بيانات مقام معظم رهبرى‏در ميدان «صبحگاه دانشگاه امام حسين»(ع) - [سخنرانی مقام معظم رهبری در میدان صبحگاه دانشگاه امام حسین (ع)] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[سخنرانی مقام معظم رهبری در میدان صبحگاه دانشگاه امام حسین (ع)] - نسخه متنی

مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيانات مقام معظم رهبرى‏در ميدان «صبحگاه دانشگاه امام حسين»(ع)

(1374/08/17 )

بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحيم

خدا را سپاسگزارم كه توفيق اين ديدار بسيار خوب با شما عزيزان را كه بهترين جوانان اين ملت و كشور در ميانِ شما هستند به بنده ارزانى داشت. نام، محتوا، هدف و همه چيزِ اين دانشگاه، براى كسى كه در دل شور و عشق حسينى داشته باشد، جذّاب و زيباست. مراسم امروز هم، مراسمى پرمغز، زيبا و اميدآفرين است. اميدواريم كه خداوند شما را همواره حسينى بدارد و در راه اهداف حسينى، به هدايتها و نورانيّت بيشتر و ثبات در حركت، مفتخر و سرافراز فرمايد. حضور پرچم خونين حسينى در مقابل چشم ما، يك جلوه‌ى فوق‌العاده است. من صريحاً عرض مى‌كنم كه دانشگاه امام حسين،عليه السّلام بحمداللَّه از زمان ديدار قبلى ما كه شايد حدود هشت سال پيش بود تا امروز، رشدِ كمّى و كيفى مطلوبى بخصوص در سالهاى اخير داشته است.

عزيزان من! بنده معتقدم كه در همه‌ى زمينه‌هاى مربوط به انسانها، رشد و وسايل رشد، يك امر خدا خواسته است. كسى كه ابزار رشد را كه خدا در وجود او و در جهان پيرامون او گذاشته به كار نمى‌گيرد و رشد خدا خواسته را در خود و در محيط پيرامون خود به‌وجود نمى‌آورد، كفران نعمت كرده است. اين، كفران نعمت در مسائل شخصى و به وسيله‌ى يك شخص است. در مسائل اجتماعى، در مسائل مربوط به ملتها، اجتماعات و مجامع انسانى، كفران نعمت مربوط به حقوق انسانهاست كه از سوى پروردگار، به هيچ وجه آمرزيده نيست. «ا لم تر الى الذين بدّلوا نعمة اللَّه كفراً و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم يصلونها و بئس القرار.(81)» اين، انذار قرآنى درباره‌ى اين‌گونه اشخاص است.

عزيزان من! انسان، بخصوص وقتى مانند شما دل به معرفت و ايمان آباد كرده باشد، امكان رشد زيادى دارد. جوامع بشرى كه متشكّل از اين انسانها هستند، مى‌توانند آن چنان پيش بروند كه دنياى ظلمانى را پر از نور كنند. اين، نورى است كه خدا مى‌بخشد، اما به دست انسان. «اللَّه ولى الذين امنوا يخرجهم من الظلمات الى النّور.(82)» اين، نورى است كه شما نشانه‌ى آن را مى‌بينيد و حضور آن را احساس مى‌كنيد. اين، نور ايمان، نور اسلام، نور محبّت و نور دلسوزى براى انسان و انسانيّت است. نورِ ديدن و شناختن ظلم و زشت شمردنِ ظالم است. اينها چيزهايى است كه امروز به بركت اسلام، در كشور و در نظام ما هست. شما بايد هرچه بيشتر، از اينها استفاده كنيد. شما بايد از اين فضا، براى بالندگى و سرافرازىِ هر چه بيشتر بهره ببريد.

شما جوان، مؤمن و انقلابى هستيد. بحمداللَّه، تربيت شده‌ى قرآنيد. محيط پيشرفت آماده است. چشم و دل شما روشن است. پس، بايد پيش برويد. لذا، همان‌طور كه برادر عزيزمان، سردار فرمانده دانشگاه، يادآورى كردند، من بر همان اصول و موازين گفته شده‌ى قبلى، يعنى علمى بودن، نظامى بودن، معنوى و عرفانى بودن، و دائم در حال پيشرفت بودن، تأكيد مى‌ورزم.

