فرقه ماتريديه - ملل ونحل: فرقه ماتریدیه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ملل ونحل: فرقه ماتریدیه - نسخه متنی

جعفر سبحانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرقه ماتريديه

مكتب اسلام ـ سال 32 ـ ش ا ـ م 373، ارديبهشت 71

جعفر سبحاني

از روزي كه مسائل كلامي، در محيط اسلامي به صورت ساده مطرح گرديد، در ميان مسلمانان دو گروه پديد آمد:

1ـ گروه اهل حديث كه آنان را «حشويه» و «سلفيه» و «حنابله» مي‌نامند.

اين گروه كليه عقائد خود را از ظواهر آيات، و قسمت اعظم آن را از حديث مي‌گيرند، و براي عقل و خرد ارزشي قائل نمي‌باشند و اگر در ميان اين گروه عقائدي مانند تشبيه و تجسيم و جبر و حكومت قضا و قدر بر افعال اختياري انسان پديدآمد، و يا بررؤيت خدا در روز رستاخيز اصرار مي‌ورزند، در اثر احاديثي است كه در ميان آنان منتشر شده و غالباً اثر انگشت احبار يهود، و راهبان نصاري در آنها ديده مي‌شود، تا آنجا كه به قديم بودن كلام خدا (قرآن) قائل شده‌اند، بسان يهوديان كه تورات را قديم و يا مسيحيان كه مسيح را ازلي مي‌دانند و آنان نيز قرآن را قديم و ازلي دانستند.

2ـ گروه معتزله كه به عقل و خرد، بها و ارزش داده، و حديث و روايتي را كه با حكم خرد، مخالف باشد، طرد مي‌نمايند، و عقايد خود را از نصوص قطعي كتاب و سنت و حكم خرد مي‌گيرند.

چيزي كه بر آنها خرده مي‌گيرند اين است كه به عقل بيش از حد، بها بخشيده‌اند، و چه بسا نصوص فراواني كه در شريعت مقدس آمده، به خاطر انديشه مخالفت آن با عقل، به كنار مي‌گذارند.

سالها جنگ و نبرد فكري ميان اين دو گروه پيوسته بر قرار، و پيروزي هر گروه بر گروه ديگر در گرو كمكهاي فرمانروان وقت بود كه جانب يكي را مي‌گرفتند و در تضعيف ديگري مي‌كوشيدند، و اين نزاع، تا آغاز سال 300 هجري به صورتي چشمگير ادامه داشت ولي در آغاز قرن چهارم، دو شخصيت در دو قطر و منطقه، سربلند كردند، و كتبي را كه در حقيقت مكتب معتدلي ميان اهل حديث و مكتب معتزله بود، پديد آوردند.

يكي از اين دو نفر ابوالحسن اشعري (260ـ324) است كه در عراق از مذهب اعتزال توبه كرد، و خود را يار و ياور احمد بن حنبل معرفي نمود، و در عين حال، در مذهب ابن حنبل تصرفاتي پديد آورد و به تدريج مذهب رسمي اهل سنت شد. همان‌طور كه مذاهب چهارگانه فقهي به تدريج مذهب اهل سنت گرديدند.

ديگري ابو منصور ماتريدي سمرقندي (250ـ333) كه در مشرق جهان اسلام به جانبداري از اهل حديث برخاست، و درست همان كاري را انجام داد كه همتاي او، «اشعري» انجام داد، و عجيب اين كه اين دو بنيانگذار، در حالي كه در يك عصر مي‌زيستند و در يك مسير گام برمي‌داشتند، از كار يكديگر آگاه نبودند.

منطقه شرق اسلامي در آن روز، مركز بحثهاي كلامي بود. همانطور كه بصره زادگاه اشعري نقطه برخورد آراء عقائد مختلف به شمار مي‌رفت، و افكار بيگانگان، به هنگام فتوحات اسلامي، از كشورهاي مختلف به صورت افكار وارداتي به جهان اسلام منتقل شده بود.

از نظر فقهي، مذهب حنفي در خراسان رواج كامل داشت، در حالي كه در بصره بيشتر شافعي بودند از اين جهت، حنفيها گرايش فراواني به ماتريدي پيدا كرده بودند،در حالي كه شافعيها بيش از همه به اشعري اظهار علاقه مي‌كنند، ماتريدي قسمتي از انديشه‌هاي كلامي خود را از ابوحنيفه گرفته، و از كتاب «فقه اكبر» او كه مربوط به عقائد است، متأثر مي‌باشد، از اين جهت پيروان بيشتر ماتريدي در خراسان مي‌زيستند و در فقه حنفي بودند مانند:

1ـ فخرالاسلام محمد بن عبدالكريم بزودي (493) .

2ـ ابوحفص عمر بن محمد نسفي (573) .

3ـ سعدالدين تفتازاني (791) .

4ـ كمال‌الدين احمد بياضي (القرن 11) .

5ـ كمال‌الدين محمد بن همام‌الدين (861) .

دقت در تاريخ مكتب ماتريدي به روشني ثابت مي‌كند كه او انديشه‌هاي كلامي خود را از ابوحنيفه گرفته، زيرا ابوحنيفه پيش از آنكه به فقه بپردازد، داراي حلقه كلامي بوده. آنگاه كه با «حماد بن ابي سليمان» رابطه برقرار كرد، بحث كلامي را ترك كرده و به فقه پرداخت.

اين تنها ماتريدي نيست كه عقائد كلامي خود را از ماتريدي گرفته، بلكه معاصر او ابوجعفر طحاوي (321) مؤلف عقائد طحاويه، انديشه‌هاي كلامي خود را از ابوحنيفه گرفته، حتي در آغاز رساله خود مي‌گويد: اين رساله عقيده فقهاي امت اسلامي است، آنگاه از ابوحنيفه و دو نفر ديگر از تلاميذ معروف او به نامهاي: ابويوسف، و محمد بن حسن شيباني نام مي‌برد(1).

عبدالقاهر بغدادي مؤلف كتاب «اَلْفَرْقُ بَينَ الْفِرَق» در كتاب ديگر خود به نام اصول دين يادآور مي‌شود كه ابوحنيفه كتابي به نام «الفقه الاكبر» دارد كه در آنجا ردي بر قدريه نگاشته است، و در رساله ديگر، قول اهل سنت در مسأله‌اي(2) را تأييد كرده است البته رسائل موروث از ابي حنيفه بيش از اين دو رساله است كه او يادآور شده است.

از آنجا كه مسائل كلامي در رساله‌هاي ابوحنيفه فاقد نظم و انسجام بود، كمال‌الدين بياضي، در قرن يازدهم اسلامي به تنظيم اين مسائل پرداخت، و كتابي به نام «اشارات المرام من عبارات الإمام» نوشت، و در آن كتاب مي‌گويد:

من اين مسائل را از كتابهاي:

1ـ الفقه الأكبر،

2ـ الرسالة،

3ـ الفقه الأبسط،

4ـ كتاب العالم والمتعلم،

5ـ الوصية، كه همگي را از ابوحنيفه به وسيله مشايخ نقل شده است، تنظيم نمودم(3).

از مجموع آنچه كه يادآور شديم، روشن مي‌شود كه ريشه‌هاي مكتب ماتريدي با اسناد خاصي به ماتريدي و به گونه‌اي به ابوحنيفه مي‌رسد، و همانطور كه خواهيم ديد اين مكتب، يك منهج معتدل ميان اهل حديث و اعتزال مي‌باشد حتي خواهيم ديد كه اين مكتب، به شيوه تعقل و اعتزال نزديك‌تر است تا به مكتب اهل حديث.

زندگاني ماترييدي

بررسي كتابهاي تراجم، اين مطلب را قطعي مي‌سازد كه بنيانگذار اين مكتب، در عصر خود، معروفيت كامل پيدا نكرد، و بعدها نيز ترجمه نگاران به ضبط زندگي او كمتر پرداختند، درحالي كه همه تذكره نگاران به بيان زندگي اشعري پرداخته، و از او به گونه‌اي ياد كرده‌اند، و شايد نكته آن اين باشد كه «ماتريدي» دور از عاصمه آن روز اسلام يعني «عراق» زندگي مي‌كرد، در حالي كه اشعري در عاصمه اسلام به دنيا آمد و در همانجا در گذشت و دوستان و دشمنان او هر يك به گونه‌اي از او ياد كرده‌اند.

