[سخنرانی مقام معظم رهبری در یازدهمین مراسم سالگرد ارتحال ملکوتی روح خدا، خمینی کبیر (ره)] نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

[سخنرانی مقام معظم رهبری در یازدهمین مراسم سالگرد ارتحال ملکوتی روح خدا، خمینی کبیر (ره)] - نسخه متنی

مقام معظم رهبری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

متن كامل سخنان رهبرمعظم انقلاب اسلامى در

يازدهمين مراسم سالگرد ارتحال ملكوتى روح خدا, خمينى كبير(ره)

14 / 03 / 1379

سخنان رهبرمعظم انقلاب اسلامى دريازدهمين مراسم سالگردارتحال ملكوتى روح خدا, خمينى كبير(ره) مقارن ساعت9 و 30 دقيقه بامداد باقرائت آياتى از كلام الله مجيد رسما آغاز گرديد.

متن كامل سخنان رهبرمعظم انقلاب اسلامى به شرح زير است:

بسم الله الرحمن الرحيم

الـحمدلله رب الـعالمين و الصلاه و السلام على سيدنا و نبينا و حبيب قلوبنا ابـى الـقاسم الـمصطفى مـحمد و على اله الاطيبين الاطهرين المنتجبين الهداه المعصومين سيما بقيه الله فى الارضين, قال الله الحكيم فى كتابه:

((ولـو قـاتلكم الـذين كفروالولواالادبارثم لايجدون وليا و لانصيرا سنه الله التى قد خلت من قبل و لن تجد لسنه الله تبديلا)).

اين روزها حوادث بزرگى كه خاطرات آنها براى ملت مسلمان و بخصوص مردم شيعه بـسيار حـايز اهـميت است و حوادث مصيبت بار و دردناكى است يعنى رحلت حضرت خـاتم الانبيا (صلى الله عليه و آله و سلم), و شهادت سبط اكبر, حضرت مجتبى (عـليه الـصلاه و السلام), و شهادت حضرت ابى الحسن على بن موسى الرضا (عليه آلاف الـتحيه و الـثنا) بـا خـاطره ى تـلخ مـصيبت بـار ديگرى كه رحلت امام بزرگوار است, همزمان شده است.

مـن امـروز بـراى اين كه عظمت شخصيت امام بزرگوار مان را از يكى از ابعاد گـوناگون مـورد ملاحظه قرار بدهم, بحثى را مطرح مى كنم, و آن اين است كه در ايـن آيـه يى كه تلاوت كردم كه يكى از آيات سوره ى فتح است قرآن كريم براى مسلمانان مومن آن زمان, حقيقتى را بيان مى فرمايد, اين حقيقت بر حسب اسباب ظـاهرى دور از ذهن است, اما در تصوير الهى يك حقيقت مسلم است.مطلب از اين قرار است كه جمعيتى از مسلمانان در سال ششم هجرى, بدون سلاح و تجهيزات لازم و بـدون آرايـش جنگى, در مقابل كفار كه مسلح و مجهز بودند, قرار گرفتند و بـنابراين بـود كـه مـسلمانان دسـت به اسلحه نبرند, اين در قضيه ى حديبيه بود.اين قضيه را, هم ((غزوى حديبيه)) گفته اند, هم ((صلح حديبيه)).

اگـر چـه جنگى واقع نشد, اما حركتى كه اتفاق افتاد, از يك جنگ بزرگ داراى آثـار بـيشترى بود, بركات آن و كيفيت رويارويى, يك بركت و كيفيت استثنايى بـود.در اين حادثه, كفار قريش با تجهيزات, با سلاح, با مردان جنگى, با پيش بينى هاى لازم, به سراغ مسلمانانى آمدند كه با خودشان سلاح برنداشته بودند و فـقط بـه قـصد مـشرف شـدن بـه عـمره و زيـارت خـانه ى خـدا بـه راه افتاده بـودند.نتيجه بـه جـنگ نـينجاميد و بركات زيادى بر اين رويارويى صلح آميز مترتب شد.

خـداى مـتعال بـه مسلمانان اين طور مى فرمايد كه اگر سروكار شما با كفار و مـشركان, بـه جـنگ و شمشير هم كشيده مى شد, شما آنها را مغلوب مى كرديد.اين سـنت الـهى اسـت, ايـن قـانون لايتخلف پروردگار در عالم آفرينش است, ((ولو قاتلكم الذين كفروالولوا الادبار ثم لا يجدون وليا و لا نصيرا سنه الله التى قد خلت من قبل و لن تجد لسنه الله تبديلا)).

