نويسنده:آنيتا گيبس - ترجمه: آمنه صديقياندکتر آنيتا گيبس مأمور تحقيق در واحد مطالعات آزمايشي در مرکز تحقيقات جرم شناختي دانشگاه آکسفورد است. او در حال حاضر مشغول کار روي تعدادي از پروژه هاي ارزيابي خدمات در سراسر کشور انگلستان مي باشد. انگيزه هاي اصلي تحقيق او شامل روابط و همکاري بين سازمان هاي رسمي و داوطلبي و اجراي مؤثر خدمات اجتماعي مي باشد. اين مقاله مروري بر روش شناسي گروه هاي متمرکز دارد که در مارس سال 1997 براي بخش معالجات اجتماعي در دانشگاه بريستول انجام شد. تحقيق گروه متمرکز شامل بحثي سازمان يافته با گروهي از اشخاص انتخابي به منظور کسب اطلاعات دربارة نظرات و تجربيات آن ها در رابطه با موضوع است. مصاحبات گروه هاي متمرکز مشخصاً براي دريافت چندين نقطه نظر در مورد موضوعي يکسان مناسب هستند.بدست آوردن بيشني از درک مشترک مردم از زندگي روزمره و شيوة مؤثر بر آن ها در شرايط جمعي از مزاياي تحقيق گروه متمرکز مي باشد. هنگامي مشکلات بروز مي يابند که همانند تدارک تنظيماتي براي ادارة گروه هاي متمرکز، تلاش در جدا کردن نظرات شخصي از نظرات جمع داريم. مدير نقش تعيين کننده اي دارد. براي مديريت موفق يک گروه، راهنمايي جمع و مهارت هاي ميان فردي، در سطح بالايي مورد نيازند.با وجود اين که گروه هاي متمرکز تاريخي طولاني در عرصة تحقيقات (مرگان، 1988) و اخيراً در زمينة پزشکي(پاول و سينگل، 1996) دارد، در تحقيقات اجتماعي آن طور که بايد نقش فعالي ندارند. اين به روز رساني با در نظر گرفتن محدوديت ها و نيروهاي بالقوة گروه هاي متمرکز، ارزش آن ها را به عنوان ابزاري براي محقّقين اجتماعي مورد سنجش قرار مي دهد.
گروه هاي متمرکز چه هستند؟
تعاريف زيادي از گروه متمرکز در ادبيات وجود دارد، ولي خصوصياتي مانند بحث سازمان يافته(کيتزينگر، 1994)، فعاليت هاي جمع آوري اطلاعات(پاول ات آل، 1996)، رويدادهاي اجتماعي (گوس و لين بک، 1996) و تقابل (کيتزينگر، 1995) سهمي را که گروه هاي متمرکز در تحقيقات اجتمتاعي ايفا مي کنند را مشخص مي کنند. پاول ات آل گروه متمرکز را چنين تعريف مي کند:"گروهي از افراد انتخابي به وسيلة محقّقين که به منظور بحث و انتقاد (با بهره گيري از تجارب شخصي شان) از موضوعي که مورد تحقيق است کنار هم چيده شده اند(1996: 499). گروه متمرکز شکلي از مصاحبة گروهي است، ولي تمايز قائل شدن بين اين دو حائز اهميت مي باشد. مصاحبة گروهي با تأکيد روي سوال و جواب بين محقّق و مشارکت کنندگان به صورت همزمان، بين شماري از افراد روي مي دهد، در حالي که گروه هاي متمرکز روي تقابل گروهي پايه گذاري شده بر مبناي موضوع و حمايت از آنان به وسيلة محقّقين تأکيد دارد(مرگان، 1997: 12)."بنا براين بينش و اطلاعات توليد شده از طريق تقابل بين مشارکت کنندگان، ويژگي هاي کليدي هستند که گروه هاي متمرکز را متمايز مي سازند. مقالة مؤثر مرتن و کندال(1946) در مورد مصاحبات متمرکز، پارامترهايي را براي پيشرفت گروه هاي متمرکز ثابت کرد. پارامترها شامل موارد زير بودند: اطمينان از اين که مشارکت کنندگان تجربه يا نظر مشخصي در رابطه با موضوع مورد پژوهش داشته باشد؛ اين که بايد از يک مصاحبه کنندة صريح استفاده کرد و اين که تجارب شخصي فرد مشارکت کننده در روابط اوليه قبل از جلسات براي تعيين سوالات تحقيق مورد بررسي قرار گرفته باشد.