اين نديم (379) در فهرست خود از «ماتريدي» ياد ننموده در حالي كه ترجمه مختصري از اشعري انجام داده است، كتاب شيخ طحاوي پيشواي حنفيها، در مصر مورد عنايت قرار گرفته و شروح زيادي بر آن نوشته شده است، در حالي كه اين كار در باره كتابهاي «ماتريدي» صورت نپذيرفته است از اين جهت مي‌بينيم ترجمه نگاران مانند:

1
ـ ابن خلَّكان(681) مؤلف و فيات الاعيان،

2ـ صلاح الدين صفدي (764) مؤلف الوافي بالوفيات،

3ـ ابن شاكر كتبي (764) مؤلف فوات الوفيات،

4 تقي‌الدين سلامي (774) مؤلف‌ الوفيات،

5ـ ابن خلدون (808) مؤلف مقدمه و تاريخ،

6ـ جلال‌الدين سيوطي (911) مؤلف طبقات المفسرين و همچنين ديگر نويسندگان از «ماتريدي»، نامي نبرده‌اند در حالي كه از افرادي كه از نظر علمي كمتر بوده‌اند، نام برده‌اند، حتي كساني كه به ترجمه او پرداخته‌اند، چيز مفصلي ياد نكرده‌اند، و آنچه نگارنده توانسته از لابلاي كتابها در باره زندگاني او به دست آورد، همين است كه اينجا مي‌نگارد.

تاريخ تولد

مترجمان زندگي «ماتريدي» مي‌گويند وي در سال 333 چشم از جهان بست، در حالي كه از سال تولد او چيزي گزارش نمي‌كنند، ولي به گونه‌اي مي‌توان گفت كه او در حدود 248 يا 250 متولد شده است، زيرا وي از «نُصيربن يحيي» بلخي اخذ حديث نموده و او در سال 268 در گذشته است اگر او در آن روز 20 سال داشت، طبعاً تولد او همان خواهد بود كه يادآور شديم.

زادگاه او

او در منطقه‌اي به نام «ماتريد» كه يكي از بخشهاي سمرقند در ماوراءالنهر است ديده به جهان گشود، و سپس به نامهاي «ماتريدي» سمرقندي، و يا علم الهدي معروف شده است، وگويا از نظر نسب به ابو ايوب انصاري مي‌رسد كه ميزبان پيامبر گرامي بود(4).

تحصيلات او

او در عقايد و كلام و فقه از امام مذهب خود ابوحنيفه پيروي نموده و از اين افراد نيز درس آموخته است:

1ـ ابوبكر احمد بن اسحاق جوزجاني،

2ـ ابونصر احمد بن العياضي،

3ـ نصير بن يحيي تلميذ حفص بن سالم پدر مقاتل،

4ـ محمد بن مقاتل(5).

كلام اهل سنت ساخته و پرداخته دو نفر است كه يكي حنفي و ديگري شافعي است، حنفي ابومنصور ماتريدي و شافعي ابوالحسن اشعري است(6).

مصلح الدين قسطلاني مي‌گويد: معروفترين فرد در علم كلام در سرزمين خراسان، و عراق و شام و بيشتر مناطق، ابوالحسن اشعري است و در ماوراءالنهر ابو منصور ماتريدي است (7).

شاگردان او

گروهي از شخصيتهاي كلامي از او بهره گرفته‌اند كه اسامي برخي را مي‌آوريم:

1ـ ابوالقاسم اسحاق محمد بن محمد معروف به حكيم سمرقندي (340).

2ـ امام ابوالليث بخاري.

3ـ ابو محمد عبدالكريم بن موسي بزدوي، جد محمد بن محمد عبدالكريم بزدوي مؤلف كتاب «اصول‌الدين»

وي در اين كتاب مي‌گويد:

من كتاب توحيد ابومنصور ماتريدي سمرقندي را ديدم كه مطابق مذهب اهل سنت بود پدرم محمد بن محمد از طريق جدش عبدالكريم بن موسي كراماتي از ابومنصور ماتريدي نقل مي كرد، وجد ما مقاصد کتابهاي مشايخ و کتاب توحيد و تأويلات(8) را از ابو منصور ماتريدي فرا گرفت چيزي كه هست كتاب «توحيد» ماتريدي خالي از اغلاق نيست و اگر دور از اغلاق بود، ما به همان كتاب اكتفاء مي‌كرديم.

