بيانات مقام معظم رهبرى در ديدار با مسؤولين كشور به مناسبت مبعث پيامبر گرامى اسلام(ص)
(1376/09/07 )بسماللَّهالرّحمنالرّحيمبنده هم اين عيد سعيد و عظيم را به همهى مسلمين جهان، به ملت بزرگ ايران و به شما حضّار گرامى، همچنين به همهى انسانهاى آزادهى عالم - ولو غير مسلمان - كه مىتوانند قدر پيام اسلام و مبعث را براى بشريّت بدانند، تبريك عرض مىكنم.اگر ما در بين حوادث تاريخ بشر - حوادثى كه براى انسانها پيش مىآيد - بعثت انبيا را از همهى اين حوادث، در سرنوشت بشر مهمتر و مؤثّرتر بدانيم - كه همين هم هست - بعثت پيغمبر خاتم صلىاللَّهعليهوآلهوسلّم از لحاظ اهميت، در رأس همهى حوادث بزرگ و كوچك تاريخ بشر قرار مىگيرد.هيچ حادثهاى از قبيل انقلابهاى بزرگ، مرگها و حياتهاى ملتها، پديد آمدن اشخاص بزرگ، از بين رفتن اشخاص بزرگ و ظهور مكتبهاى گوناگون، اهميتش براى بشريت، به اندازهى بعثتهاى انبيا نيست؛ همچنان كه امروز شما مىبينيد، ماندگارترين شكلهاى فكر و ذهن آحاد بشر، همان شكلهايى است كه اديان به آنها دادهاند و تا ابد هم همينطور خواهد بود. اگر چه امروز بسيارى از كسان در عالم هستند كه مستقيماً خود را در پرتو اشعهى بعثت نبىّاكرم قرار ندادهاند - يعنى غيرمسلمانان - اما همانها هم از بركات اين بعثت، تاكنون منتفع شده اند.بىشك علم و تمدّن بشر، خُلقيّات نيكو در ميان انسانها، عادات خوب و بسيارى از اين مقوله چيزها، اگر ظاهراً هم به اديان متّصل نباشد، در ريشهى اصلى، جوشيدهى از اديان و معارف الهى است و در رأس آنها بعثت نبىّمكرم اسلام است؛ ليكن درعينحال همهى بشريت - در آينده هم بيشتر - از اين بركات استفاده خواهند كرد. بنابراين بزرگترين، مهمترين و برجستهترين حادثه در تاريخ بشر، اين بعثت است.جا دارد كه مسلمانان دربارهى اين حادثه، بيشتر بينديشند. نمىتوانيم منكر گرفتاريهاى دنياى اسلام شويم و آنها را نديده بگيريم. نمىتوانيم ضعفهايى را كه جوامع اسلامى، امروز دچار آن هستند، كوچك بشماريم.يك روز تجربهاى در اين عالم اتّفاق افتاده است و آن تجربهى حاكميت اسلام به طور كامل - در زمان وجود مقدّس نبىّاكرم و دورهى محدودى از صدر اوّل - بر زندگى انسانها بود. همان بركات، كار را به جايى رساند كه امّت اسلامى توانست بزرگترين ملتها را در برههاى از زمان به وجود آورد، و آن چنان مشعلى از علم و تمدّن و فرهنگ و اخلاق و پيشرفت و درسهاى فراموش نشدنى برافروزد كه بشريت هنوز كه هنوز است، از پرتو و اشعّهى آن استفاده مىكند؛ آن هم در دوران جهلى كه آن روز بر دنيا حاكم بوده است!خوب؛ اين يك تجربه است. هر چه ما از اسلام دورتر شدهايم و پيام مبعث را كمتر مورد توجّه قرار دادهايم، زندگى بر ما مسلمانان - در دورههاى مختلف - مشكلتر شده است.پيام مبعث را مىشود در قرآن، در بخشهاى برجستهاى جستجو كرد. من دو قسمت از اين پيام عظيم را اشاره مىكنم كه ببينيد چقدر براى ما مسلمانان مهم است و چطور در مقابل ما برنامه و راه قرار مىدهد:يكى اين پيام است كه در آياتى از قرآن، به آن اشاره شده است؛ از جمله اين آيه كه مىفرمايد: «بسماللَّهالرّحمنالرّحيم. كتابٌ انزلناه اليك لتخرج النّاس من الظلمات الىالنور(63)» پيام خروج از ظلمت و ورود به نور.