چرا استفاده از گروه هاي متمرکز، نه متدهاي ديگر؟
هدف اصلي گروه متمرکز به دست آوردن گرايشات، احساسات، عقائد، تجارب و روابط در شرايطي است که استفاده از متدهاي ديگر همانند مشاهده، مصاحبة فرد به فرد و يا پرسشنامة پيمايشي امکان پذير نمي باشد. اين گرايشات، احساسات و عقائد ممکن است تا حدي از گروه و يا زمينة اجتماعي آن مستقل باشد؛ ولي احتمال اين که از طريق گرد آوري اجتماعي و تعامل، که با حضور در گروه متمرکز به دست مي آيد، بيشتر است. در مقايسه با مصاحبات شخصي که کمک به کسب گرايشات، عقائد و احساسات فردي مي کنند، گروه هاي متمرکز تعددي از نظرات و پروسه هاي احساسي را در متن يک گروه تبيين مي کنند. کنترل مصاحبة فردي براي محقّق به مراتب از کنترل گروه متمرکز که با خلاقيت مشارکت کنندگان سر و کار دارد، ساده تر است. در مقايسه با مشاهده، يک گروه متمرکز محقّق را قادر به جمع آوري ميزان بيشتري اطلاعات در بازة زماني کوتاه تري مي کند. متدهاي مشاهده اي گرايش به انتظار براي وقوع اتفاقات دارند، در حالي که در يک گروه متمرکز محقّق از يک راهنماي مصاحبه پيروي مي کند. از اين لحاظ گروه هاي متمرکز سير طبيعي ندارند، بلکه رويدادهايي از پيش برنامه ريزي شده هستند. گروه هاي متمرکز مشخصاً در زمان هايي کاربرد دارند که بين مشارکت کنندگان و تصميم گيرندگان يا افراد حرفه اي اختلاف قدرت وجود دارد، يا اين که استفادة روزمرة گروه هاي مشخصي از زبان و فرهنگ مورد توجه است و يا اين که کسي بخواهد ميزان اجماع روي موضوع مورد بحث را مورد کنکاش قرار دهد(مرگان و کروگر، 1993).
نقش گروه هاي متمرکز
گروه هاي متمرکز قابل استفاده در مراحل مقدماتي يا تحقيقاتي يک مطالعه هستند(کروگر، 1988). در طول يک مطالعه، براي ارزيابي يا پيشرفت برنامة مشخصي از فعاليت ها(ريس ات آل، 1994) و يا سنجش ميزان تأثير آن ها بعد از تکميل يک برنامه، براي ساختن مسيرهاي بعدي، به وسيله محقّق مورد استفاده قرار مي گيرند. آن ها مي توانند به عنوان يک متد مستقل و يا به صورت اجزايي براي روش هاي ديگر خصوصاً براي ترکيب بندي(مرگان، 1988) و يا بررسي ارزش ها مورد استفاده قرار گيرند. گروه هاي متمرکز مي توانند نقش مفيدي در ساخت و يا بررسي زمينه ها ايفا کنند(پاول و سينگل، 1996) و سوالات و مفاهيم را براي پرسشگران يا راهنمايان مصاحبه بسط دهند(هوپ ات آل، 1995؛ لانکشير، 1996). اگر چه آن ها در توانايي شان در عموميت بخشيدن يک يافته به کل گروه، بيشتر به خاطر تعداد کم افراد مشارکت کننده و احتمالاً اين که مشارکت کنندگان نمونة چندان نمايايي نباشند، محدوديت هايي دارند. نمونه هايي از تحقيقات که در آن ها از متد گروه هاي متمرکز استفاده شده شامل بسط آموزش HIV در زيمبابوه (مونوداوافا ات آل، 1995)، درک چگونگي پردازش پيام هاي رسانه ها(کيتزينگر،95- 1994)، بررسي ترس مردم از جنگل ها(بورگس، 1996) و مصاحبه از راه دور با دکترهاي خانوادگي(وايت و تامسون، 1995) مي باشد.
نيروهاي بالقوه و محدوديت ها
کيتزينگر(95- 1994) روي اين مطلب که تعامل از خصوصيات حياتي گروه هاي متمرکز است، بحث مي کند. چرا که تعامل بين مشارکت کنندگان، نظر آن ها را در مورد دنيا، زباني که آن ها در مورد موضوعي خاص استفاده مي کند و ارزش ها و عقائد آن ها را در مورد موقعيتي خاص، به تصوير مي کشد. هم چنين تعامل به مشارکت کنندگان کمک مي کند تا درست مانند موقعيت بررسي و ملاحظة دوبارة ادراکات قبلي شان از تجارب خاص از هم سوالاتي بپرسند. منفعت ديگر گروه هاي متمرکز تبيين اطلاعات به شيوه اي است که به محقّقان اجازه مي دهد بفهمند که چرا يک موضوع برجسته مي نمايد، و بدانند که عنصري در آن خاص است(مرگان، 1988). در نتيجه، فاصلة بين چيزهايي که مردم مي گويند و انجام مي دهند بهتر درک مي شود(لانکشير، 1993). اگر مفاهيم و ادراکات قبلي متعددي از طرف مشارکت کنندگان به دست آيد، توضيحات همه جانبه رفتار و گرايشات آن ها، راحت تر ابراز مي شود.بهره اي را که مشارکت کنندگان از حضور در تحقيق گروه هاي متمرکز مي يابند، نبايد ناچيز شمرد. فرصت درگير شدن در مراحل تصميم گيري(ريس ات آل، 1994)، به عنوان يک فرد مجرب ارزش يافتن و يافتن فرصتي براي همکاري با محقّقين(گوس و لين بک، 1996) مي تواند براي بسياري از مشارکت کنندگان تأثيرگذار باشد. اگر گروهي خوب کار کند، ميزان اعتماد افزايش پيدا مي کند و احتمال يافتن راه حل هاي مناسب براي مشکلات مشخص به عنوان يک واحد نسبت به موقعيت فردي افزايش مي يابد(کيتزينگر، 1995). همة افراد اين منفعت را تجربه نمي کنند و اين جاست که گروه هاي متمرکز در مواردي به نهيب زدن خصوصاً به افراد خجالتي يا گوشه گير مي پردازند. بنابراين، گروه هاي متمرکز بر روي تمامي مشارکت کنندگان تأثير گذار نمي باشد و متدهاي ديگر احتمالاً فرصت هاي بيشتري براي مشارکت کنندگان پيشنهاد مي دهند. با اين وجود اگر مشارکت کنندگان در مواردي که احساس تغيير به آن ها القا مي شود، فعالانه درگير شوند و احساس کنند که تحقيق گروه متمرکز در اغلب موارد نشأت گرفته از طبيعت است، تأثيرات به صورت عيني ايجاد مي شوند.منفعت گروه هاي متمرکز براي مشرکين، مشتريان و شرکت کنندگان اين است که آن ها مي توانند در طول ملاقات ها و يا بعد از آن فرصتي براي تغييرات اساسي داشته باشند(ريس ات آل، 1994). براي مثال، در تحقيق معرفي شده از جانب گوس و لين بک(1996)، مشارکت کنندگان در تحقيق، حس آزادي در بيان سخن هايشان در جمع را به وسيلة تقويت روابط متقابلشان با محقّقين، تجربه کردند. در مطالعة ديگري (اسميت ات آل، 1995)، بيماران يک بيمارستان دعوت به ارائة نظراتشان دربارة خدمات و تدارک ايده هايي براي بهبود وضعيت شدند. در اين مثال، تغيير در سطح مديريت به عنوان نتيجه مستقيمي از ورودي بيماران اعمال شد.با وجود اين که تحقيق گروه هاي متمرکز منافع زيادي در بر دارد، مانند تمامي متدهاي ديگر شامل محدوديت هايي است. برخي از آن ها از طريق برنامه ريزي و مديريت غلبه پذير هستند، ولي برخي ديگر غير قابل اجتناب و ويژة اين مسير هستند. براي مثال، محقّق يا مدير، کنترل کمتري روي اطلاعات توليد شده، در مطالعات جمعي و يا مصاحبات فرد به فرد دارد (مورگان، 1988). مدير گروه وظيفه دارد در شرايطي که کنترل خيلي کمي روي تعامل افراد دارد و فقط قادر است مشارکت کنندگان را به طور کلي روي بحث متمرکز نگاه دارد، به مشارکت کنندگان اجازة دهد با يکديگر صحبت کنند، سوال طرح کنند و ترديد و نظر خود را بيان دارند. تحقيق گروه متمرکز ذاتاً نامحدود است و نمي تواند کاملاً از پيش تعيين شده باشد.نبايد اين گونه فرض کرد که افراد گروه هاي متمرکز صرفاً در حال بروز نظرهاي شخصي خود مي باشند. آن ها در حال صحبت در مورد مطلبي خاص هستند، بدون فرهنگي خاص، بنابراين ممکن است در مواردي کار محقّق براي شناسايي دقيق يک پيام شخصي مشکل باشد. اين مورد نيز يکي از محدوديت هاي بالقوة گروه هاي متمرکز است.بايد مد نظر داشت که تجمع گروه هاي متمرکز کار چندان ساده اي نيست. به دست آوردن يک نمونة نمايا آسان نيست و ممکن است که گروه هاي متمرکز، افراد مشخصي مانند کساني که خيلي در صحبت کردن ماهر نيستند و يا داراي اعتماد به نفس بالا نمي باشند و يا حتي کساني که مشکلات ارتباطي و نيازهاي اجتماعي دارند را از مشارکت دلسرد کنند. هم چنين بحث گروه هاي متمرکز ممکن است بعضي افراد را از اعتماد به هم در رابطه با مسائل احساسي و يا اطلاعات شخصي دلزده کند. در چنين مواردي، مصاحبات شخصي و يا استفاده از کتاب هاي کار در کنار گروه هاي متمرکز مي تواند راه مناسبي باشد. در آخر اين که، گروه هاي متمرکز کاملاً محرمانه و بي نام نيستند، زيرا اطلاعات بين اعضاي گروه به اشتراک گذاشته مي شود.