در ايـن جا اصل مهمى پديد مىآيد كه اين اصل, هم در صدر اسلام مكرر در مكرر تـجربه شـد, هم در انقلاب اسلامى تجربه شد, هم در حوادث گوناگون ديگر تجربه شـده است, توجه به آن براى ملت هايى مثل ملت ما حايز اهميت است, ولى غالبا از چشم دور مى ماند, نقش امام بزرگوار ما حضرت امام خمينى كبير اين بود كه اين حقيقت را ثابت كرد.اين حقيقت چيست؟ اين حقيقت اين است كه نيروهاى اثر گـذار در تحولات اجتماعى و سياسى, عبارت از چيز هايى است كه به انسانها بر مى گردد, مربوط به نيرو هاى انسانى و اراده ى انسانى و ايمان انسانى است.

طـبق اين اصل, آرايش قدرتها و نيروهاى اثر گذار در تحولات اجتماعى, غير از آن چـيزى اسـت كـه هـميشه قدرتمداران و مستكبران عالم خواستند آن را نشان بدهند.

قدرتمندان و مستكبران عالم اين طور خواستند تفهيم و ثابت كنند كه نتايج و تـحولات بـزرگ, به پول و زور و شمشير و سلطه ى مطلقه و تبليغات آنها مربوط اسـت, كـار عـالم در دسـت آنـهاست, اختيارات تحولات بشرى در پنجه هاى قدرت آنـهاست, امـا اين اصل الهى اثبات مى كند كه بعكس, تحولات عالم, مسائل بزرگ بـشرى و انـسانى, انقلاب هاى بزرگ, پيشرفت هاى بزرگ, حركت هاى عظيم, هيچكدام در دسـت قدرتمندان و زورمداران عالم نيست, در اختيار سلاح و پول و تبليغات آنـها نـيست اگر چه آنها اين طور وانمود كنند در اختيار عوامل ديگرى است, هـمه ى ايـن عـوامل بـه اراده ى انسانها, ايمان انسانها, فداكارى انسانها, حـركت انـسانها و تجمع انسانها بر مى گردد كه بر سرنوشت بشر مى تواند حكومت كـند, مى تواند حوادث بزرگ را به وجود بياورد, اين را قرآن مكرر بيان كرده اسـت, حـوادث تاريخى, آن را تبيين و اثبات كرده است, ولى بسيارى از ملت ها از اين حقيقت غافلند, و چون غافلند, عقب مى مانند, مقهور قدرت هاى استكبارى عـالمى مـى شوند, از نـيرويى كـه در اخـتيار آنهاست, از امكان و ظرفيتى كه مـتعلق بـه آنهاست, درست استفاده نمى كنند, قدرتمندان عالم هم از اين غفلت سـو اسـتفاده مـى كـنند و فـرمان مى رانند و مقاصد حيوانى و شهوانى و شخصى خودشان را پيش مى برند.

در ايـن جانگاهى به آنچه كه در دنيا اتفاق افتاده است و امروز دارد اتفاق مى افتد, بكنيم, چون ملت ايران به بازيابى اين حقيقت احتياج دارد.

مـلت ايـران بـا رسـالت عظيمى كه بر دوش دارد و با كار بزرگى كه امروز در مقابل خود دارد, بايد به اين حقيقت الهى بيشتر توجه كند.

ببينيد برادران و خواهران عزيز من, قرن بيستم ميلادى يعنى اين قرنى كه چند ماه قبل به پايان رسيد قرن تحولات عظيم اجتماعى و سياسى است.ملتها هر كدام بـر حـسب موقعيت, شرايط, استعداد و هوشياريشان, زودتر يا ديرتر, به تحولات عـظيمى دسـت پـيدا كـردند.البته همين جا عرض بكنم كه ملت ايران جزو اولين مـلت هايى بـود كـه در اين قرن ميلادى به يك تحول عظيم سياسى و اجتماعى دست پـيدا كرد, يعنى در سال 5ه19 يا 6ه19 ميلادى كه برابر است با 1324 يا 1325 قـمرى, ملت ايران زودتر از اغلب ملت هاى عالم به يك تحول سياسى و اجتماعى نـزديك شـد, كه آن تحولى است كه در دوران مشروطيت اتفاق افتاد, ملت ايران هوشيارى و پيشروى و مجاهدت و شرايط مناسب خودش را با اين عمل ثابت كرد.

