که به شما هيچ ارتباطي ندارد - يعني در خليج فارس - به بهانه اينکه «عراق ميخواهد و نيّت دارد لشکرکشي کند» - و عراق هم مرتّب منکر ميشود - با اين حجمِ عظيم حضور مييابيد؟!اينها مسائلي است که ملت ايران بايد نسبت به آنها حسّاس باشد. کساني که تصوّر ميکنند دشمن به خواب رفته است، خيال نکنند با خيال خوش ميشود زندگي کرد! اميرالمؤمنين فرمود: «من نام لم ينم عنه.» يعني چشمهاي کساني که هدف بزرگ و طبعاً دشمنان بزرگي دارند، به خواب نرود! همه فرياد امام بزرگوارِ ما در طول اين مدّت براي اين بود که ملت ايران نسبت به حوادث عالم، حساسيّت خود را از دست ندهد. امروز هم اين حسّاسيت بايد باشد و بحمدالله هست. در سرتاسر اين کشور، جوانان مؤمن و حزباللّهي؛ خانوادههاي بهشدّت پايبند به اصول انقلاب؛ زنان مؤمن؛ مردان مؤمن؛ دلهاي قوي و روحيههاي بالا، در همه صحنهها آنقدر هستند که به فضل پروردگار ميتوانند از اسلامشان، از جمهوري اسلاميشان، از حيثيّتشان و از استقلال کشورشان در مقابلِ هر دشمني دفاع کنند.اميدواريم خداوند متعال، شما خانمها و بانوان محترم را که هر کدام در بخشي از کارهاي اين کشور - چه کارهاي دانشگاهي، چه کارهاي خدماتي، چه کارهاي علمي و چه کارهاي سياسي - مشغول تلاشيد، موفّق و مؤيّد بدارد و انشاءالله الگوي زينب کبري سلاماللهعليها، هميشه در مقابلِ چشم مرد و زن ما، زنده و مجسّم باقي بماند.والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته.