بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدیدمورگان شوستر سياست داخلي و خارجي ايران در قرن نوزدهم و دهه اول قرن بيستم ميلادي، برآيند رقابت روسيه و انگلستان در داخل كشور بود. اين رقابت با پيامدهاي منفي فراواني روبرو بود، بهطوري كه برخي دولتمردان ايران را به نزديك شدن به يك قدرت سوم ترغيب كرد. اگرچه اين گرايش در بسياري از موارد با هدف كاستن از تبعات منفي آن رقابتها صورت ميگرفت، اما مجريان اين سياست بهويژه در سالهاي پس از مشروطيت، تلاش كردند تا از اين رويكرد بهرهبرداريهاي اقتصادي، نظامي و امنيتي نيز بهعمل آورده و حتيالامكان اصلاحاتي را در سيستم مالي، اداري و انتظامي كشور بوجود آورند. استخدام «مورگان شوستر» امريكائي راهكاري براي تحقق اين اهداف بود. مورگان شوستر (1960ـ1877م) حقوقدان امريكايي پيشتر در اداره گمركات فيليپين خدمت كرده و بعداً عضو هيأت عالي حكومت آمريكا در فيليپين شده بود. او مدتي نيز سرپرستي اداره گمركات كوبا را برعهده داشت. شوستر زماني كه مأمور خدمت در ايران شد، به شغل وكالت مشغول بود. او و هيأت همراه در زمان حيات مجلس دوم مشروطه توسط بعضي دولتمردان، ظاهراً براي ساماندهي امور اداري و اصلاح اوضاع مالي ايران وارد كشور شدند. اما حضور روسيه و انگلستان در ايران مانع از آن شد كه اين اقتصاددان آمريكائي بتواند اهداف و طرحهاي خود را در سيستم اداري و مالي كشور به اجرا درآورد. به همين دليل مدت زمان مأموريت وي و هيأت همراه در داخل كشور بيش از 8 ماه داوم نيافت و وي متعاقب اولتيماتوم روسيه، ناچار شد به اتفاق همراهانش، ايران را ترك كند.علت آن كه دولتمردان ايران، امريكاييها را براي حل معضلات اقتصادي و امنيتي خود برگزيدند، دو اصل اساسي بود. اين دو اصل عبارت بودند از:1ـ امريكا به دليل فاصله جغرافيايي زياد از ايران منافع كمتري در كشور داشت.2ـ امريكا لااقل تا زمان مورد بحث اهداف، استعماري در منطقه نداشته و مانند روسيه و انگلستان نزد مردم ايران بدسابقه نبود.البته امريكاييها به دليل آنكه در صدد پايان بخشيدن به دوران انزواي خود بودند و به دكترين «سياست جهاني» ميانديشيدند، از دعوت دولتهايي چون ايران براي حضور در عرصههاي اقتصادي و سياسي استقبال ميكردند.بدين ترتيب شرائط داخلي و خارجي براي دولتمردان ايراني به منظور تحقق سياست نزديكي به قدرت سوم از راه استخدام كارشناسان آمريكائي فراهم بود؛ سياستي كه از جمله اهداف مجريان آن، سروسامان دادن به اوضاع آشفتة مالي و اداري ايران بود. در دهه پاياني قرن نوزدهم ميلادي سامانه اداري كشور، به دليل حوادث ناشي از نهضت مشروطه ناكار آمد شده بود. در تهران دولت مقتدر مركزي وجود نداشت. از نظر مالي نيز به دليل استقراضهاي پيش از مشروطه، كشمكشهاي داخلي، اشغال برخي از نواحي كشور توسط نيروهاي بيگانه و هرجومرجهاي حاصل از آن، شرائط دشواري فراروي دولتمردان ايران قرار داشت.نتيجه اين بحرانها عمر كوتاه كابينهها و آمد و رفت سريع آنها بود. در چنين شرائطي ميرزا حسينقليخان نواب، وزير امورخارجه دولت مستوفيالممالك، در چهاردهم دي 1289 در تلگرافي به كاردار سفارت ايران در امريكا مأموريت داد تا موضوع استخدام كارشناسان مالي امريكا براي ساماندهي و اصلاح اوضاع مالي ايران را با دولت آن كشور مطرح كند. اين درخواست با موافقت دولت امريكا روبرو شد و در 13 بهمن 1289 نيز مورد تاييد نمايندگان مجلس شوراي ملي نيز قرار گرفت. بدين ترتيب مورگان شوستر و 4 مستشار امريكايي ديگر براي اصلاح امور دارائي، خزانهداراي، دادگستري و ژاندارمري استخدام شدند و پس از عقد قرارداد با دولت ايران در 17 ارديبهشت 1290 ش. همراه با خانوادهها خود وارد ايران شدند.پس از ورود شوستر به ايران از آنجا كه مأموريت اعلام شده وي ساماندهي امور مالي بود، بيدرنگ بهعنوان خزانهدار كل منصوب و مأمور انجام اين مهم گرديد. او گامهايي براي بهبود وضع مالياتها و گمركات بهعنوان منابع اصلي درآمدهاي دولت ايران برداشت . اما وخامت اوضاع مالي كه ناشي از سياستهاي نادرست دولتهاي پيش از مشروطيت و كشمكشهاي پس از آن بود، كار مورگان شوستر را پيچيده و دشوار ساخته بود. اين وخامت در كنار شورشها، درگيريهاي قومي، تهديدها، هزينههاي سنگين حضور نيروهاي بيگانه در كشور، ضعف دولت مركزي، نفوذ بيش از حد رؤساي قبائل و خوانين محلي و كارشكنيهاي آنها و ناخشنودي بسياري از افراد صاحب نفوذ از اقدامات شوستر براي نهادينه ساختن امورمالي كشور، موانعي عمده در مسير اقدامات وي براي اصلاح امور مالي ايران ايجاد كرده بود.همچنين در مركز نيز بخش بزرگي از بدنة دولت، شامل نخستوزيري، نايبالسلطنه، برخي از وزراء و فنسالاران امور مالي يا به دليل گرايشهاي سياسي و يا به دليل به مخاطره افتادن منافعشان سدّ راه اصلاحات شوستر بودند. در آن زمان رقابت دو حزب اعتداليون و دمكرات عاميون برحذف يكديگر استوار بود. شوستر توسط «مستوفي» كه به دمكراتها متمايل بود به ايران دعوت شده بود و طبعاً اقداماتش از نظر حزب رقيب ـ اعتداليون ـ قابل تحمل نبود. علاوه براين حضور قدرتمند بختياريها در صحنه سياسي ايران و روحيه ايلي و قبيلگي آنها با اقدامات شوستر براي سامان دادن به امور مالي كشور سازگار نبود. اعيان و اشراف و شاهزادگان و خانهايي كه مايل به پرداخت ماليات نبودند دائماً با سفارتخانههاي روسيه و انگليس در تماس بودند تا اين دو سفارتخانه را به مقابله با طرحهاي شوستر وادار سازند. اين تماسها نيز سبب نقش بازدارنده سفيران دو كشور مذكور بويژه سفير روسيه در برابر مورگان شوستر شده بود. در بسياري از موارد، مورگان شوستر حتي براي جمعآوري ماليات نيز با كارشكني و مخالفت روبرو ميشد. او به همين خاطر در 23 خرداد سال 1290 با اختيارات كاملي كه در مصوبه مجلس شوراي ملي بدست آورد، اقدام به تشكيل نيروي نظامي به نام «ژاندارمري خزانه» كرد. ولي اين راهحل نيز نتوانست مشكل وي را حل كند، يكي از مشكلات عمده مورگان شوستر براي رسيدگي به مشكلات مالي دولت ايران، خزانه خالي دولت و سلطه روسيه و انگلستان بر عوايد گمركي كشور بود. زماني كه مورگان شوستر فعاليت خود را در ايران آغاز كرد، ميزان موجودي خزانه كشور از 600 هزار تومان تجاوز نميكرد. علاوه براين دولت روسيه عوايد گمركات كشور به استثناي گمركات بنادر خليج فارس را بابب قرضههايي كه در سالهاي 1279 ش. و 1281 ش. به دولت ايران پرداخت كرده بود(1)، به وثيقه برداشته و به مستشاران بلژيكي كه گمركات ايران را در اختيار داشتند نيز دستور داده بود قبلاً حقالسهم روسيه را برداشت نموده، بقيه آن را به دولت ايران بپردازند. انگليسيها هم كليه گمركات جنوب را در گرو قرضه 500 هزار ليرهاي كه در 1271 ش. بابت بازخريد امتياز رژي به ناصرالدين شاه داده و همچنين قرضه ديگري به مبلغ 250/1 ميليون ليره كه در 10 خرداد 1290 به دولت مشروطه پرداخت كرده بود، قرار داده بودند.