بيانات معظم له در ديدار اقشار مختلف مردمدر «صحن امام خمينى» حرم حضرت علىبنموسىالرضا(ع) - [سخنرانی مقام معظم رهبری در دیدار اقشار مختلف مردم در صحن امام خمینی حرم حضرت علی بن موسی الرضا (ع)] نسخه متنی
بيانات معظم له در ديدار اقشار مختلف مردمدر «صحن امام خمينى» حرم حضرت علىبنموسىالرضا(ع)
(1374/01/03 )بسماللهالرّحمنالرّحيمالحمدلله ربالعالمين. والصّلاة والسّلام علي سيّدنا و نبيّنا و حبيب قلوبنا، ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي آله الأطيبين الأطهرين المنتجبين، الهداة المهديّين المعصومين، سيّما بقيةالله فيالارضين. قال الله الحکيم في کتابه: «من المؤمنين رجال صدقوا ما عاهدوا الله عليه فمنهم من قضا نحبه و منهم من ينتظر و ما بدلّوا تبديلا.»قبل از آغاز صحبت، از همه برادران و خواهران خواهش ميکنم که چون امروز برابر است با روز هفتم فرزند عزيز و يادگار گرامي امام بزرگوارمان، و اين جلسه و ديدار هر ساله ما و شما در چنين روزي تشکيل شده است، براي اينکه آن عزيز از دست رفته ما، از اين جلسه فيض بيشتري ببرد، همه حضار - چه کساني که در داخل صحن تشريف داريد و چه کساني که در بيرون صحن هستيد - هر کدام يک «حمد» و «قل هوالله» براي روح ايشان بخوانيد.... اوّلاً به همه برادران و خواهران عزيز و مردم مؤمن، وفادار و بااخلاص شهر مقدّس مشهد و همچنين زوّار و مسافراني که در اين روزها اينجا تشريف داريد، اين عيد را تبريک عرض ميکنم. اين، فرصت خوبي است که در زير سايه مرقد مطّهر عليبنموسيالرّضا، عليهالصّلاةوالسّلام سال جديد را شروع کنيم. مطلبي را که من امروز در نظر گرفتهام عرض کنم، هم يک معرفت ديني است، هم با مسائل انقلاب و کشور و مسائل جاري جهان ارتباط دارد و هم زمينهاي براي کساني است که مايلند در زمينههاي اسلامي کار و تحقيق کنند. آن مطلب، بهطور خلاصه، مطلبي است که عرض ميکنم:در همه اديان و مذاهب، بلکه در همه تمدنها و فرهنگهاي عالم، اموري هست که مردم بايد انجام دهند و صفتهايي هست که بايد آن صفتها را براي خودشان بهوجود آورند. اينها، ارزشهاست. کارها و صفتهايي هم هست که مردم بايد از آنها دوري کنند. اينها، ضدّ ارزشهاست. هم در اديان و هم در فرهنگهاي دنيايي، امور و صفاتي داريم که ضدّ ارزش است و اگر کسي بخواهد خود را به هدف دين برساند، بايد از آنها دوري کند. در تمدّنهاي بزرگ جهاني هم، چيزهايي را مشخّص ميکنند که از نظر آنها ضدّ ارزش است.مردم، گروهها و اجتماعات، بايد از ضدّ ارزشهااجتناب کنند. همه جا، چيزهايي هست که از نظر دين، مکتب يا آن تمدّن يا فرهنگِ خاص، مطرود و منفي است که بايد کنار گذاشته شود. در عرف شرعي و ديني، به اين ضدّارزشها، «محرّمات» يا امور مذموم و صفات زشت ميگويند. همچنين، در همه جا، ارزشهايي هست که اگر مورد توجّه قرار نگيرند و رعايت نشوند، نميتوان به هدفهايي که دين، تمدّن و فرهنگ به آنها دعوت ميکنند، رسيد. اگر عدّهاي ارزشهاي فرهنگي يا ديني را دنبال کنند؛ مثلاً واجبات يا مستحّبات را انجام دهند، اما از محرّمات خودداري نکنند، به آن هدفها نميرسند. مثل اين است که بيماري، داروي معالج را مصرف کند، امّا از