عـلماى ديـن و دلـسوزان جـامعه, پـيشوايان آن حـركت بودند.يك غفلت از سوى سياستمداران وابسته ى به انگليس آن زمان موجب شد كه قدرت هاى غربى و خارجى بـتوانند از ايـن حركت ملت مسلمان سو استفاده كنند, عدالتخواهى ملت ايران را در قالب از پيش ساخته يى مطابق نظريات خودشان بريزند و حركت ملت ايران را مـنحرف كنند, بعد از چند سال هم سلسله ى پهلوى را برسر كار بياورند.در واقـع نزديك به شصت سال حركت ملت ايران و تحول كشور را عقب انداختند, اين كـار را انـگليسيها بـر سـر ملت ايران آوردند.در واقع دشمنى يى كه در اين دوره ى شصت, هفتاد ساله با ملت ايران شد, يكى از دشمنى هاى فراموش نشدنى و بـسيار مـهم اسـت, والا قبل از كشور هند و روسيه و الجزاير, قبل از بقيه ى انـقلاب هاى بـزرگ قـرن بـيستم, ما وارد ميدان تحول اجتماعى شديم, ما آمديم كـشور و سـازمان حكومت و نظام اجتماعيمان را متحول كنيم.ملت ما در تهران, در تـبريز, در خـراسان, در فـارس, در بـسيارى ديـگر از نـقاط ايـن كـشور, فـداكارىهاى بـزرگى هـم كـردند, مـنتها بـيگانگان نـگذاشتند, عـامل هم آن سياستمداران وابسته ى به غرب بودند, كسانى كه آن روز با غربيها و با قدرت دولـت انگليس ميانه ى صميمى و گرمى داشتند, اينها حركت ملت ايران را منحرف كـردند, بعد هم رضا خان را سركار آوردند, لذا تحول ملت ايران شصت سال عقب افـتاد! ملت هاى ديگر هم در اين قرن وارد اين ميدان شدند, هر كدام يك طور, در هـندوستان ايـن تحول اجتماعى به يك شكل انجام گرفت, در كشور روسيه اين تـحول يك طور انجام گرفت, در كشور الجزاير اين تحول به يك شكل ديگر انجام گرفت, در دهها كشور, در آسيا و در آفريقا و در نقاط مختلف ديگر عالم, اين تحول اجتماعى به شكل خاصى انجام گرفته است.همه ى اين تحولات در يك نقطه با هم مشتركند, و آن اين است كه در همه ى اين تحولات, نيرو هاى بشرى و انسانى بـر نـيروهاى استكبارى غلبه كردند, منتها اين غلبه در يك جاغلبه ى واضح و قاطعى بود و اثر ماندگارى به جا گذاشت, اما در جاهاى ديگر نه, اثر آن زود گـذر بـود به خاطر غفلت ها از بين رفت.اين حقيقت روشنى است كه هر جا ملت ها به نيروهاى اثر گذار انسانى خودشان تكيه بكنند, مى توانند بر نيروهاى فشار و زورى كـه از طـرف قدرت هاى غاصب و ظالم و زورگو و غارتگر به ميدان آورده مى شود, غلبه كنند.

مـشكل امـروز مـلتها ايـن اسـت كه وقتى در مقابل دشمنى قدرتمندان قرار مى گيرند, احساس ناتوانى مى كنند.

امـروز شما به صحنه ى جغرافيايى عالم در تقسيمات سياسى و در تعاملات سياسى نـگاه كـنيد, ببينيد آن كسانى كه در صحنه ى دنيا همه چيز را متعلق به خود مى دانند و ملتها را به چيزى نمى انگارند و منابع انسانى و مادى را به غصب در اخـتيار خـود قـرار مى دهند يعنى قدرت هاى استكبارى اينها به چه چيزهايى تـكيه مـى كنند ؟ مـهمترين چيزى كه آنها به آن تكيه مى كنند, اين است كه به مـلت ها وانـمود مـى كنند كـه قدرت آنها قدرتى است كه نمى توان با آن مقابله كرد.شما اگر امروز به سراغ روشنفكران كشورهاى عقب افتاده از جمله كشورهاى اسـلامى يـا بـه سراغ سياسيون, يا به سراغ آحاد مردم آنها برويد و از آنها سـووال كنيد كه چرا شما براى احقاق حقوق ملى خودتان حركتى انجام نمى دهيد, جوابى كه مى دهند, اين است كه ما نمى توانيم و قدرت نداريم, قدرتها همه چيز را از مـا گـرفته اند و مـا نمى توانيم در مقابل قدرت هاى ستمگر اظهار وجودى بـكنيم ! ايـن منطق كسانى است كه امروز در ميان كشورهاى عالم در موضع ضعف قرار دارند.