سازماندهي عملي گروه هاي متمرکز
سازماندهي مصاحبات گروه هاي متمرکز اکثراً به برنامه ريزي بيشتري نسبت به ديگر انواع مصاحبه دارد. چرا که تجمع افراد کار مشکلي است و تنظيم محل جلسه با امکانات مناسب براي ضبط به زمان زيادي نياز دارد. تعداد افراد پيشنهادي براي هر گروه معمولاً شش تا 10 نفر مي باشد(مک اينتاش، 1993). ولي برخي محقّقين تا 15 نفر از افراد و يا حتي فقط به تعداد چهار نفر (کيتزينگر، 1995) را هم مورد استفاده قرار داده اند(گوس و لين بک، 1996). تعداد گروه ها متفاوت است، بعضي از مطالعات با هر کدام از چندين گروه متمرکز فقط يک بار ديدار مي کنند(بورگس، 1996) و بعضي ديگر با هر گروه چندين بار ملاقات مي کنند. جلسات گروه هاي متمرکز معمولاً بين يک تا دو ساعت به طول مي انجامد. مکان هاي بي طرف مي توانند براي جلوگيري از تجمّعات مثبت يا منفي در يک ساختمان يا مکان شخصي مفيد باشند(پاول و سينگل، 1996). در غير اين صورت جلسات گروه هاي متمرکز مي تواند در مکان هاي متنوعي مانند خانة افراد، خانه هاي اجاري و يا مکاني که مشارکت کنندگان جلسات منظمشان را (در صورت وجود گروه قبلي) برگزار مي کردند، تشکيل شوند. هميشه مشخص کردن مناسب ترين مشارکت کنندگان براي يک گروه متمرکز آسان نيست. اگر گروهي خيلي ناهمگن باشد(چه از لحاظ جنس و چه از لحاظ طبقة اجتماعي) و يا از لحاظ حرفه اي و جنبه هاي غير روحاني، تفاوت هاي بين مشارکت کنندگان زمينه ساز تأثير قابل توجهي بر روي همکاري آن ها مي باشد. به عبارت ديگر، اگر گروهي با توجه به خصوصيات مشخص همگن باشند، ممکن است بستر مناسب براي بروز نظريات و تجارب متضاد به وجود نيايد. مشارکت کنندگان بايد با هم احساس راحتي داشته باشند. ملاقات با افرادي که از نظر خصوصيات يا سطح درک در مورد يک موضوع، شبيه به نظر مي رسند، جذاب تر از ملاقات با افرادي است که به نظر متفاوت مي آيند (مورگان، 1988).به محض اين که نوع افراد مشارکت کنندگان مشخص شد، مستقر کردن آن ها چالش بعدي است. استخدام مشارکت کنندگان اتلاف زمان است، مخصوصاً اگر که موضوع مورد ملاحظه سود و يا جذابيت آني براي مشارکت کنندگان نداشته باشد. اين احتمال وجود دارد که در حين استفاده از اطلاع دهنده هاي کليدي، با تبليغات و رقابت هاي پوستري(هولبروک و جکسون، 1996) و يا در ميان شبکه هاي اجتماعي موجود، شفاهاً مجبور به استخدام افرادي با علائق مشخص شويم(بورگس، 1996). عموماً شرايط اقتضا مي کند که انگيزه هايي مانند کمک هزينه و يا هدايا پيشنهاد شوند.
نقش مدير
به محض ترتيب دادن يک ملاقات، نقش مدير يا مددکار گروه، در رابطه با تدارک توضيحات واضح در رابطه با هدف گروه، کمک به مردم براي احساس راحتي و ايجاد تعامل بين اعضاي گروه حياتي است. در طول ملاقات، مديران نياز به جلو بردن بحث (به عنوان مثال با طرح پرسش هاي باز) دارند. ممکن است براي درک تفاوت هاي مردم و به دست آوردن محدوده اي از معاني مختلف راجع به موضوع بحث، نياز به تهييج مشارکت کنندگان داشته باشند. برخي مواقع مديران نياز به جستجوي جزئيات دارند و يا بايد زماني که بحث کند شده يا به نتيجة بزرگي رسيده، مواردي را به جلو ببرند. مديران بايد جلسه را متمرکز نگاه دارند؛ بنابراين گاهي مواقع مجبور هستند که عمداً صحبت را به مسير اوليه اش برانند. هم چنين بايد اطمينان پيدا کنند که تمامي افراد مشارکت مي کنند و همه شانسي براي صحبت کردن دارند. همزمان مديران تشويق به عدم بروز موافقت بيش از حد (کروگر، 1988) و يا حمايت از گروهي خاص مي شوند. آن ها بايد از ابراز نظرات شخصي خود به منظور جلوگيري از تأثير روي مشارکت کنندگان و هدايت آن ها به سمت موقعيت يا نظري خاص خودداري کنند.