آنچه براي او مضّر است، پرهيز ننمايد. در اين صورت، دارو براي او اثر مثبت يا لااقل اثر چشمگيري نخواهد داشت و به او بهبودي نميبخشد. لذا وقتي ما با ديدگاه اسلام به مسأله نگاه ميکنيم، ميبينيم در شرع مقدّس اسلام، بايدها و نبايدها، هر دو در کنار هم ذکر شده است. اگر بخواهيم به هدفهاي اسلامي برسيم، لازم است هم بايدها را ملاحظه کنيم هم نبايدها را. در گذشته، کسانيکه مايل نبودند مردم به هدفهاي اسلامي برسند، گاهي بايدها را رعايت ميکردند، اما نبايدها را رعايت نميکردند. مثلاً - فرض بفرماييد - رژيم جبّار ستمشاهي، گاهي براي تظاهر به مسلماني، اسمي از خدا و پيغمبر و امام ميآورد. اينها، بايدها بود. يا گاهي تظاهر به نماز خواندن ميکردند. مثلاً شخصي در جايي تصادفاً نمازي خوانده بود؛ عکس او را پخش و تظاهر ميکردند که «بله؛ گاهي اينها نماز هم ميخوانند.» يا قرآني چاپ و منتشر ميکردند. کارهاي کوچکي از اين قبيل، از آنها سر ميزد. اما نبايدها را رعايت نميکردند؛ يعني علناً فسق ميکردند و محرّمات را انجام ميدادند. علناً با دشمنان خدا، دوستي ميکردند و دوستان خدا را زير فشار و شکنجه و قتل و حبس قرار ميدادند.در روايتي از امام صادق و عليهالصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «انّ بنياميّة اطلقوا تعليم الايمان، و لم يطلقوا تعليم الکفر، لکي اذا حملوهم عليه لم يعرفوه» يعني بنياميّه اجازه دادند که مردم ايمان را ياد بگيرند و بفهمند ايمان چيست؛ اما اجازه ندادند که مردم بفهمند کفر و فسق چيست! چرا نگذاشتند مردم اين را درست بفهمند؟ براي اينکه اگر خودشان رفتاري کردند که مردم را به سمت کفر و فسق سوق دادند، مردم نفهمند اينها چه کار ميکنند، و مشتشان جلوِ مردم باز نشود. اين، رفتار بنياميّه است؛ رفتار طاغوتهاست. گاهي براي خاطر دل مردم، يا تظاهر به همايماني با مردم، اسمي از خدا ميآورند؛ اما نميگذارند در زندگي آنها، نبايدها بر طبق نظر خدا و اسلام، اندکي محو و نابود شود. زندگيشان آلوده است. اين، رفتار طاغوتها و نقطه مقابل تعليمات ائمّه عليهمالسّلام است.دعاي «مکارمالاخلاق» که حقيقتاً هر فقره و جمله از آن، يک معرفت بزرگ است، براي انسان مؤمن يک درس زندگي است. جا دارد کساني که اهل مطالعه و تدبّر يا اهل دعا و تضرّع هستند، با دعاي «مکارمالاخلاق» اُنس بگيرند و آشنا شوند. در اوايل اين دعا، چند جمله هست که خوب و بد را در مقابل هم قرار ميدهد. مثلاً «و اجر للّناس علي يدي الخير...» يعني خدايا، کار خير را براي مردم، بر دستان من جاري کن. اين، کارِ خوب. بعد بلافاصله ميفرمايد: »...و لاتمحقه بالمنّ.» يعني اين کار نيک را با منّتگذاري بر کسانيکه برايشان کار نيکي انجام گرفته است، ضايع مکن. «بايد» عبارت است از کار خير کردن براي مردم. «نبايد» همان منّت گذاشتن است. يا عرض ميکند که «و هب لي معالي الاخلاق»؛ اخلاق برجسته و والا به من عنايت کن. اما «وَ اعصمني من الفخر»؛ مرا دچار افتخار مکن، که مباهات و افتخار کنم و بگويم بله؛ من فلان اخلاق نيک را دارم. البته در جملهاي قبل از اين جملات ميگويد: «و اعزّني و لاتبتلينّي بالکبر»؛ مرا عزّت ببخش، اما تکبّر نبخش.