حـقيقت قـرآنى, عكس اين را بيان مى كند.حقيقت قرآنى مى گويد كه اگر انسانها بـه نيروى درونى خودشان يعنى به ايمان و اراده و اتحاد كلمه و فداكارىهاى خـودشان تـكيه بـكنند, هـيچ قدرتى در مقابل آنان ياراى ايستادگى ندارد.در دوران رژيـم طـاغوت, ما ملت ايران هم همين اشتباه را مى كرديم, آن روز اگر از مـا سـووال مـى كـردند كـه اين رژيم طاغوت نفت اين مملكت را برده است, مـنافع ايـن مملكت را برده است, آمريكا را مسلط كرده است, دين را از مردم گـرفته اسـت, اخلاق را گرفته است, فرهنگ ملى و اسلامى و بومى را گرفته است, تـاريخ اين ملت را خراب كرده است, چرا شما در مقابل آن ايستادگى و مقاومت نـمى كنيد, جـوابى كـه آن روز روشـنفكران و سـياسيون مـى دادند, اين بود كه مى گفتند كارى از ما ساخته نيست و ما نمى توانيم اقدامى بكنيم ! حركت امام, درس بـزرگ امـام, خدمت بزرگ امام به اين ملت و به ملت هاى ديگر اين بود كه عـكس ايـن را ثـابت كرد, به مردم گفت مى توانيد و قدرت داريد, قدرت در دست شـما و مـتعلق بـه شـماست, فـقط بايد اين قدرت را اعمال كنيد, بايد اراده كـنيد, بايد تصميم بگيريد, بايد خواص و اثرگذاران در ذهن مردم وارد ميدان بشوند و مردم بايد آماده ى فداكارى باشند, در آن صورت همه كار خواهد شد و هـمه ى مـوفقيت ها بـه دست خواهد آمد, و خود او اول كسى بود كه وارد ميدان شـد.با ورود او بـه ميدان, خواص آمدند, علما آمدند, روشنفكران آمدند, طلاب آمـدند, دانـشجويان آمـدند, طـبقات گوناگون مردم آمدند و در مدت چند سال, همه ى قشرها بتدريج به اين نهضت عظيم پيوستند و در نتيجه, آن قدرت سياسى و نـظامى و تـبليغاتى كه در مقابل اين نيروى عظيم مردمى قرار داشت, نتوانست مـقاومت كـند.نيروى ايـمان, نـيروى اراده, نـيروى رهـبرى حـكيمانه, نيروى اسـتقامت و صـبر و پايدارى, نه فقط بر قدرت رژيم طاغوت فائق آمد, بلكه بر قدرت آمريكا هم كه پشت سر او بود, فائق آمد.

برادران و خواهران عزيز ما ! مساله به پيروزى انقلاب ختم نشد.

بـعد از آن كـه انقلاب پيروز شد, در تجربه هاى گوناگون, در ميدان هاى مختلف, در حـملات گـوناگون سـياسى و نـظامى و اقتصادى كه به اين ملت شد, همين درس بـزرگ و فراموش نشدنى قرآن كه امام عزيز و بزرگوار ما تجسم اين درس بود و آن را براى ما تكرار مى كرد به كار ملت ايران آمد.

