بيانات معظم له در ديدار مسؤولان و كارگزاران نظام به مناسبت ميلاد پيامبر اكرم(ص) و امام جعفر صادق(ع)
(1378/04/10 )بسماللَّهالرّحمنالرّحيمبنده هم اين عيد سعيد و بزرگ را به همهى امّت اسلامى و بخصوص به ملت مسلمان و بزرگ ايران و به شما حضّار محترم در اين مجلس تبريك عرض مىكنم. در مقياسهاى بشرى، مبارك بودن يك مولود و يك ولادت، به آثارى است كه بر آن ولادت مترتّب مىشود؛ چه مستقيم و چه غيرمستقيم. اگر اين مقياس، مقياس درستى است - كه هست - بايد عرض كنيم، مباركترين مولودى كه در طول تاريخ متولّد شده است، وجود مقدّس نبىّمكرّم اسلام صلّىاللَّهعليهوآلهوسلّم است. اين بركات، از لحظهى ولادت شروع مىشود؛ اين عجيب هم نيست. حضرت عيسى عليهالصّلاةوالسّلام در آغاز ولادت فرمود: «و جعلنى مباركاً اين ما كنت»(48). مبارك بودن خود را از اوّلين ساعات يا اوّلين روزهاى ولادت اعلام كرد. در مورد پيامبر ما نيز همينطور است.آنچه تواريخ ثبت كردهاند كه كنگرهى كاخ كسرى فرو ريخت، يا آتشكدهى قديمى خاموش شد - و از اين قبيل علائم و نشانههايى كه ثبت شده است - اينها همه مبشّرات بركات وجود اين موجود عظيم است.(49) هر آنچه در اين عالم بر اساس حاكميت شرك و كفر و استبداد و ظلم و تفرقه بين آحاد انسان وجود داشته است، بايد به بركت وجود اين انسان والا و ممتاز و بىنظير، بتدريج زايل شود. آنچه آن بزرگوار در مقام عمل و مجاهدت بر عهده گرفت، سنگينترين بخش اين كار بود. شروع اين راه و آغاز اين دعوت، مهمترين بخش اين كار محسوب مىشد.اشكال دنياى آن عصر اين بود كه آحاد مردم و طبقات جامعه در همه جاى عالم، به حاكميت غير خدا، به حاكميت طاغوتها، به حاكميت ظلم و به اختلاف طبقات خو گرفته بودند. چه كسانى بايد در مقابل اين مظاهر بايستند؟ قاعدتاً مظلومان. وقتى مظلومان خودشان هم باور مىكنند كه بايد حاكميت ظلم مستقر باشد، اميد اصلاح از بين مىرود. بيدار كردن مردم، بيدار كردن دنيا و بيدار كردن بشريّت، كار بزرگ پيامبر اكرم و دعوت نبوى بود؛ «ان هو الّا ذكر للعالمين»(50). اين ذكر است، ياد است، تذكّر است، هشدار است، بيدارباش براى همهى بشر است. آنجايى كه خودِ آن بزرگوار متصدّى و متحمّل اين بيدارباش شد، جزو سختترين جاها بود. تعصّبها، قبيلهگريها، مسائل شخصى و فرديتهاى گوناگون، كار آن بزرگوار را دشوار مىكرد. آن حضرت مجاهدت سختى را متحمّل شد، تا توانست اين بنبست بشرى را باز كند و اين صخرهى عظيم را بشكافد. بعد از آن تا امروز، هر كس هر حركتى كرده است، به دنبال آن بزرگوار و در ادامهى آن راه و با كمك ضرب دست اين انسان والا بوده است.فقط هم مسلمانان نيستند كه از تعاليم نبوى بهره گرفتهاند. دانش امروزِ دنيا، تمدّن امروزِ دنيا، معرفتى كه امروز در اين دنيا هست و پيشرفت كاروان بشر، مرهون وجود اوست. اين معنا، ادّعاى ما مسلمانان نيست. همهى مورّخان و افراد با انصاف، قبول دارند كه پيدايش بيدارى علمى در دنياى اسلام، موجب شد كه اين بيدارى از طريق رفت و آمدها، حتّى با كشورگشاييها و با جنگهايى كه آنها كردند، به نقاط ديگر جهان هم منتقل شود. معارف و تفكّرات بشرى و اين چيزهايى كه امروز انسانها به