عزّت خوب است، امّا تکبّر بد است. رفتار و تعاليم ائمّه عليهم السّلام اينطور است. خوب؛ در باب معارف و فرهنگ اسلامي، قضيه اين گونه است. در همه فرهنگها و تمدّنها هم، چيزهايي «بايد» و چيزهايي «نبايد» است. هر ملتي بر حسب نياز خود، چيزي را انتخاب ميکند. کسي حق ندارد به يک ملت ديگر بگويد: آقا! شما چرا با فلان چيز موافقيد يا با فلان چيز مخالفيد؟ بحث علمي جداست؛ بحث اعتقادي جداست. اما آنجا که ملتي با يک ملت ديگر حرف ميزند، اين غلط است که بگويند: آقا! شما چرا - فرضاً - در حالت غذاخوردن، مثل ما عمل نميکنيد؟ خوب؛ هر ملّتي، عادت و فرهنگي خاص و بايد و نبايدي دارد که معمولاً برطبق نيازها شکل ميگيرد. امروز در دنيا، متأسّفانه اين عادت زشت وجود دارد که سردمداران و قدرتمندان نظامي و مالي دنيا - يعني همين قدرتهاي استکباري عالم - همه ملتهاي دنيا را مورد اهانت قرار ميدهند که «شما چرا مثل ما زندگي و رفتار نميکنيد؟!» مسأله تهاجم فرهنگي که بنده بارها بر آن تکيه کردهام، يک بخش عمدهاش مربوط به همين قضيه است.فرهنگِ غربيها، درست يا نادرست، مالِ خودشان است. قانع نيستند به اين که ملتهاي ديگر به آنها بگويند «فرهنگ شما مالِ خودتان باشد. ما به شما اعتراضي نميکنيم که اينگونه زندگي ميکنيد، لباس ميپوشيد، رفتار ميکنيد و چنين خُلقيّاتي داريد.» ميگويند: «ملتهاي ديگر بايد مثل ما رفتار کنند و لباس بپوشند.» اگر فردي در مجامع جهاني و رسمي شرکت کند، فرضاً فلان چيز را به گردنش نبسته باشد، از نظر غربيها و سردمداران آنها و فرهنگ غربي، کار او مطرود است. «آقا؛ چرا شما اين را نميبنديد؟» خوب؛ يک ملت ديگر، متقابلاً، از آنها سؤال ميکند: «شما چرا ميبنديد؟» همانطور که شما آنگونه پسنديديد، آنگونه خواستيد، آنگونه لباس ميپوشيد، آنگونه مُد داريد؛ هر ملتي هم براي خودش - فارغ از درستي و نادرستي - فرهنگ، آداب، عادات، عقايد و رسومي دارد. اگر بخواهيم حساب درست و نادرست را پيش بکشيم، بديهي است که فرهنگ اسلامي و فرهنگي که از وحي الهي سرچشمه ميگيرد - يعني فرهنگ ملتهاي اسلامي - درست و مُتقن است. بههرحال، با قطع نظر از اينکه کدام درست و کدام نادرست است، هر ملتي بايد روي پاي خود بايستد و فرهنگ، عقايد، آداب و عاداتش را خودش انتخاب کند. هيچ قدرتي حق ندارد به ملتها بگويد «شما چرا اينگونه رفتار ميکنيد، آنگونه رفتار نميکنيد؟» اين غلط است.البته چيزهايي هم در دنيا هست که از نظر همه ملتها بد و زشت است. ظلم، از نظر همه بد است. تجاوز به بيگناهان، از نظر هر عقل سالمي، غلط و زشت است. متأسّفانه همان قدرتهايي که امروز توقّع دارند همه ملتها و کشورها مثل آنها رفتار و از آنها تقليد کنند، اين چيزها را رعايت نميکنند. آنها آدمکشي، تجاوز و تعرّض ميکنند و به غارت اموال ملتها ميپردازند. اين خلافها را خودشان انجام ميدهند؛ آنگاه، سخنان صحيح، راههاي درست و روشهاي متقن ملتها را هم حاضر نيستند تحمّل کنند.