در جنگ تحميلى, در مقابله ى با قدرت هاى استكبارى و در همه ى مسائل سياسى, مـلت ما از اين درس بزرگ استفاده كرد.امروز شما نگاه كنيد, در كشور لبنان يك بار ديگر همين درس تكرار شده است.آن روزى كه رژيم صهيونيستى وارد جنوب لـبنان شـد و اين منطقه را اشغال كرد, به قصد اين نيامد كه يك روز از اين جـا بـيرون بـرود.احتياطا تـا بـيروت هـم آمـدند و خودشان را به بيروت هم رسـاندند ! مـنتها نـمى خواستند آن قـسمت ها را نـگهدارند, تصميم قطعى رژيم صـهيونيستى اين بود كه بخش جنوب لبنان را نگهدارد و جزو پيكره قلمرو غصبى خـودش قرار بدهد, همچنان كه يك روز بخش كوچكى از فلسطين را اشغال كردند و بـعد بـتدريج بخش هاى ديگرى را هم به آن ملحق و منضم كردند و همه ى فلسطين را اشغال كردند, بعد قسمتى از كشور اردن را هم اشغال كردند, بعد قسمتى از لبنان را هم اشغال كردند, لذا قصد شان اين نبود كه از اين جا خارج بشوند, تـصميم قـطعى داشـتند كـه بمانند, در مقابلشان چه بود؟ در مقابلشان نيروى مـردمى تهيدست بدون هيچ گونه تجهيزات در لبنان بود, يعنى نيروى حزب الله, نـيروى مـقاومت مـسلمانان, نيروى آحاد مردمى كه بمبارانهاى روزمره ى رژيم صـهيونيستى را تـحمل كـردند.سالها طـول كـشيد, اما نتيجه به پيروزى نيروى انسانى يى كه متكى به ايمان و اراده بود, تمام شد, يك بار ديگر آن تصويرى كـه قـدرتهاى اسـتكبارى مى خواستند از آرايش عوامل اثر گذار به ذهنها القا كـنند, بـاطل شـد, معلوم گرديد كه نخير, اين طور نيست كه هركس سلاح و قدرت نـظامى دارد, هـركس قـدرت تـبليغات بين المللى و جهانى دارد , لزوما موفق خواهد شد.

اگـر در دو, ســه ســالى قـبل, بـه آحـاد مـردم و بـه خـود صـهيونيستها و پـشتيبانانشان گـفته مـى شد كه همين جوانان مومن حزب الله در لبنان بر شما صـهيونيستها پيروز خواهند شد, شما را از اين جا بيرون خواهند كرد, سرزمين خـودشان را از شما بزور پس خواهند گرفت, كسى باور نمى كرد, اما همين مطلبى كه باور نمى شد, اتفاق افتاد ! يك جنگ سريع اتفاق نيفتاد, اما يك مبارزه و مقاومت طولانى چند ساله اتفاق افتاد.

نـيروى اراده و نـيروى ايـمان, بر آن چيزى كه زرق و برق آن چشمها را خيره مى كرد, فائق آمد.

من عرض مى كنم ملت عزيز ايران ! ملت شجاع و جوان و مومن و با اراده و مجرب مـا ! بـه مـلتهاى ديگر هم خطاب مى كنم و مى گويم كه اين حادثه, اين واقعه, ايـن تـجربه ى عـظيم قـرآنى و مـكرر اتـفاق افتاده, بازهم ممكن است اتفاق بـيفتد.در كجا ؟ در خود فلسطين.امروز تحليل گران سياسى اين مطلب را بسيار مـستبعد مى شمارند.اگر كسى بگويد همين نيروى ايمان و اراده ى مردمى بر دولت غـاصب و مـستكبر ظالم صهيونيستى ممكن است فائق بيايد, بعضيها اين را ممكن اسـت خـيلى بـعيد بشمارند, بعضى حتى ممكن است آن را محال بدانند, اما نه, محال نيست, ممكن است اين اتفاق بيفتد, اين تكرار همان تجربه يى است كه در صـدر اسلام مكرر اتفاق افتاد , در پيروزى انقلاب اسلامى اتفاق افتاد, در جنگ تـحميلى اتـفاق افـتاد, در ثـبات سـياسى و اقتصادى و اجتماعى نظام جمهورى اسـلامى در طـول ايـن بيست و يك سال اتفاق افتاد, در لبنان هم اخيرا اتفاق افـتاد, ايـن تـكرار همين تجربه است.يك عامل هم بيشتر ندارد, و آن اين كه مـلت فلسطين به نيروى ذاتى خودشان تكيه كنند و خسته نشوند, ايمان و اراده و انگيزه و اميد آنها از آنها گرفته نشود.همچنان كه بعد از بيست و دو سال جـنوب لـبنان بـرگشت, بـعد از گذشت چندين سال ممكن است بخشهايى از فلسطين اشغالى و در نهايت همه فلسطين اشغالى به مردم فلسطين برگردد.امروز عده يى ايـن را خيلى بعيد مى بينند, اما ديروز هم عده يى آزاد شدن جنوب لبنان را بـعيد و مـحال مى دانستند, اما شد! اگر 30 سال پيش در اين كشور كسى مى گفت مـمكن است رژيم پهلوى به وسيله ى اين مردم نابود بشود و از بين برود, هيچ كـس بـاور نـمى كرد, اگر مى گفتند به جاى رژيم طاغوتى پهلوى يك نظام اسلامى سـركار خواهد آمد, هيچ كس باور نمى كرد, اما اين چيز غير قابل باور به حسب ظـاهر, اتـفاق افتاد و معلوم شد كه آرايش حقيقى نيروهاى اثر گذار در تحول سياسى و اجتماعى انسانها , غير از آن چيزى است كه چشمهاى ظاهربين مى بينند و تبليغات استكبارى مى خواهد آن را آن طور وانمود كند.