آن توجّه دارند - مثل حقوق انسان، مثل آزادى انسان، مثل مساوات افراد بشر، مثل برادرى انسانها - همه هديههاى اين انسان والاست. در اسلام، آنچه بر اين حركت عظيم مترتّب شد، تشكيل نظام اسلامى بود. اين تعاليم فقط براى آن نبود كه بيايد مردم را موعظه كند؛ بل براى اين بود كه شكل و قالب نظام بشر را طورى ترتيب دهد كه حركت در آن قالب به سمت اين هدفها آسان باشد و موانعى وجود نداشته باشد؛ و آن همان نظام اسلامى است.امروز بحمداللَّه جوامع اسلامى به اهميت نظام اسلامى واقف شدهاند. در طول سالهاى متمادى، نويسندگان و گويندگان بزرگ و دلهاى فراوانى به اين سمت متوجّه شدهاند. بيدارى اسلامى شروع شده است؛ جوامع اسلامى به اهميت اين ذخيرهاى كه در اختيار آنهاست، واقف شدهاند؛ البته به همين نسبت هم دشمنيهاى دشمنان اسلام زياد شده است. مرتّب مشغول تفرقهافكنى و اختلاف اندازى بين ملتهاى مسلمانند تا با تحريك قوميتها و مليتها و عِرقها و تعصّبها، هر گروهى را به سمتى بكشند. اين نشاندهندهى آن است كه دشمن فهميده است آگاهى اسلامى و بيدارى اسلامى در محيط مسلماننشين عالم، كار خود را مىكند. حقيقت هم همين است. يقيناً همين احساس، ملتهاى اسلامى را به سمت نظام اسلامى و به سمت تشكيل امّت واحدهى اسلامى خواهد كشاند؛ اين يك آيندهى حتمى است. اين دشمنيها هم اثرى ندارد. نيروى اسلام بالاتر از اين حرفهاست؛ كمااينكه در ايران اسلامى، نقطهاى كه هيچ كس تصوّر آن را نمىكرد، همين بود كه نيروى عظيم اسلامى توانست مردم را متّحد كند؛ دلها را به هم نزديك نمايد؛ ايمان اسلامى را پشتوانهى اين حركت قرار دهد و يك نظام اسلامى را در اينجا به وجود آورد. اين امرى است كه اتّفاق افتاده است.منتقدان نظام جمهورى اسلامى، مىگردند نقطه ضعفها را پيدا مىكنند. شايد بعضى نقطه ضعفها را ما بيشتر از منتقدان بدانيم. انسان عيوب خودش را بيشتر از ديگران مىداند. مسأله اين نيست كه جمهورى اسلامى آيا نقطه ضعف دارد يا ندارد - البته كه دارد - مسأله اين است كه با وجود اين نقطه ضعفها، كارى انجام گرفته است و حادثهاى اتّفاق افتاده است كه اين حادثه، بزرگترين حادثه در طول تاريخ چند قرن اخير در دنياى اسلام است؛ يعنى ايجاد حكومت اسلامى؛ حاكميت احكام دين؛ حاكميت ارزشهاى اسلام؛ بلند شدن پرچم قرآن و تشكيل جامعه بر اساس معارف اسلامى. اين مهمّ است. البته - بلاشك - نقطه ضعف هم وجود دارد. اين ضعفها و كوتاهيهاى ماست كه خودش را بر اين جامعه و بر نظام اسلامى تحميل مىكند. بايد بكوشيم ضعفهاى خود را كم كنيم و نظام اسلامى را تقويت و كامل نماييم. آنچه كه دشمن نمىخواهد، مسلمانان بايد به آن توجّه كنند. اصل قضيه اين است.ايجاد چنين نظامى در دنياى مادّى، با اين همه دشمنى عليه اسلام، واقعاً معجزه است. اين معجزه باز هم اتّفاق خواهد افتاد و يك بار ديگر امّت اسلامى تشكيل خواهد شد. اين هم معجزهى بزرگى است كه انجام خواهد شد. البته دشمن كه بىكار نمىماند. در داخل كشور ما، با امواج راديويى و كارهاى فكرى و فرهنگى، سعى مىكند ايمان مردم - يعنى اصل قضيه - را متزلزل كند. البته تاكنون نتوانسته است و به حول و قوّهى الهى هيچوقت نخواهد