خوب؛ اين يک مطلب کلّي در باب ارزشها و ضدّ ارزشها بود. «حرام» ميتواند ديني - ضدّ ارزشهاي ديني -، ملّي - هر ملتي چيزهايي در ميان خود دارد که ضدّارزش است - يا انساني و بشري - همه انسانها و بشريت، چيزهايي را بد و ضدّارزش ميدانند - باشد. از نظر شرع مقدّس اسلام و فرهنگ قرآني، مظهر همه ضدّ ارزشها و بديها، چيزي است که قرآن اسمش را «شيطان» گذاشته است. در منطق اسلام و قرآن، شيطان مفهوم عامي است که مظهر همه ضدّ ارزشها، بديها و زشتيهاست. هر چه در قرآن به شيطان نسبت داده شده است، بد است. فساد، کبر، تنبلي، فتنهگري، ظلم، دشمني با خوبان و خوبيها، مالِ شيطان است.عزيزان من! آنچه که در آغاز اين سال جديد، مايلم با شما در اين چارچوب در ميان بگذارم، اين است که انقلاب بزرگ ما براي ايران و ايراني و هرکس که اين انقلاب را بشناسد، حرکتي نجاتبخش بود. کما اين که ميبينيد امروز ملتها همين را شناختند، فهميدند و به آن رو آوردند. در گرايش به انقلاب عظيم اسلامي و تجليل و ستايش از آنچه که در ايران اتفّاق افتاد، در دنيا غوغاست. خوب؛ انقلاب اسلامي که ايران و ايراني، بلکه اسلام و مسلماني را از چنگال قدرتهاي اهريمني و شيطاني نجات داد، بايدها و نبايدهايي دارد. بايدها، چيزهايي است که انقلاب به انسانِ انقلابي - که زير سايه انقلاب زندگي ميکند - ميگويد: «بايد اين را انجام دهي.» نبايدها، چيزهايي است که انقلاب ميگويد: «نبايد اين را انجام دهي، براي اينکه به هدفها برسيم.» تا ايران به برکت انقلاب، به آن هدفهاي عالي خود برسد و زشتيها، فسادها، فتنهها و ويرانيهايي که دشمنان ملت ايران در طول سالهاي متمادي در اين کشور از خودشان بهجا گذاشتند، برطرف شود، بايد اينها را رعايت کرد.من عرض ميکنم: اگر کسي از بنده - ما که از اوّلِ انقلاب و پيش از انقلاب از نزديک تمام قضايا را در هر گوشه کشور زير چشم داشتيم و مشاهده کرديم - درباره ملت عظيمالشّأن ايران نسبت به بايدهاي انقلاب گواهي بخواهد، من گواهي ميدهم که ملت ايران، حقّاً و انصافاً، بايدها و واجبات انقلاب را به بهترين وجه انجام داده است. کدام واجب انقلابي است که ملت ما آن را انجام نداده باشد؟ بالاترين مجاهدتها را اين ملّت، براي انقلاب انجام داده است. هشت سال جنگ شوخي است؟! هشت سال جنگي که يک طرفش همه قدرتهاي نظامي درجه يک دنيا بودند که دست در دست هم قرار دادند و از يک نفر و يک جبهه و جناح حمايت کردند! شوروي سابق، امريکا، ناتو، کشورهاي مرتجع عربي و هر کس که امکاناتي داشت، به نحوي کمک ميکرد. بعضي بهسبب دشمني با ايران، بعضي بهخاطر تجارت اسلحه و دولتهاي منطقه خليج فارس هم به علت پول زيادي که داشتند و همه بازارها به روي آنها باز بود، به متجاوز همه رقم کمک نظامي و تسليحاتي ميکردند. در يک طرف جنگ هم، اين ملّت، تنها با اتّکا به خدا و با اعتماد به نفس، بزرگترين مجاهدتها را انجام داد. ديگر از اين بالاتر؟!حضور در صحنههاي سياسي، يکي از «بايد»هاي انقلاب است. آحاد ملت ما - اعم از زن ومرد - از سال اوّلِ پيروزي انقلاب تا امروز، در همه صحنههاي سياسي که انقلاب از آنان توقّع داشت و هرجا لازم بود که حضور ملت اثبات شود، حضور پيدا کردند. اما براي راديوهاي بيگانه، دروغ گفتن آسان است. دروغ که مانند استخوان در گلوي گوينده آن گير نميکند! رسانههاي صهيونيستي و استکباري، دائم عليه جمهوري اسلامي تبليغات ميکنند. يکي از قلمهاي عمده تبليغات آنها، اين بود که ميگفتند «ملت ايران، از اسلام و انقلاب سير شده است!» خوب؛ اين را چهکسي ميتواند تکذيب کند؟ فرضاً در راديوي ايران جواب بدهند «نه خير! سير نشدهاند.» با اين ثابت ميشود؟! چطور ثابت ميشود که ملت ايران به انقلاب، اسلام، ارزشها و هدفهاي عالي، همچنان متمسّک است و براي آنها همه هستي، ذهن و جان و تن خود را مايه ميگذارد، و در صحنه است؟ با حضور مردم. فقط حضور جسمهاي مردم در مقاطع خاص و صحنههاي مورد نظر - در خيابانها و ميدانها - ميتواند آن تهمتها را خنثي کند.اين مردم مؤمن، وفادار، هوشمند، آگاه و سياست فهم، آنجا که لازم بود - در 22 بهمن، روز قدس، تشييع جنازه فرزند امام و مراجع بزرگ تقليد - حضور پيدا کردند. اين مردم، به مسؤولين کشورمان و به مردم سارايوو، فلسطين، لبنان و مناطق گوناگون عالم؛ به زلزلهزدگان، مهاجرين جنگي و پناهندگان کشورهاي ديگر، کمک مالي کردند. مردم ما، واجبات جاني، مالي و سياسي را خوب انجام دادند. هرجا که انقلاب اين ملت را صدا زد، به آن جواب داد. در انتخابات بايد شرکت کند؛ شرکت کرد. از يک مسؤول دلسوز بايد حمايت کند؛ حمايت کرد.اينها واجبات انقلاب است. من به شما برادران، خواهران و ملت عزيز ايران عرض کنم: همين پاسخگويي شماست که تا امروز، اين انقلاب عظيم را با اين همه دشمن، بيمه کرده و دشمن را از صحنه خارج کرده است. دشمنان نميتوانند کاري بکنند. با يک ملت، چهکار ميتوانند بکنند؟! عليه حکومتي که به مردم متّصل نباشد و ريشه نداشته باشد، هزار کار ميتوانند بکنند و ميکنند. لذا، ميبينيد که دولتها و رژيمهايي که به مردم خودشان وصل نيستند و پشتوانه مردمي ندارند، راحت زير بارِ امريکا و ديگران ميروند و از ترس، حرفهاي آنها را قبول ميکنند. امّا با انبوه ميليوني يک ملت، آن هم ملت آگاه، مبارز، نترس، اهل خدا و متوکل به خدا و آزموده و آزمايش داده، چهکار ميتوانند بکنند؟! اين همان جايي است که امام بزرگوار در مقابله با دشمنيهاي امريکا، مکرّر فرمود: «امريکا هيچ غلطي نميتواند بکند.» هيچ غلطي نميتواند بکند؛ چون طرف مقابلش يک ملت عظيم است.عمل ملت در زمينه واجبات انقلاب، خيلي خوب بوده است. انقلاب يک سلسله «نبايد»ها و محرّمات هم دارد. آن محرّمات را هم بايد در نظر داشت. من در اين دو، سه سال اخير، هر وقت که فرصتي پيدا شده است، راجع به نبايدهاي انقلاب، با جوانان، گروههاي علاقهمند به پيگيري هدفهاي انقلاب و با عموم مردم و جمعيتهاي ميليوني، صحبت کردهام. الان هم اشارهاي ميکنم:نبايدها را هم، مردم خيلي خوب رعايت ميکنند. اما گاهي در ميان مردم، چيزهايي مشاهده ميشود،که خوب است مشاهده نشود. يکي از آنها، همين چيزي است که من در پيام اوّل امسال به شما مردم عرض کردم: اين اسرافها و ريخت و پاشها، جزو نبايدهاست. البته من ميدانم عدّه کثيري از مردم، بخصوص طبقات متوسط، رعايت ميکنند. بعضي هم رعايت نميکنند. اسراف، يک لجنزار است. ريختوپاش مالي، يک وسوسه شيطاني است. وقتي که شما به برکت هدايت الهي، عليرغم سنگاندازيهاي دشمنان، مثل يک موجودِ فعّال، بانشاط و جوان، سرپا قرار گرفتهايد تا بتوانيد زندگي را نو کنيد و از منابع عظيم ثروتْ در اين کشور استفاده کنيد، آنجا شما بايد ببينيد چه چيزي اندک ضرري ميزند؛ ديگر آن را انجام ندهيد. اسراف، پرداختن به مصارف زيادي و طمعکاري بعضي از قشرها در بهدست آوردن درآمدهاي نادرست و ناسالم، از اين قبيل است. اينها نبايد باشد.