نور و ظلمت، چيزى نيست كه براى انسان در بخشهاى مختلف، قابل اشتباه باشد. اسلام و پيام بعثت، انسانها را از ظلمات جهل، ظلمات عادات زشت، خُلقيّات بد، فتنههاى ميان افراد بشر، خرافاتى كه بر ذهنهاى انسانها حاكم مىشود، پنجه مىاندازد و آنها را از راه مستقيم منحرف مىكند، ظلمات ظلم و طغيان - اينها همه ظلمات است - خارج مىكند و به نورى كه مقابل آن است، هدايت و دلالت مىكند.در آيات متعدّدى از قرآن، اين مضمون تكرار شده است؛ يعنى يك تحوّل در زندگى انسان، از لحاظ اجتماعى، از لحاظ هدفگيرى و از لحاظ فردى؛ از همه جهت.يك نقطهى برجستهى ديگر، مسألهى اخلاقيّات و تزكيهى نفوس است كه آن هم در آياتى از قرآن مورد تأكيد قرار گرفته است و در حديث نبوى معروف بين همهى فِرَق اسلامى هم هست كه «بُعِثتُ لِاُتَممّ مكارم الاخلاق(64)». ببينيد؛ در آن جامعهاى كه خُلقيّات - اخلاق حسنه و مكارم اخلاقى - رايج باشد، انسانها از اخلاق نيكو - از گذشت، برادرى، احسان، عدل، علم و حقطلبى - برخوردار باشند، انصاف بين آنها باشد، صفات رذيله در ميان آنها حاكم و رايج نباشد، در چه بهشتى زندگى خواهند كرد!امروز بشر، از همين چيزها رنج مىبرد. امروز گرفتاريهاى دنياى بشر، گرفتاريهاى ناشى از طغيانهاى سياسى در عالم و طواغيت، به ريشههاى اخلاقى برمىگردد. گرفتاريهاى تودههاى مردم هم غالباً به جهالت آنها برمىگردد. اسلام، اينها را برطرف مىكند.مسلمانان بايد اين پيامها را گرامى بدارند. ما در جمهورى اسلامى اين توفيق را پيدا كردهايم - كه بسيار هم توفيق بزرگى است - كه يك بار ديگر جامعه را بر اساس احكام و معارف و دستورالعمل اسلامى به وجود آوريم و شكل بدهيم و هدايت كنيم. اين توفيق كمنظيرى است كه خداى متعال به ما بخشيده است.البته ادّعا نمىكنيم كه ما توانستهايم الگوى اسلام را به طور كامل تأمين كنيم؛ اين ادّعاى بسيار بزرگى است و ما بسيار از آن فاصله داريم. ما از آن انسانى و آن جامعهاى كه اسلام مىطلبد و به عنوان نمونه و آرمانى معرفى مىكند، هنوز خيلى فاصله داريم؛ ليكن بحمداللَّه فاصلهى ما از آنچه كه شكلهاى رايج بشرى است كه از دين خدا دور افتادهاند- شكلهاى اجتماعى و نظامهاى آنها - هم خيلى زياد است.ما توانستهايم در راه اسلام و در جهت اسلام حركت كنيم، قوانين اسلام را در جامعه به وجود آوريم و آنها را در حدّ وُسع و توان خودمان در زندگى پياده كنيم. ما توانستهايم ارزشهاى اسلامى را به عنوان ارزشهاى برتر در جمهورى اسلامى معرفى كنيم. ما توانستهايم كلام خدا را در بين مردم رايج و دلها را به سمت خدا متوجّه كنيم؛ يعنى انقلاب، اين كار را كرده است، اشخاص كه نمىتوانند اين چيزها را به خودشان نسبت دهند. انقلاب ما - به فضل الهى - چنين كار بزرگى را در نظام ما انجام داده است. ما اين توفيق را پيدا كردهايم. بايد اين راه را با جديّت ادامه دهيم؛ چون به همين اندازه آثار آن را مشاهده كردهايم و خداى متعال به ما عزّت داد.