از اينرو وقتي مورگان شوستر تصميم گرفت عوائد گمركي كشور را به خزانه دولت سرازير سازد خشم روسيه را در شمال و خشم انگليسيها را در جنوب ايران برانگيخت. وزير مختار روسيه رسماً اعلام كه مستشاران بلژيكي در گمركات بنادر شمال حق اطاعت از دستورالعمل شوستر را ندارند و تهديد كرد كه در غير اين صورت روسيه گمركات شمال را مستقيماً تصرف خواهد كرد. مورگان شوستر زماني روسها را عصبانيتر ساخت كه براي جمعآوري مالياتهاي خود گارد ويژهاي موسوم به «ژاندارمري خزانه» را تشكيل داد. گاردي كه اساساً اجازه ورود به قلمرو مصوب پيمان 1907 براي روسيه را نداشت. شوستر با انگليسيها نيز مشكلات مشابهي داشت.اكتشاف نفت در جنوب ايران توسط انگليسيها ـ خرداد 1287ـ و استقرار تأسيسات نفتي در اين مناطق و مهمتر از آن مشاركت دولت انگليس در شركت نفت ايران و انگليس، رويدادهائي بودند كه دولت انگلستان را واداشت تا مناطق جنوبي كشور را از قلمرو طرحهاي اقتصادي مورگان شوستر خارج سازد. حمايت انگليس از جايگاه شيخ خزعلي در خوزستان و تشويق وي به جدا كردن اين منطقه از دايره نفوذ دولت مركزي با همين هدف صورت گرفت.يكي از دلائل ناخشنودي انگليسيها و روسها از مورگان شوستر اقدامات وي در افشاء سؤاستفادههاي آنان از قرارداد 1907 بود. در شرائطي كه آنان در قرارداد يادشده احترام به حاكميت ملي و تماميت ارضي ايران را مورد تأكيد قرار داده بودند ولي عملاً در قلمرو تحت نفوذ خود در شمال و جنوب ايران مانع اجراي طرحهاي اقتصادي دولت ميشدند. آنان هر طرح اقتصادي يا سياسي در قلمرو تصريح شده در پيمان 1907 ميلادي را گامي در جهت نقض اين پيمان ميدانستند. مهمترين وجه پيمان يادشده تقسيم ايران به سه منطقه شمالي تحت نفوذ روسها، جنوبي تحت نفوذ انگليسيها و مركزي تحت نفوذ دولت ايران بود. آنها حتي با نيروهاي «ژاندارمري خزانه» كه ابزار دست مورگان شوستر براي اخذ ماليات بود، مقاومت مي كردند و در برابر آنها جبهه ميگرفتند و يا به روياروئي و خلع سلاح آنها ميپرداختند. طي مدت زماني كه مورگان شوستر در ايران فعاليت ميكرد، روسيه و انگليس كه هيچ سهمي براي رقيب سوم قائل نبودند، دائماً نقش بازدارندگي در مسير اقدامات وي ايفا ميكردند. آنها بهعنوان دو قدرت رقيب، در پس اقدامات مورگان شوستر، اراده آمريكا براي ورود به عرصه اقتصادي و سياسي ايران را ميديدند.با اين همه شوستر با زيركي تمام تلاش كرده بود تا به نوعي حمايت انگليس را جلب كند و روسها را در مواضعشان، تنها و منزوي بسازد. انتصاب يك افسر انگليسي مأمور خدمت در سفارت انگليس به نام «ماژور راستوكس» به فرماندهي «ژاندارمري خزانه» و تماس مداوم شوستر با وزير مختار انگليس براي كمك گرفتن از وي موجب شده بود كه انگليسيها به مراتب كمتر از روسها در برابر اقدامات شوستر كارشكني نمايند. روسها كه به نقشه شوستر پي برده بودند، موجي از حملات خود را متوجه «استوكس» كردند. آنها «استوكس» را متهم به همدستي با مشروطهخواهاني كردند كه عموماً مخالف روسيه هستند. منشأ اين اتهام نقش مصلحتي انگليس در همكاري با مشروطهخواهان و گشودن درهاي سفارت به روي آنان بود. انگليسيها در آن زمان مردمي را كه از جنايات مأموران محمدعليشاه قاجار و يا در برابر به توپ بستن مجلس شوراي ملي توسط نظاميان روسيه ميگريختند در داخل سفارت پناه ميدادند تا مرحله به مرحله بتوانند در نهضت نفوذ كرده سرنوشت آن را با اراده و سياست خود رقم بزنند.