پيغمبر اکرم، حضرت محمّدبنعبدالله صلّياللهعليهوآله، در اوّلِ اسلام - که آن هم صحنه ديگري مثل همين صحنه امروز انقلاب ما بود - با همين قضايا مواجه بود؛ مبارزه ميکرد و ميجنگيد. منتها پيغمبر، فقط يک دوره خاص را ملاحظه نميکرد؛ بلکه با ملاحظه طول تاريخ، سخني را ميفرمود و مبارزه ميکرد. در هر حادثهاي از اين قبيل، وحي الهي نازل ميشد؛ نفس ملکوتي پيغمبر هم بود. سپس نبياکرم، مطلب را براي مردم بيان ميکرد. لذا شما در قرآن ميبينيد: »...ولا تسرفوا.» زيادهروي نکنيد. در بين علما، اين مطلب تقريباً مسلّم است که هر گناهي که در قرآن براي آن وعده عذاب داده شده باشد، جزو گناهان کبيره است. اگر با اين ديد نگاه کنيم، ميبينيم خيلي از اين کارهايي که به چشم نميآيد، جزو گناهان کبيره است و ما توجّه نداريم.امروز کشور در حال بازسازي است. شما نميدانيد دشمنان اين ملت، در طول سلطنت خاندان منحوس پهلوي و قاجار، بخصوص در نيمه دوم سلطنت سلسله قاجاريه، با اين کشور چه کردند. منابع حياتي را تا آنجا که توانستند بردند؛ بعضي را ضايع کردند و به بعضي هم دستشان نرسيد. راهآهني که دولت کريمه جمهوري اسلامي شروع به ساختن آن کرد و چند روز قبل از اين، به فضل پروردگار، افتتاح شد، براي کشور لازم بود. در حاليکه از روز اوّلي که راهآهن در اين مملکت آمد - بيش از يک قرن پيش - به آن هيچ اعتنايي نشده است. رفتند سراغ راهآهني که انگليس و روس لازم داشتند. رضاخان راهآهن سراسري را براي خاطر اتّصال منطقه نفوذ انگليسيها - عراق و جنوب کشور - به منطقه نفوذ روسها در شمال کشور، درست کرد. چنان راهآهني براي کشور لازم نبود. راهآهن لازم براي اين کشور، همين راهآهني است که جمهوري اسلامي آنرا ساخت و بندرعبّاس - اولين بندر مهمّ ايران در خليج فارس - را به مرکز و تمام کشور متّصل ميکند. اين کار در طول صد سال گذشته، انجام نشده بود.از اين قبيل کارهاي انجام نشده، خيلي هست. خوب؛ اين ويرانيها در کشور، بعد از افساد دشمنان و سلاطين دست نشانده و در طول حکومت رضاخان و محمّدرضا و قلدران نادانِ بيسوادِ بدون حمّيتِ تسليم قدرتهاي خارجي و عيّاش، انجام گرفته است. امروز انقلاب ميخواهد اينها را آباد کند. از عمر انقلاب، شانزده سال ميگذرد که هشت سال از آن، مشغول جنگ بودهايم. حال ببينيد ساختن اين کشور چقدر سخت است! چگونه ميشود اين کشور را ساخت؟ مسؤولين دولتي، دلسوز و کارآمدند. مردم هم به فضل پروردگار در صحنهاند. دشمن ميخواهد در اين کشور تورّم باشد. براي همين، تومان ايراني را جعل ميکنند تا بتوانند پول اين کشور را با همان روشها و فرمولهاي اقتصادي که وجود دارد، بيارزش کنند.