من روىِ نكته‌ى نظامى‌گرىِ دانشگاه، تكيه مى‌كنم. دانشگاه در كشور زياد است و روزبه‌روز هم بيشتر مى‌شود؛ اما دانشگاه نظامى، دانشگاهى كه به عنوان پشتيبانى علمى و سازماندهى و براى برآوردن همه‌ى نيازهاى سازمان عظيمى مثل «سپاه پاسداران انقلاب اسلامى» باشد، بايد وجود داشته باشد. به آسانى نمى‌توان از اين گذشت و صرف نظر كرد.

بعضى خيال مى‌كنند كه اگر ما روى ظواهر يا لباس نظامى يا نظام جمع و اين قبيل چيزها تكيه كنيم، كفايت مى‌كند؛ اما اين، سطحى‌نگرى است. هر ظاهرى در اين عرصه و ميدان، حكايت از يك امر واقعى و باطنى مى‌كند. نظم ظاهرى، نظم رفتارى و نظمِ در ميدان جنگ را به ارمغان مى‌آورد و نظم در جبهه‌بندى عظيم جهانى را به ما مى‌دهد. از همين‌جا، اين نكته‌ى اصلى را عرض كنم كه، مسأله‌ى اصلى، جبهه‌بندىِ سراسرىِ استكبار جهانى در مقابلِ كلمه‌ى حقّ است. جبهه‌بندى در مقابل ايران من حيث ايران نيست؛ در مقابلِ يك ملت، يك نژاد، يك قوم، از جهت آن قوم نيست؛ بلكه جبهه‌بندى در مقابلِ حقّ است. آب عدّه‌اى، با حق به يك جوى نمى‌رود. كسانى كه مى‌خواهند دنيا را بچاپند و كسانى كه مى‌خواهند همه‌ى جغرافياى زمين را بر اساس تمايلات استكبارى خود شكل دهند، نمى‌توانند با حق كنار آيند. به خاطر اين‌كه حق، حركت باطل را بر نمى‌تابد و تحمّل نمى‌كند. شما امروز در سطح دنيا نگاه كنيد: يك تروريستِ نام و نشاندار كه سوابق او روشن است و رفتار غاصبانه و ظالمانه‌ى او، حركت او عليه يك ملت، تلاش او بر ضدّ انسانيت و سركوبگريهاى او بر هيچ‌كس از اين كسانى كه در فلسطين اشغالى در اين چند روز جمع شدند، اشك تمساح ريختند و براى از دست دادن يك همكارِ بسيار ستمگر و وفادار به آرمانهاى استكبار عزا گرفتند، پوشيده نيست، مى‌ميرد و در حالى‌كه همه‌ى اينها او را مى‌شناسند و مى‌دانند كه در چه راهى حركت مى‌كرده، برايش عزادارى مى‌كنند!

من به ملتهايى كه تحت تأثير تبليغات رسانه‌هاى صهيونيستى هستند، كارى ندارم. آنها ممكن است اشتباه كنند. افكار عمومى را رسانه‌هاى عمومى تغيير مى‌دهند؛ اما در بين سردمداران سياستهاى جهانى، كسى نيست كه نداند «فتحى شقاقى» شهيد راه يك ارزش انسانى بود. امروز كيست كه سربازى را كه براى برگرداندن خانه‌ى خود از دست اشغالگران مى‌جنگد، تحسين و ستايش نكند؟ چرا سرداران جنگها و سربازان فداكارِ معلولِ جنگهاى آزاديبخش، در همه جاى دنيا مورد احترامند؟ چرا مقبره‌ى سرباز گمنام به‌عنوان يك حركت نمادين در همه جاى دنيا مورد احترام است؟ اين سرباز مگر چه كار كرده است؟ اين سرباز يا آن سردار و يا آن معلول جنگى در آفريقا، در اروپا، در هر جاى دنيا كه شما نگاه كنيد، همان كارى را كرده است كه امروز فلسطينيهاى مظلوم مى‌كنند؛ سرداران فداكارشان مى‌كنند و شهداى غريبشان انجام مى‌دهند. هر كس كه به ارزشهاى انسانى پايبند باشد، اينها را از اعماق جانْ تحسين مى‌كند؛ اما در شهادت شهيد فتحى شقاقى، هيچ چشمى از چشمهاى استكبارى نگريست. يك قطره اشك از چشمهاى دوخته به مطامع حيوانى‌شان، فرو نريخت. آن وقت براى قاتل او و براى يك تروريستِ سابقه‌دار، اشك مى ريزند!