آثار ماتريدي

ابومنصور آثار فراواني از خود به يادگار نهاده و آنچه الان موجود است، سه كتاب بيش نيست دوتاي از آنها چاپ و منتشر شده و ديگري به حالت مخطوط باقي مانده است.

1ـ كتاب التوحيد، اين كتاب بزرگترين منبع براي عقائد فرقه ماتريدي است او در اين كتاب، در اثبات آراء خود، از كتاب و سنت و خرد بهره مي‌گيرد، و گاهي به عقل، برتري بيشتري مي‌بخشد اين كتاب در سال 1390 در بيروت در 412 صفحه منتشر شده و دكتر فتح‌الله خليف به تحقيق نص آن پرداخته است و همان طوري كه بزودي مؤلف اصول‌الدين يادآورد شده، در تعبير خالي از اغلاق نيست.

2ـ تأويلات اهل السنة، اين كتاب در تفسير قرآن كريم نگاشته شده و در آن عقايد اهل سنت و آراء فقهي امام ابوحنيفه را مطرح مي‌كند و در حقيقت كتاب عقيدتي و فقهي است و يك دوره تفسير قرآن است و جزء اخير آن از سوره منافقين تا آخر قرآن را در برمي‌گيرد و آن را دكتر ابراهيم عوضين به كمك شخصي ديگر در قاهره منتشر نموده است و به هنگام مقايسه روشن مي‌شود كه اين دو كتاب در مسائل عقيدتي از نظر مطلب و لفظ كاملاً به هم نزديكند.

3ـ المقالات، محقق كتاب التوحيد مي‌گويد: نسخه‌اي از آن در كتابخانه‌هاي اروپا موجود است و اما ديگر آثار او كه نام آنها در كتابهاي ترجمه آمده، عبارتند از:

4ـ اخذالشرايع،

5ـ الجدل في اصول الفقه،

6ـ بيان و هم‌المعتزله،

7ـ رد كتاب الاصول الخمسة للباهلي،

8ـ ردالإمامة لبعض الروافض،

9ـ الرد علي اصول القرامطة،

10ـ رد تهذيب الجدل للكعبي،

11ـ رد و عيد الفساق للكعبي،

12ـ رد اوائل الادلة للكعبي.

از اين كتابها تاكنون اثري به دست نيامده است.

تفاوت دو مكتب: اشعري و ماتريدي

همان طور كه يادآور شديم شيخ اشعري و ماتريدي هر دو، در يك عصر به عنوان دفاع از عقيده اهل سنت برخاستند، و هدف پاسخگوئي به نظريات معتزله بود، ولي هرگز نمي‌توانند اين دو نفر از نظر فكري يكسان باشند شيخ اشعري قيد اعتزال را زد، و مكتب ابن حنبل را پذيرفت، و با پذيرفتن عقايد وي نتوانست در مسائل عقيدتي آرادانه فكر كند، و لذا ناچار شد بر ظواهر جمود كند، و از ارزش عقل و برهان بكاهد. از اين جهت، در عقايد حنابله، تصرف بنيادي به عمل نياورد.

در حالي كه ابومنصور ماتريدي پيرو امام خود ابوحنيفه است امامي كه در فقه به قياس و استحسان عمل مي‌كند و فقه او رنگ عقلي بيشتري دارد، از اين رو، اين دو فرد نمي‌توانند در نويسندگان قرار گرفته و افكار و عقايد مختلفي ابراز نموده‌اند كه نظريه برخي را منعكس مي‌كنيم:

الف ـ احمد امين مصري مي‌گويد:

ماتريدي و اشعري در مسائل اساسي با هم به توافق رسيده‌اند و كتابهاي فراواني در شرح مذهب ماتريدي مانند عقايد نسفي، و شرح مذهب اشعري مانند «سنوسيه، و الجوهرة» نوشته شده است حتي برخي درباره مسائل اختلاف اين دو امام، كتابهائي نوشته‌اند، و برخي نقاط اختلاف را به چهل مسأله رسانده‌اند آنگاه اضافه مي‌كند كه فكر اعتزال در مكتب اشعري بيش از مكتب ماتريدي است، زيرا اشعري مدتها از معتزله پيروي مي‌كرد و نمونه آن اين است كه اشعري مي‌گويد معرفة‌ الله پيش از بعثت پيامبران عقلاً واجب است، در حالي كه «ماتريدي» تنها به وجوب نقلي و شرعي آن قائل است(9).

گفتار احمد امين، اساس صحيحي ندارد و او در اين داوري به حدس اعتماد نموده است، بلكه رنگ عقلي در مكتب «ماتريدي» بيش از مكتب اشعري است، و دو كتاب منتشر شده از آن، به نامهاي توحيد و تأويل و همچنين آراء پيروان او، برخلاف گفتار او گواهي مي‌دهد و عجيب اينكه در مسأله معرفة‌الله جريان برخلاف گفتار احمد امين است و خود احمد امين، در جائي از آن كتاب، عكس آن را نقل كرده است، و يادآور شده است كه ماتريديه مي‌گويد: اگر خدا پيامبري را برنيانگيزد بر مردم لازم است، خدا و صفات او را بشناسند، و اين مسأله از ابوحنيفه نقل شده است، ولي مشايخ اشاعره مي‌گويند پيش از بعثت پيامبران چيزي بر انسان واجب نيست(10).

2ـ ابو زهره مي‌گويد:

در طريق ماتريدي عقل از قدرت بيشتري برخوردار است، در حالي كه اشاعره به نقل، پاي بندترند، و در حقيقت مكتب اشعري، مكتبي است ميان اعتزال و اهل حديث، و مكتب ماتريدي، مكتبي است ميان معتزله و اشاعره آنگاه مي‌گويد: شكي نيست كه همگي اين چهار فرقه، از اهل ايمان بوده و هر كدام گوشه‌اي از ميدان ايمان را گرفته‌اند گوشه‌اي از آن، در دست معتزله، گوشه‌اي ديگر در دست اهل حديث، و گوشه‌اي در دست ماتريدي و گوشه‌اي ديگر در دست اشاعره(11) .

اين نويسنده مصري (ابو زهره) بيشتر يك انسان مصلح است تا يك انسان ناقد، او تا آنجا كه مي‌تواند به آرايش و توجيه مكاتب مي‌پردازد، و كمتر آنها را نقد مي‌كند، و هر چهار گروه را اهل ايمان مي‌داند در حالي كه گروهي از اهل حديث، راه تشبيه وتجسيم را پيموده و از مسلك جبر پيروي مي‌كنند كه نتيجه آن، بيهوده بودن تكليف و بعثت پيامبران است آيا مي‌توان اين گروه را اهل ايمان دانست؟

شگفتي ديگر اين است كه وي ميدان ايمان را كه اين چهار فرقه در آن در حركتند به چهار قسمت تقسيم كرده و هر ربعي را به يكي از آنها تفويض نموده است اكنون بايد از ابو زهره پرسيد: جايگاه اهل بيت كه قرآن، مودّت آنها را بر مسلمانان لازم كرده(12) و پيامبر آنها را يكي از دو امانت گرانبها معرفي كرده است(13) كجاست؟

هر محقق آشنا به زندگي ائمه اهل بيت مي‌داند كه مسلك اهل بيت با هر چهارفرقه مغاير بوده، و در عين حال، سر سوزني از كتاب و سنت و عقل، كنار نبوده‌اند. و در حقيقت تقسيم ابوزهره تقسيم ناروائي است كه به آن دست زده است؟

3ـ شيخ محمد زاهد كوثري، محقق معاصر، ماتريديه را به خوبي شناخته و آن را مكتبي ميان اشعري و معتزلي معرفي كرده است ولي مي‌گويد:

اختلاف ميان اين دو مكتب لفظي است(14).