كشور و ملت ما در طول ساليان متمادىِ حكومت طواغيت، تحقير مىشد، عقب افتاده بود، مردم به حقوق خودشان واقف نبودند، دولتمردان با مردم رابطهاى نداشتند و نظام حاكم بر كشور در مقابل قدرتمندان عالَم، شخصيتى نداشت. تبعيت و دنبالهروى محض بود، معارف الهى براى مردم - در ذهن و در نظر آنها - اهميتى نداشت، تعليم و تربيت بر اساس اسلام نبود، ضعف و ذلّت و فقر و ناتوانى از اطراف - در طول حكومت طواغيت - بر كشور ما تحميل شده بود و ملت ما را رنج داده بود!خداى متعال به بركت اسلام، به بركت توجّه به معنويّت اسلام و توجّه به پيام سياسى اسلام، ما را از آن رنجها خلاص كرد؛ يعنى بعثت براى اين نبود كه يك عدّه مردم، عقيدهاى را در ذهن خودشان حفظ كنند و اعمال شخصى را انجام دهند، اما نظام اجتماعى، تحت حاكميت دشمنان خدا و انداداللَّه باشد! بعثت آمد تا زندگى مردم را شكل دهد. بحمداللَّه اين كار در نظام اجتماعى اسلام انجام گرفت؛ ملت ما هم آثارش را مشاهده كرد و ثمرات شيرين آن را هم چشيد.ما بايد امروز به سمت تغيير خودمان به سوى الگوهايى كه اسلام معيّن كرده است، پيش برويم؛ تغيير خودمان به عنوان اشخاص و هر كس هم از خود شروع كند. درست است كه حكومت در مقابل مردم، نسبت به مسألهى تعليم و تربيت، وظايف سنگينى بر دوش دارد؛ اما اين وظايف، منافاتى ندارد كه ما - مسؤولين و اعضايى كه هر كدام مسؤوليتى را بر عهده گرفتهايم - روى خودمان به عنوان شخص هم كار كنيم.بايد خودمان را اصلاح كنيم، اخلاق خودمان را درست كنيم، خودمان را از لحاظ باطن، به خدا نزديك كنيم، به عنوان يك فرد، مجاهدت شخصى كنيم، آيات خدا را به دل خودمان بخوانيم و دل را به خدا نزديك كنيم. اين، وظيفهى ماست. اين، كمك خواهد كرد تا ما بتوانيم وظيفهاى را كه در جنب مردم و در جنب جامعه داريم، به بهترين وجهى انجام دهيم و آحاد مردم هم منهاى وظايف اجتماعى كه برعهدهى همه هست و هيچ كس از وظيفهى اجتماعى، خالى نيست، وظيفهى فردى، وظيفهى شخصى و اخلاقى را براى خودشان وظيفهى مهمّى بدانند.بنده احساس مىكنم كه ما احتياج داريم كه در زمينهى اخلاق و تزكيه و تهذيب، بر روى نفوس خودمان و نفوس ديگران كار كنيم. نوسازى معنوى نظام اسلامى و ملت مسلمان ايران، اين مجاهدت بزرگ را لازم دارد و اين هم يكى از پيامهاى مهمّ بعثت است.اميدواريم خداى متعال تفضّل كند كه ما بتوانيم به بركت تمسّك و توسّل به ذيل عنايت پروردگار و استفاده از آيات كريمهى قرآن و كلمات نبىّاكرم و ائمّهى معصومين عليهمالسّلام، هر چه بيشتر فضاى زندگى خودمان و فضاى كشور را اخلاقى، معنوى و همراه با صفا و صميميت قرار دهيم و آن وسيلهى اساسى را كه اسلام با آن توانسته است موفقيتهاى خود را به وجود آورد - كه آن انسانسازى است - هم در مورد خودمان و هم انشاءاللَّه با برنامهريزيهاى دقيق در مورد جوانان كشور، با همهى آحاد كشور تأمين كنيم. انشاءاللَّه بتوانيم با نيرو و نشاط بيشترى اين راه را ادامه دهيم.خداوند انشاءاللَّه به بركت اين روز، به بركت بعثت و روح مقدس نبىّاكرم، همهى مردم كشورمان، همهى مردم مؤمن و همهى مسلمانان عالم را از بركات قرآن كريم و بركات بعثت برخوردار فرمايد.والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته63) ابراهيم: 264) مرآة العقول، ج 7، ص 347