از اينرو انتصاب يك افسر انگليسي به فرماندهي ژاندارمري خزانه ايران نه تنها حلال مشكل مورگان شوستر نگرديد بلكه اين انتصاب به مكاتبات رسمي بين دولتين انگليس و روسيه و دخالت مستقيم تزار نيكلاي دوم در اين مسئله انجاميد. وزيرخارجة انگليس براي جلوگيري از بروز بحران در روابط انگلستان با روسيه به وزير انگليس در تهران نوشت به «ماژور استوكس» ابلاغ كند تا وقتي كه در خدمت ارتش انگليس است نميتواند سمتي را در دولت ايران بپذيرد. استوكس در واكنشي قهرآميز تصميم گرفت از خدمت در ارتش انگليس استعفا كند، ولي استعفاي او پذيرفته نشد. مورگان شوستر كه «استوكس» را با توجه به تسلط او به زبان فارسي و آشنايي وي با جامعة ايراني مناسبترين فرد براي تصدي ژاندارمري خزانه ميدانست براي حل اين مشكل شخصاً به ملاقات وزيرمختار روسيه در ايران رفت تا موافقت او را براي انتصاب «استوكس» به رياست ژاندارمري خزانه فقط براي مدت 6 ماه جلب كند. اما اين موافقت حاصل نشد و به اين ترتيب پرونده «استوكس» با عزل وي بسته شد. با اين همه نه دشمني روسها با ژاندارمري خزانه خاتمه يافت و نه كارشكنيهاي آنها در برابر دولت مركزي پايان گرفت. روسها محمدعليشاه را كه در 1288 توسط مشروطهخواهان از قدرت خلع شده و به روسيه گريخته بود، تحريك به حمله به ايران كردند. براساس اين نقشه، محمدعليشاه و برادرش شعاعالسلطنه از دو نقطه شمالي كشور و سالارالدوله برادر ديگر آنان از ناحيه كرمانشاه حمله بزرگي را در تابستان 1290 براي تصرف تهران آغاز كردند. اين حمله به شكست انجاميد و تعداد زيادي از رجال، نمايندگان و مقامات طرفدار محمدعليشاه در دولت بركنار شدند. در پي اين شكست، دولت دستور توقيف اموال شعاعالسلطنه و سالارالدوله (برادران محمدعليميرزا) را صادر نمود و مورگان شوستر در اجراي اين تصميم، در مهر 1290 ژاندارمري خزانه را مأمور توقيف اموال آنان نمود. اقدامات شوستر براي توقيف املاك و اموال شعاعالسلطنه با اعتراض شديد سفارت روس مواجه شد، زيرا بنابر ادعاي سفارت روس اموال شعاعالسلطنه در گرو بدهي او به بانك استقراضي روس بود. در ادامة اين كشمكش دولت روسيه نيروهاي تازهاي وارد ايران كرد و روز هشتم آذر ماه 1290 طي اولتيماتومي به دولت ايران چهلوهشت ساعت براي قبول اين سه شرط به دولت ايران مهلت داد:1- اخراج مورگان شوستر و هيئت مستشاران آمريكايي از ايران 2- كسب موافقت قبلي دولتين روس و انگليس براي استخدام اتباع خارجي در ايران.3- پرداخت هزينه و خسارت لشگركشي روسيه به ايرانوثوقالدوله وزير خارجة وقت ضمن گزارش امر و قرائت متن اولتيماتوم دولت روسيه در جلسة فوقالعادة مجلس، با توجه به وخامت اوضاع و تهديد روسها براي اشغال پايتخت، تقاضاي قبول اولتيماتوم را نمود، ولي مجلس پس از سخنراني پرشور چند تن از نمايندگان به اتفاق آراء اولتيماتوم روسيه را رد كرد. سربازان روس به دنبال رد اولتيماتوم دولت روسيه از تبريز و رشت به سمت قزوين حركت كردند و سفارت روس طي يادداشت شديداللحني مجدداً به دولت ايران اولتيماتوم داد كه اگر دولت شرايط روسيه را نپذيرد نيروهاي روسيه وارد تهران خواهند شد.در آن زمان احساسات مردم ايران عليه روسيه به اوج رسيده بود و علماي نجف و كربلا نيز به حمايت از مردم ايران برخاستند. حتي به دنبال صدور چند فتوي از جانب مراجع وقت نجف، موجي از علما و روحانيون عراقي از طريق كرمانشاه به سمت تهران براه افتادند. 2 روز پس از مطرح شدن اولتيماتوم، وزيرمختار روسيه در يادداشتي براي دولت ايران جهت پذيرش اولتيماتوم تهديد كرد كه نظاميان روس به فرمان دولت تزاري تهران را اشغال خواهند كرد. در پي اين تهديد وثوقالدوله، كه خود از متحدان سياستهاي انگليس در ايران بود، وزيرمختار انگليس را در جريان قرارداد و با وي مشورت كرد. اما «ادواردگري» سفير انگليس توصيه كرد كه ايران به سرعت اولتيماتوم را بپذيرد.