محمد زاهد كوثري، خود از فرقه ماتريدي پيروي مي‌كند هرچند به آن تظاهر نمي‌كند و به نشر آثار اين فرقه پرداخته و به حق محقق توانائي است كه توانسته است با تتبع زايد الوصف، آثار حشويه و اهل الحديث و وهابيت را نقد كند، ولي در اين داوري دچار عواطف شده و خواسته به تقريب اين دو مكتب بپردازد تنها آگاهي از يك تفاوت ميان اين دو مكتب كافي است كه اين دو را، فرسنگها از هم جدا سازد و آن، مسأله حسن و قبح عقلي است كه «ماتريديه» مُثبِت آن، و اشاعره منكِر آن هستند و تنها بر همين اصل مسائل فراواني از علم كلام، مبتني است و درهر حال، اين دو مكتب با هم اختلافاتي دارند شيخ بزودي مؤلف اصول دين كه از علماي قرن پنجم اسلامي است، اختلاف اين دو مكتب را به سه مسأله منحصر مي‌سازد(15).

كمال‌الدين بياضي، مسائل اختلافي دو مكتب را مطرح كرده و آنها را به پنجاه مسأله رسانده است(16).

عبدالرحيم بن علي معروف به شيخ‌زاده مسائل اختلافي را به نظم درآورده و به نام نظم الفرائد و جمع الفوائد در سال 1317 هـ . ق درقاهره به طبع رسيده است.

ابي عذبة بن كتابي به نام «الروضة البهية فيما بين الاشعرية و الماتريدية» نگاشته و در سال 1332 هـ . ق . در حيدرآباد به طبع رسيده است.

عبدالله عثمان بن موسي كتابي به نام اخلاقيات الاشاعرة مع الماتريدية نوشته كه نسخه خطي آن در دارالكتب المصريه، به شماره 2441 موجود است(17).

تاج الدين السبكي مؤلف طبقات الشافعية، قصيده‌اي در مسائل اختلافي ميان اين دو مكتب دارد كه نسخه خطي آن در اسكندريه موجود است(18) .

اين نوع نگارشها حاكي از آن است كه فاصله اين دو مكتب بيش از آن است كه «بزودي» تصور كرده و آن را در سه مسأله خلاصه كرده است.

ما براي روشن شدن حقيقت، فشرده‌اي از عقائد ابومنصور ماتريدي را از نظر خوانندگان محترم مي‌گذرانيم.

1 . شرح العقيدة الطحاوية، ص 25، نگارش شيخ عبدالغني ميداني دمشقي، متوفاي 1298.

2 . مسأله آيا قدرت مقارن با انجام فعل است يا پيش از آن، ابوحنيفه بسان ديگر اهل سنت گفته است كه مقارن با فعل مي‌باشد.

3 . اشارات المرام، ص21 ـ 22 اين كتاب از مصادر مكتب كلامي ماتريدي است و قبل از اينها كتابهاي خود ماتريدي است به نامهاي التوحيد و التفسير، و پس از اين دو، اصول‌الدين بزودي است كه همگي مروج مكتب ماتريدي هستند ص2.

4 . بياضي، اشارات المرام، ص23.

5 . اشارات المرام، ص23.

6 . مفتاح السعادة و مصباح السيادة، ج2، ص22 ـ 23.

7 . حاشيه كستلي بر شرح العقائد النسفية، كه همراه با شرح چاپ شده است، ص17.

8 . اتحاف السادة المتقين بشرح اسرار احياء علوم‌الدين ج2، ص8، طبع قاهره،

9 . كتاب توحيد «توحيد» و «تأويلات» اهل السنة، از آثار ابومنصور است كه جد پدر بزودي، آن دو را نزد او خواند ه است.

10 . ظهر الاسلام، ج1، ص91.

11 . فجر الإسلام، ص95.

12 . تاريخ المذاهب الاسلامية ج1، ص199.

13 . قل لا اسألكم عليه اجراً الا المودة في القربيه (شوريه، آيه 23).

14 . اني تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتي.

15 . مقدمه تبيين كذب المنتهي ص 19 .

16 . اصول دين بزودي، ص 242 .

17 . اشارات المرام، ص 53ـ58 .

18 . به مقدمه كتاب توحيد ماتريدي ص 25 مراجعه شود.

/ 1