واى بر ملتهايى كه رهبرانشان چنين كسانى هستند! دلِ انسان بر حال ملتى مثل ملت امريكا كه از چنين رهبران حقير و ضعيف و فاقد ارزشهاى انسانى برخوردار است، مى‌سوزد. حالا از «شاه حسين» و امثال او كه نوكرصفتى‌شانْ در طول سالهاى طولانى، مشهودِ همه است، نمى‌خواهم يادى بكنم و اسمى بياورم.

اين، صحنه‌ى دنياست. اينها آن دستهايى هستند كه حركتهاى جهانى را به سمت هدفهاى مشخّصى شكل مى‌دهند. اين است ردِّ پنجه‌ى خونينِ ننگينِ صهيونيسم بر صحنه‌ى سياست دنيا كه مظهرش هم امريكاست.

البته بدانيد كه اين‌گونه نخواهد ماند. اگر در آينده انقلابى در كشور ايالات متّحده‌ى امريكا فرض و تصوّر شود، شروع اين انقلاب اين‌گونه خواهد بود كه مردم امريكا مى‌ريزند و صهيونيستهاى امريكا را كه امروز بر سراسر وجود آن كشور مسلّطند تكّه تكّه مى‌كنند. «و انّ ربّك لبالمرصاد.(83)» اين‌گونه نمى‌ماند؛ اما فعلاً همين است. چون مى‌بينند كه در اين گوشه‌ى دنيا، تلألؤ حقْ فضا را روشن مى‌كند، مجبورند كه حركت باطل كنند، تيراندازى كنند و حمله كنند.

امروز، به فضل پروردگار، جمهورى اسلامى با شجاعت و بدون سرِ سوزن ترس و ترديدى، در اين راه و براى اين هدف ايستاده است تا باطل را افشا كند. البته ما نمى‌خواهيم دنيا و نيروهاى گوناگون دنيا را به مبارزه‌ى روياروىِ نظامى دعوت كنيم. اين بحث كه «ما دفاع خواهيم كرد و بر دهن هر متجاوزى خواهيم زد»، بحث ديگرى است كه در جاى خود محفوظ است. ملت ايران و نظام جمهورى اسلامى، به هيچ‌وجه مبارزه‌جويىِ نظامى نمى‌كند؛ اما حقيقت را افشا و روشن خواهد كرد و بر حقيقت پاى خواهد فشرد و در مقابل باطل، كوتاه نخواهد آمد. «لا اعبد ما تعبدون. و لا انتم عابدون ما اعبد.(84)» تا شما هستيد، تا اين مبانى را داريد و تا از آن خاستگاه حركت مى‌كنيد، حرف ما را قبول نخواهيد كرد. ممكن نيست كه جبهه‌ى باطل، حرف حق را قبول كند. «و لا انا عابد ما عبدتم.(85)» من هم به طرف شما گرايش پيدا نمى‌كنم. اين، حرف جمهورى اسلامى است.