نيروهاى اثر گذار, عبارتند از:

اراده ى انسانى, ايمان انسانى, تصميم گيرى, ايثار پيشروان و رهبران و خسته نـشدن آنها.بله, اگر ملت فلسطين زمام كارشان را به دست آن كسانى بدهند كه نـشان دادند لايق صحنه ى فلسطين نيستند, نشان دادند كه حقيرتر از آن هستند كه بخواهند مساله يى به عظمت مساله ى فلسطين را بر دوش بگيرند, بروند سازش كنند و نقش ايادى و مزدوران رژيم صهيونيستى و آمريكا را ايفا كنند, البته نـتايجى بـه دسـت نـخواهد آمد, اما اگر همچنان كه امروز در صحنه ى فلسطين مـشاهده مـى كنيم, انـسانهاى مومن, جوانان مومن, رهبران مومن, آدمهاى خسته نشو, كسانى كه دلهايشان به نور ايمان ايمان به قرآن و ايمان به اسلام روشن و مـنور است, وسط صحنه باشند و جوانان دور اينها جمع بشوند و ايمانشان را از ايـمان آنـها تغذيه بكنند كما اين كه امروز دارند مى كنند اين حركت پيش خواهد رفت و بدانيد كه يك روز مردم دنيا شاهد آن خواهند بود كه فلسطين به صاحبان اصلى آن از مسلمان و مسيحى و يهودى برخواهد گشت.

مـن در پـايان صـحبتم بـه مـلت عزيزمان عرض بكنم:ملت عزيز ايران ! اى ملت سرافراز !اى ملتى كه يك بار ديگر تجربه ى قرآنى صدر اسلام را با وجود خود, با حضور خود, با اراده ى خود, با ايثار و فداكارى خود تكرار كرديد و تحقق بخشيديد! اى ملتى كه به پشتيبانى تو و با تكيه ى به تو, خمينى بزرگ توانست مـفاهيم سـياسى دنـيا را عوض كند, توانست معيارها را به هم بريزد, توانست راه نـويى را در مقابل بشريت بگذارد و باز كند ! اى ملت بزرگ ! شما امروز بـه هـمان اراده و ايـمان احـتياج داريـد تـا بـتوانيد آنچه را كه به دست آورده ايـد, تـثبيت كنيد.امروز نظام اسلامى بحمدالله تثبيت شده است, اما آن كـسانى كـه بـا انـقلاب شـما ملت تودهنى خورده اند, آن سياستهايى كه با دست قـدرتمند مـلت ايـران از صحنه ى غارت اين كشور كنار زده شدند, آنها بيكار ننشسته اند, آنها از دشمنى منصرف نشده اند, آنها نقشه هايى دارند.

خـدا را شـكر مـى كنيم كه بسيارى از نيتهاى سو دشمنان ما, طراحان امنيتى و اطـلاعاتى و سـياسى آمريكايى و صهيونيستى, براى ملت ما روشن شده است.البته هـنوز گـوشه هايى هـست كه بعد از اين براى مردم روشن خواهد شد و من به فضل پروردگار در فرصتى تصوير كلى نقشه ى دشمن را نسبت به نظام خودمان براى ملت افشا خواهم كرد.

خـطرى كـه در مـردم تداوم اين حركت سرافرازانه را تهديد مى كند, در درجه ى اول عبارت از نا اميدى است.

اگـر دشمن بتواند مردم ما را, جوانان ما را, قشرهاى ما را, نسبت به آينده ى ايـن حركتشان نا اميد بكند, ضربه خود را زده است, اين خطر عمده است.لذا شما مى بينيد با انواع و اقسام روشها, بيانها, زبانها و شيوه ها سعى مى كنند دلـها را نـسبت بـه تـداوم اين حركت پر افتخار اسلامى مردد و مايوس كنند و اميد را از آنها بگيرند, اين مهمترين خطر است.