توانست. ايمان اسلامى، خيلى قوى و عميق و خيلى ستبرتر از اين حرفهاست. به ضعفها تمسّك مىكنند، براى اينكه اصل را خدشهدار كنند؛ در حالى كه اينها به هم ارتباطى ندارد. دشمن تلاش خود را مىكند و بر آن است تا مردم را نسبت به حاكميت دين، نسبت به اينكه دين نظام سياسى دارد، نسبت به مفيد بودن و كارآمد بودن اين نظام، متزلزل كند. اينها تلاشهاى فراوانى است؛ مربوط به امروز هم نيست. بيست سال است كه دشمنان اين تلاشها را مىكنند؛ اما جريان اسلام و جريان حركت اسلامى و نظام اسلامى، مثل يك رودخانهى سيّال و فيّاض مىآيد و هر گاهى يك بار هم اين خلطها و زايدها و مزاحمها و مانعها را از سر راه خود بيرون مىاندازد و برطرف مىكند. حالا هم همين كار را خواهد كرد. زايدها و مانعها و مزاحمها كه نمىخواهند اين جريان زلال و صاف و فيّاض پيش برود، در مقابل هجوم اين جريان طاقت نمىآورند و كنار خواهند افتاد و دفع خواهند شد و اين جريان ادامه پيدا خواهد كرد.آنچه مهم است، اين است كه ما اميد و توكّل و حسن ظنّ خودمان را به خدا، به اين دين، به اين معارف و به اين احكام از دست ندهيم. اصل اين است. آنچه كه مايهى پيشرفت است، رسوخ ايمان و اميد و اطمينان است. دشمن مىخواهد اين را متزلزل كند. مراقب باشيد؛ بخصوص شما خواص، شما مسؤولان، شما روشنفكران، شما گويندگان، شما علماى محترم و دانشگاهيان محترم. ببينيد كه دشمن مىخواهد ايمان و اميد و اطمينان را متزلزل كند. شما وظيفهتان اين است كه ايمان و اميد و اطمينان را مستحكم كنيد؛ بقيهى كار را خودِ اين دين با آن قدرت و اين ايمان اسلامى با آن توانايى، انجام مىدهد. ما دنبالهى جريان دين حركت مىكنيم؛ نه اينكه ما بخواهيم اين جريان را راه ببريم؛ مگر ما چه كسى هستيم؟! دشمن خيال مىكند كه اين جريان به اشخاص وابسته است. بنده و امثال بنده چه كسى هستيم كه بخواهيم اين جريان را راه ببريم؟! اين جريان است كه ما را هم با خود مىبرد. به فضل الهى، اين جريان حادث شده و پيش آمده است؛ متوقّف شدنى هم نيست؛ دشمن هم بىخود خود را معطّل مىكند. فضل پروردگار از اوّل انقلاب شامل حال ما بوده است و ما بهوضوح دست قدرت الهى را ديدهايم؛ بهوضوح تفضّلات حضرت بقيةاللَّهالاعظم ارواحنالهالفداء را ديدهايم و حس كردهايم و در قضاياى گوناگون، همان چيزى كه به ما وعده داده شده است - «كزرع اخرج شطأه فازره فاستغلظ فاستوى على سوقه»(51)؛ و مصداق آن، همين حركت شما مردم مسلمان است - تحقّق پيدا كرده است.اميدواريم كه خداوند انشاءاللَّه بركات و تفضّلات و فيوضات خود را بر روح مطهّر امام بزرگوار ما - كه او سلسلهجنبان اين كار و رهبر حقيقى اين راه و استاد و پيشرو واقعى ما بود - نازل كند و ارواح طيبّهى شهدا را كه با جان خود، اين حركت را آسان كردهاند، از رحمت واسعهى خويش مستفيض نمايد و انشاءاللَّه بركاتش را بر ملت بزرگ ايران - بخصوص به ايثارگران - نازل گرداند و مسؤولان محترم نظام را كه بحمداللَّه با جدّ و جهد مشغول كار هستند، موفّق و مؤيّد قرار دهد.والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته48) مريم: 3149) بحارالانوار، ج 15، ص 28850) يوسف: 10451) فتح: 29