بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدیدمرصاد سازمان مجاهدين خلق از تابستان 1365 كه تشكيلات ومركزيت خود را به عراق انتقال داد تا تابستان 1367 تحت حمايت مالي، پشتيباني و تبليغي صدام قرار داشت. هدف صدام از پذيرش هسته مركزي سازمان مجاهدين خلق وميزباني آنان، بسيج نيروهاي انساني آنان در مسير اهداف نظامي خود عليه ايران بود. هدف، اين بود كه قواي پراكنده مجاهدين خلق (منافقين) در عراق متمركز شوند عملياتي عليه ايران انجام دهند.به استثناي عمليات عمده مجاهدين خلق (منافقين) در تير 1367 كه «فروغ جاويدان» ناميدند، آنان در 2 سال حضور فعال در عراق جز جاسوسي، شنود مكالمات بيسيم نيروهاي ايراني و جنگ تبليغاتي از راديوي مجاهد عليه ايران ، كار ديگري نكردند. عمليات «فروغ جاويدان»، سوم مرداد 1367 ـ يك هفته پس از پذيرش قطعنامه 598 شوراي امنيت سازمان ملل توسط جمهوري اسلامي ايران ـ آغاز شد.عراق طي يك ماهي كه از زمان پذيرش قطعنامه توسط ايران تا زمان برقراري آتش بس در جبههها باقي مانده بود، حملاتي را با هدف كسب امتياز از ايران براي استفاده از آن درجلسات مذاكرات صلح انجام داد. از سوي ديگر سازمان مجاهدين خلق نيز با حمايت و تحريك رژيم بغداد، عمليات نظامي عمده خود را به نام «فروغ جاويدان» در مرزهاي غربي كشور آغاز كردند كه چهار هزار نفر از نيروهاي سازمان در آن شركت داشتند. اين نيروها، حمله را با ادوات نظامي سبك و سنگيني كه صدام در اختيارشان گذاشته بود و استفاده از صدها خودرو صفركيلومتر اهدايي كشورهاي عربي، از سرپل ذهاب و اسلامآباد آغاز كردند. پذيرش قطعنامه 598 از سوي ايران، حالت تعرضي عراق پس از اين پذيرش و پشتيباني علني امريكا از عراق و حمله موشكي به هواپيماي ايرباس ايران درخليج فارس، اين تصور را در سازمان مجاهدين خلق به وجود آورده بود كه ميتوانند با يك حمله بزرگ كار را تمام كنند و نتيجه مطلوب را بگيرند. قرار بود، نيروهاي سازمان به زعم خود نهايتاً از مسير همدان و قزوين وارد تهران شوند. به همين دليل رهبري سازمان از اين عمليات به عنوان از «مهران تا تهران» ياد ميكرد. اين نيروها كه از نقاط مختلف جهان براي اعزام به ايران، در عراق گرد آمده بودند، قصد داشتند براساس يك زمانبندي، با بهرهگيري از 25تيپ ـ 5 هزار نفرـ در مدت 33 ساعت و در 5 مرحله پس از عبور از شهرهاي سرپل ذهاب واسلام آباد، از همدان و قزوين نيز گذشته، خود را به تهران برسانند. عمليات «فروغ جاويدان» تحت هدايت مستقيم مسعود رجوي آغاز شد. براي هريك از محورهاي عمليات نيز يك يا دو تيپ درنظر گرفته شده بود. در اين عمليات عراق نيز با ادواتي از قبيل 120 دستگاه تانك، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپارهانداز 80 ميليمتري، 30 قبضه توپ 122 ميليمتري، هزار قبضه تيربار كلاشينكف، 30 قبضه توپ 106 ميليمتري و100 دستگاه كاميون و خودرو، آنان را ياري ميكرد. همزمان با پيشروي نيروهاي سازمان مجاهدين خلق (منافقين)، در عمق خاك ايران، براي جلوگيري از عمليات هوايي هواپيماها و چرخبالهاي جمهوري اسلامي، پايگاههاي شكاري نوژه همدان، وحدتي دزفول، پادگان تيپ 2 سقز و همچنين پايگاه هوانيروز كرمانشاه توسط هواپيماهاي عراقي بمباران شد. يك روز پس از شروع عمليات ـ چهارم مردادـ نيروهاي سازمان مجاهدين خلق با حمايت آتش توپخانه عراق از سرپل ذهاب گذشته وارد اسلام آباد غرب شدند. اما درهمين روز تهاجم آنان با مقاومت نيروهاي ايراني مواجه شد و پيشروي آنان باعمليات متقابل قواي مشترك بسيج مستضعفين، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، هوانيروز و حمايت مردم محلي با عنوان «عمليات مرصاد» درمناطق مرزي متوقف شد. طي درگيري سختي كه در منطقه «چهارزبر» اتفاق افتاد، بسياري از نفرات مجاهدين خلق كشته شدند و بخش اعظم تجهيزاتشان منهدم شد و حتي با بسته شدن سه راه اسلام آباد ـ ملاوي، راه عقبنشيني آنان نيز مسدود شد. بدين ترتيب در روزهاي بعد ديگر اثري از نيروهاي مجاهدين خلق در منطقه نبود. گزارشهاي خبري تعداد كشتههاي منافقين را دراين عمليات بين 1600 تا 2000نفر ذكر كردند. شكست سنگين سازمان مجاهدين خلق در عمليات مرصاد ضربه شديدي بر روحيه باقي مانده نيروهاي اين سازمان وارد آورد. بسياري از افراد سازمان كه به اسارت درآمده بودند، از سرخوردگي و بنبست سازمان سخن به ميان ميآوردند و بسياري ديگر نيز كه موفق به فرار از سلطه سازمان شده بودند، به ايران بازگشته و يا به كشورهاي اروپايي رفتند. صدام نيز 10 روز پس از اين شكست با برقراري آتش بس در تمام طول خطوط جنگ موافقت كرد. عمليات مرصاد نقطه هزيمت سازمان مجاهدين خلق درعراق بود. سازمان درپي اين عمليات و تحولاتي كه در روابط ايران و عراق به وجود آمد، سازمان هر روز بيش از پيش منزوي شد.