امـا آن كـسانى كـه روى مـردم اثـر مـى گذارند كسانى كه حرفشان, اقدامشان, عـملشان, مـنششان, نـوشته شان, روى مردم اثر مى گذارد چند خطر بزرگ آنها را تـهديد مـى كند كـه بايد خيلى مراقب باشند, يكى خطر خسته شدن است, يكى خطر راحـت طلبى اسـت, يـكى خـطر ميل به سازش است, يكى خطر چسبيدن به منافع نقد اسـت, هـمان بـلايى كـه بر سر كسانى كه انقلاب فلسطين را منحرف كردند, آمد, هـمان خطرى كه بر سر همه ى رهبرانى آمد كه ملتهاى خودشان را از مسير درست و راهى كه شروع كرده بودند, منحرف كردند و باز داشتند.

بـارهاى سنگين بر روى نيروهاى اثرگذار روى ذهن هاى مردم است, بايد ايمان و پـارسايى خـودشان را تـقويت كنند, بايد اتكاى خودشان را به لطف و فضل خدا زيـاد كـنند, بـايد به دشمن لحظه يى خوشبين نباشند, دشمن در صدد ضربه زدن اسـت.اگر خـواص يـك كـشور يـعنى نـيروهايى كـه بـا زبانشان با قلمشان, با رفـتارشان, بـا امضا شان, بر روى مسير يك ملت اثر مى گذارند ميل به سازش و راحـت طلبى و زندگى مرفه و خوشگذرانى پيدا كنند و از حضور در ميدانهاى خطر خـسته بـشوند, آن وقت خطر تهديد مى كند.لذاست كه شما مى بينيد اميرالمومنين در دوران خـلافت كـوتاه خـود, بـيشترين خـطابش, بـيشترين مـلامتش, بـيشترين توصيه اش, بيشترين تذكرش, به آن كسانى است كه به آنها مسووليت داده بود تا بـخشهاى مـختلفى را در ايـن كـشور بـزرگى كه در اختيار اميرالمومنين بود, اداره كـنند.امام بزرگوار ما بارها و بارها به مسوولان كشور, به ماها , به شاگردان خودش, به دستپروردگان خودش, بارها تذكر مى داد, مضمون آن تذكر اين بـود كـه مـبادا بـه چـرب و شيرين زندگى راحت, خودشان را عادت بدهند و از مجاهدت در راه خدا باز بمانند.

پـروردگارا! ايـن مـلت بـزرگ به تو ايمان آورد و در راه تو مجاهدت كرد تو فرموده اى:((ان الله يدافع عن الذين امنوا)) تو وعده كرده اى كه از مومنان, از مجاهدان راه خودت و از پاكبازان دفاع خواهى كرد.پروردگارا! از اين ملت بـزرگ, در راه آرمـان بـزرگش, در راه مقاصد افتخارآميزش, در مقابل دشمنان خـطرناكش دفاع كن و به اين ملت نصرت و پيروزى عنايت فرما.پروردگارا ! نام امـام, راه امام, ياد امام, درسهاى ماندگار امام را در ذهن و دل و عمل ما هميشه زنده بدار.

پـروردگارا! چـشمه ى امـيد را در دلهاى ما بجوشان.پروردگارا! دشمنان ما را مغلوب و منكوب و منهدم بگردان.

پـروردگارا ! وحـدت كلمه ى ما, ايمان ما, اراده ى ما, باورهاى ما را روزبه روز رساتر و روشنتر و مستحكمتر بگردان.

پروردگارا! ما را به فضل خود, به كمك خود, به لطف خود, به وعده ى خود , به آنـچه كـه بـه مـومنان و مـحسنان و صـالحان وعـده فـرموده يى, روز به روز نـزديكتربگردان.پروردگارا! مـا را بـندگان صـالح خودت قرار بده, مرگ ما و زندگى ما را در راه خودت قرار بده.

پـروردگارا ! مـا را از جـمله ى كـسانى كه به آنها سرباز دين و اسلام گفته مـى شود, قرار بده.پروردگارا! به همه ى ملتهاى مسلمان نصرت عطا كن, به ملت لبنان و فلسطين نصرت كامل عنايت بفرما.

/ 1