(2)حداكثر اقدام بازدارنده انگليسيها آن بود كه به روسها گفتند «حمله آنها به تهران اثر بدي در جهان اسلام خواهد داشت و مسلمانان را تحريك ميكند» سپس توصيه كردند كه «به جاي فشار نظامي به تهران گمركات شمالي ايران را تصرف كند و به اداره ماليات تبريز دست بگشايد تا شوستر تحت فشار قرار گيرد.(3)»سپس وثوقالدوله به آمريكائيها متوسل شد ولي پاسخ آمريكائيها نيز سرد بود: «باتوجه به مشكل پيش آمده براي ايران وزيرخارجه آمريكا مناسب نميداند هيچگونه پيشنهادي را تقديم كند.(4)اولتيماتوم روسها با واكنش منفي و خشم گسترده مردم روبرو شد ولي سرانجام دولت به درخواست انگليسيها در برابر اين تهديد تسليم شد و ناصرالملك و صمصامالسطنه رئيس الوزراء در اين شرايط بحراني از يپرمخان رئيس نظميه خواستند كه ساختمان مجلس را محاصره و تهديد كند كه اگر نمايندگان حاضر به قبول اولتيماتوم روسها نشوند مجلس را خواهد بست. مجلس به يك هيئت پنج نفري اختيار تام داد كه در اين مورد با دولت مذاكره كند و اين هيئت سرانجام قانع شد كه چارهاي جز قبول اولتيماتوم روس نيست. دولت بيدرنگ قبول اولتيماتوم را به سفارت روس اعلام نمود و عصر روز 28 آذر 1290 به مورگان شوستر ابلاغ شد كه از سمت خزانهدار كل معزول شده و بايد هرچه زودتر از ايران خارج شود. در پي اين تحولات حملات شديد به روسيه و انتقاد از دولت كه تسليم فشار روسها شده است در جلسات علني مجلس ادامه داشت. به همين جهت در جلسة فوقالعاده هيئت دولت كه با حضور ناصرالملك نايبالسلطنه تشكيل گرديد تصميم به انحلال مجلس گرفته شد. يپرمخان مجاهد معروف مشروطيت و رئيس نظمية وقت مأمور بستن مجلس شد و اين وظيفه را نيز مانند كارهاي ديگري كه قبلاً به او محول شده بود با خشونت هر چه تمامتر انجام داد. روز سوم دي 1290 مأموران مسلح يپرم به عمارت بهارستان ريختند و با وضع توهينآميزي وكلاي مجلس را بيرون ريختند و درب مجلس را قفل كردند!مورگان شوستر با اين نتيجهگيري كه دولتهاي متفقين، منافع متقابل و مصالح كلان خود را قرباني زدوبندهاي با ناپايدار با دولتهاي جهان سوم نميكنند، در 22 بهمن 1290 با نارضايتي و دريافت خسارت ايران را ترك كرد. وي سپس در آمريكا كتابي تحت عنوان «اختناق روسي در ايران» به رشتة تحرير درآورد.(5)پينوشتها:1. دولت ايران در سال 1279 مبلغ 12 ميليون تومان 75 ساله با بهره 5 درصد از دولت روسيه دريافت كرد و متعهد شد سالانه 160 هزار تومان از اصل و بدهي وام را بپردازد به همين دليل گمركات كشور ـ به استثناي گمركات خليجفارس ـ را براي ضمانت پرداخت وام در گروگان روسها قرار داد . در سال 1281 نيز دولت ايران 3/5 ميليون تومان وام با همان شرائط از روسيه دريافت كرد و اين بار امتياز ساختن راه شوسه جلفا تا قزوين را به بانك استقراضي روس سپرد.2. فصلنامه تاريخ روابط خارجي نشريه مركز اسناد و تاريخ ديپلماسي وزارت امورخارجه، شماره 17 ص 93 و 943. فصلنامه، همان، به نقل از انقلاب مشرطه ايران به روايت اسناد وزارت خارجه انگليس، رحيم رضازاده ملك، ص 5104. فصلنامه، همان، ص 94 به نقل از روس و انگليس در ايران، 1864 1914، ترجمه منوچهر اميري، انتشارات آموزش انقلاب اسلامي، ج 2، ص 5995. كتاب مورگان شوستر اولين بار در بمبئي به فارس ترجمه و منتشر شد. مورگان شوستر در مرحله بعد يك شركت انتشاراتي نيز تأسيس كرد.