بعضى خيال مى‌كنند كه سوره‌ى مباركه‌ى «قل يا ايّها الكافرون» سوره‌ى صلح است، در حالى‌كه سوره‌ى جنگ و صف‌بندى و جدا شدن راههاست. امروز، چه بخواهيد و چه نخواهيد، دنيا مى‌داند كه دو جناح وجود دارد. امروز بسيارند كسانى از سران و زمامداران و مردم دنيا كه شما و ملت جمهورى اسلامى را به‌خاطر مقاومتش، به خاطر آمادگى‌اش، به خاطر كوتاه نيامدن و نترسيدنش، تحسين مى‌كنند. هر چند بعضى به زبان مى‌آورند و بعضى به زبان نمى‌آورند. شما در مقابل چنين حركتِ سازماندهى شده‌اى، بايد منظّم باشيد. نظام جمهورى اسلامى، بايد مظهر انتظام باشد. منتها نظم در عرصه‌ى زندگى يك كشور و يك ملت بزرگِ شصت ميليونى چيزى است و در عرصه‌ى يك سازمان نظامى، چيز ديگرى است. امروز ارتش و سپاه، دو سازمان نظامى هستند كه دوشادوش هم با فرماندهى واحد، در زير نام مقدّس «نيروهاى مسلّح جمهورى اسلامى ايران» خدمت مى‌كنند. سربازان هردو سازمان نظامى، سربازانِ خدا، سربازانِ قرآن، سربازانِ حقيقت و سربازان برترين ارزشهاى انسانى‌اى هستند كه هيچ‌كس نمى‌تواند آنها را انكار كند. هركدام هم مسؤوليت مشخّصى دارند. سپاه پاسداران، اين امتياز بزرگ را دارد كه مولود انقلاب است.

«لَمسجدٌ أسّس على التّقوى من اوّل يومٍ احقُّ ان تقوم فيه فيه رجال يحبّون ان يتطهّروا.(86)» چهره‌ها و دلهاى پاك و نورانى در اين دانشگاه، سرآغازِ تولّد يك سپاه در سازمان آينده‌ى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى است. در دوران اوّلِ انقلاب، در دوران جنگ و قبل از آمادگيهاى لازم، فرصت اين چيزها نبود. نه اين‌كه آن روز اين چيزها بد بود؛ بلكه مجال و امكان نبود. اما امروز، مجال و امكان هست. لذا، اين دانشگاه بايد مظهر ايمان و تقوا و نظم، مظهر راستى و پاكى و صداقت، و مظهر روشن بينى و روشنفكرى باشد. اين دانشگاه بايد به بيرون الگو بدهد. جوانان اين دانشگاه، وقتى به بيرون مى‌روند، بايد الگوى يك جوانِ مؤمن و انقلابى باشند و حدّ اعلا و حدّاكثر را به بقيه‌ى نسل جوان كشور، نشان دهند. اين، چيزى است كه ما از اين‌جا توقّع داريم. بحمداللَّه، امروز راه نيز همين راه است. بايد آن را دنبال كنيد و در اين راه، تلاش نماييد. تكيه‌ى من روى نظامى‌گرى، مثل تكيه روى علم و تقوا و معنويّت، بر فلسفه‌اى مبتنى است. ما در انقلاب و در اسلام، ظاهرسازى و صورتِ بى‌معنا و بى‌روح اصلاً نداريم. هر صورتى، معنايى، و هر لفظى، مضمونى دارد. اگر چيزى را توقّع داريم، به‌خاطر اين است كه ريشه‌ى فلسفى آن را با اعتقاد تمام، در دل مى‌پرورانيم. در مورد دانشگاه امام حسين هم كه بحمداللَّه نام و خاستگاه و خصوصيّات ديگر، و امروز پرچمش، حسينى است چنين است. حسينى باشيد و حسينى بمانيد. خودتان را در ميدان حسينى پرورش و رشد دهيد و بدانيد كه طريق سعادت دنيا و آخرت همين است و خداى متعال، به شما كمك خواهد كرد.

من هم امروز خيلى خوشوقت و خوشحال شدم كه اين صحنه‌ى بسيار خوب و زيبا و ظواهرِ حاكى از معانىِ جالب را ديدم. ان‌شاءاللَّه در ادامه‌ى بازديد هم، چيزهاى بيشتر و بهترى خواهيم ديد. البته من قبلاً از مسائل اين دانشگاهْ مطّلع بودم؛ منتها آنچه شنيده‌ايم و خوانده‌ايم، امروز به چشم ديديم و خواهيم ديد.

والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته

81) ابراهيم :29-28

82) بقره :257

83) فجر:14

84) كافرون:3-2

85) كافرون:4

86) توبه: 108

/ 1