مديريت نقشي طاقت فرسا و چالش انگيز است و مديران بايد مهارت هاي ميان فردي و شخصيت بالايي از خود نشان دهند. به عنوان مثال شنونده هاي خوبي باشند، قضاوت نکنند و انطباق پذير باشند. اين ويژگي ها ميزان اعتماد مشارکت کنندگان به مدير را افزايش داده و احتمال به وجود آمدن يک مکالمة باز و متعامل را بالا مي برد.نهايتاً درجة کنترل و سمت و سوي مديران بستگي به هدف تحقيق و سبک مورد پسند آن ها دارد. اگر دو يا چند مدير در مددکاري يک گروه متمرکز مشغول هستند، ميزان ورودي و جهت گيري هر کدام از آن ها بايد مورد توافق قرار گيرد. پيشنهاد مي شود که يک مدير مددکاري انجام دهد و ديگران يادداشت بردارند و لوازم ضبط را در طول ملاقات چک کنند. هم چنين بايد توافقاتي بين گروه هاي متمرکز وجود داشته باشد. پس آماده سازي هاي دقيق با توجه به نقش و مسئوليت ها مورد نياز است.
موارد اخلاقي
ملاحظات اخلاقي براي گروه هاي متمرکز مانند اغلب متدهاي ديگر تحقيقات اجتماعي هستند(هومان، 1991). براي مثال در زمان انتخاب و درگير کردن مشارکت کنندگان محقّقين بايد اطمينان حاصل کنند که تمامي اطلاعات در رابطه با اهداف و استفاده از اشتراک نظرات مشارکت کنندگان به آن ها داده شده است. راستگويي، در جريان نگاه داشتن مشارکت کنندگان دربارة موضوع و انتظارات از گروه، و مجبور نکردن آن ها به صحبت کردن ايده هاي خوبي هستند. يکي از موارد اخلاقي مشخصي که بايد در مورد گروه هاي متمرکز ملاحظه شود، مديريت موارد احساسي و حريم خصوصي است، زيرا هيشه بيش از يک مشارکت کننده در گروه حاضر خواهد بود. در ابتدا نياز است که مديران به روشن سازي اين مورد بپردازند که همکاري هر مشارکت کننده با ديگر اعضاي گروه و البته با مديريت گروه به اشتراک گذاشته مي شود. مشارکت کنندگان بايد به محفوظ نگاه داشتن آن چه در طي ملاقات مي شنوند ترغيب شوند و محقّقين مسئوليت دارند تا اطلاعات حاصل از گروه را بي نام نمايند.
نتيجه
اين مقاله ويژگي هاي اصلي تحقيق گروه متمرکز را با قائل شدن اهميتي ويژه در مورد منافع تعامل و نيروهاي فعّال گروه، که تنها در اين روش پيشنهاد مي شود، مشخص مي کند. ملاحظات عملي و زمان مورد نياز براي تدارک تحقيق گروه متمرکز ممکن است بسياري را از تلاش براي جمع آوري داده به اين روش منصرف کند. با اين حال آن هايي که در اين نوع تحقيق مشارکت مي کنند، اغلب تجربة آن را مفيد مي دانند. روند تحقيق بيشتر از ساير اشکال مطالعه مي تواند وابسته به همکاري باشد. بنابراين تحقيق گروه متمرکز مي تواند براي مشارکت کنندگان يک روند تأثير گذار و براي محقّقين اجتماعي که خواهان به دست آوردن وجهة ديگري از موضوع علاقه شان هستند، چالشي هيجان انگيز باشد. منبع: http://sru.soc.surrey.ac.uk/SRU19l