تا اينجا اينها عليه اين کشور و ملّت و اقتصادش اقدام ميکنند. همه بايد مواظب باشند. من به شما عرض کنم: شيطاني که قرآن، در منطق دين، آن را مظهر شرّ و فساد دانسته است، در منطق انقلاب هم وجود دارد. اين شيطان، «استکبار» است که دشمن انقلاب است. از همه شيطانها رذلتر و خبيثتر، دولت ايالات متّحده امريکاست. زن و مرد ايراني و آحاد ملت در سرتاسر اين کشور، بدانند که امروز هيچ دشمني براي آنها از اين مسؤولين امريکايي که امروز سردمدار امور کشور امريکا هستند، بدتر، خبيثتر و خطرناکتر نيست. آنها دائم عليه جمهوري اسلامي و اين ملت توطئه ميکنند. البته سرشان هم دائم به سنگ ميخورد؛ امّا ادب نميشوند. يکي از رئيس جمهورهاي امريکا، به داخل اين کشور هليکوپتر فرستاد و سر و کارش با توفان طبس، يعني جنودِ غيبي الهي افتاد. اينها چه ميگويند؟! ميفهمند چه ميکنند؟! ميفهمند چرا؟! با کي مواجهند؟! اين ياوههايي که ميگويند عليه کيست؟ جوابش با کيست؟ ملت ايران ملت بزرگ و نيرومندي است. ملت ايران ملت متّحد و بافرهنگي است. من تعجّب ميکنم چرا اينها از گذشتگان خودشان و از اين شانزده سال، عبرت نميگيرند؟! دائم عليه جمهوري اسلامي و ملت و مسؤولين ايران ياوهگويي و دروغپراکني ميکنند! سران و بزرگان آنها، دائم راجع به جزاير خليج فارس، تسليحات ايران، انرژي اتمي و سلاح شيميايي دروغ پراکني ميکنند. اگر روزنامهها بنويسند، آدم ميگويد «خوب؛ روزنامه نگارند. براي نانشان مجبورند دروغ بگويند!» رؤساي مجلس و رئيس جمهورشان ميگويند! انسان تعجّب ميکند که چرا يک نظام، بايد اين قدر دچار انحطاط و نکبت معنوي شود، که به درون اين مزبله دروغگويي بيفتد!من به آنها و همه دشمنان ايران و جمهوري اسلامي ميگويم: اين ملتِ با خدا، به خود متّکي است و به اسلام و جمهوري اسلامي متمسّک است. اين ملتِ انقلابي و متّحد، امّتِ امام و پشتيبان مسؤولين دلسوز کشور است. هر کس در سطح دنيا با اين ملت و مسؤولين دربيفتد، با سر به زمين خواهد خورد.پروردگارا! دشمنان اين ملت را سرکوب کن.پروردگارا! لطف و فضل خود را روزبهروز بيشتر بر اين ملت نازل کن.پروردگارا! دلهاي اين ملت را روزبهروز بيشتر به نور اميد منوّر فرما.پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، دشمنان را به خودشان مشغول کن؛ روزهاي خوشتر، شيرينتر و شادتر را براي اين ملت، در آينده نزديک، مقّدر فرما.پروردگارا! درجات شهداي عزيز ما را که اين راه را براي اين ملت کوبيدند و محکم کردند، روزبهروز عاليتر گردان.پروردگارا! ملتها و گروههاي مظلوم در سرتاسر عالم را از نصرت و ظفر خودت برخوردار فرما.پروردگارا! صهيونيستها را به مزبلهدانِ تاريخ بيفکن.پروردگارا! ملتهاي فلسطين، لبنان، بوسني، چچن، افغانستان، کشمير، تاجيکستان و بقيه ملتهاي مسلمان را در هر جا که هستند از لطف و فضل خودت برخوردار گردان.پروردگارا! قلب مقدّس وليعصر را نسبت به ما مهربان و او را از ما راضي و خشنود فرما.پروردگارا! به محمّد و آل محمّد، ما را مشمول دعاي آن بزرگوار قرار بده.پروردگارا! ما را از ياران و سربازانش قرار بده.پروردگارا! ما و پدر و مادر و گذشتگان ما را، بيامرز. اين ملت را، روزبهروز، بيش از پيش مشمول فضل و لطف و رحمت خودت قرار بده. روح مطّهر امام و فرزندش، رضواناللهتعاليعليهما را، در درجات عاليه جايگزين گردان.والسّلام عليکم و رحمةالله و برکاته.