ادوار پنج‌ گانه زندگانی امام خمینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ادوار پنج‌ گانه زندگانی امام خمینی - نسخه متنی

موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ادوار پنج‌گانه زندگاني امام خميني

روز 14 خرداد1368، مصادف با رحلت بزرگ مردي است كه در تاريخ حوادث نيم قرن اخير ايران به عنوان پرچمدار مبارزات مردم عليه رژيم ستمشاهي و باني اعاده استقلال و عزت و سربلندي ملت ايران در برابر سلطه‌طلبي امريكا و همپيمانان غربيش شناخته شده است‌ .

در بررسي زندگاني امام خميني‌، 5 فراز متمايز را مي‌توان برشمرد. اين فرازها عبارتند از :

1 ـ از تولد تا شروع مبارزه علني با رژيم شاه

امام خميني در 20 جمادي الثاني 1320 هـ برابر با اول مهر 1281 ش در سالروز ميلاد حضرت فاطمه زهرا(س‌) در شهركي به نام خمين واقع در 300 كيلومتري جنوب تهران در يك خانواده روحاني به دنيا آمد. وي در 5 ماهگي پدر خود را از دست داد. مرحوم سيد مصطفي موسوي، پدر ايشان، در مبارزه با ظلم خوانين خمين در سن 47 سالگي به شهادت رسيد و پيكرش به نجف اشرف انتقال يافت و در آنجا به خاك سپرده شد .

امام تحت نظر عمه خود بانو « صاحبه‌» و نيز مادرش بانو «هاجر» پرورش يافت‌. اما اين دو نيز در سنين نوجواني امام‌، دارفاني را وداع گفتند .

امام خميني تحصيلات ابتدايي و بخشي از معارف متداول روز وعلوم مقدماتي و سطح حوزه‌هاي علميه از جمله ادبيات عرب‌، منطق و فقه و اصول را نزد معلمين و علماي خمين گذرانيد و براي ادامه تحصيل علوم اسلامي در 1299 ش به اراك آمد. در آن روز حوزه علميه اراك اهميت فراواني داشت وروحاني برجسته‌اي چون حاج شيخ عبدالكريم حائري رياست اين حوزه را عهده‌دار بود .

امام از سنين طلبگي از طريق تماس مداوم با علما و روحانيوني كه در پي نهضت ضد انگليسي مردم عراق به ايران مي‌آمدند و از طريق تماس با شخصيتهاي روحاني عصر مشروطيت و بالاخره پيگيري دائمي اخبار و حوادث روز از طريق وسايل ارتباط جمعي همواره تلاش مي‌كرد تا در متن تحولات سياسي و اجتماعي ايران و جهان اسلام قرار گيرد .

امام از نادرترين روحانيون حوزه علميه قم بود كه در 1299 ش در عين جواني و در حالي كه تنها 18 سال داشت كودتاي رضاخان را محكوم كرد. او در تمام طول دو دهه حكومت رضاخان در برابر برنامه‌هاي ضد اسلامي وي از قبيل كشف حجاب‌، جدايي دين از سياست‌، رواج فرهنگ اروپايي در ايران‌، اهانت به روحانيت وغيره‌، علناً موضعگيري مي‌كرد. كتاب كشف الاسرار وي كه دو سال پس از فرار رضاخان از ايران و در 1322 ش نوشته شد، مواضع ايشان را در سالهاي اختناق رضاخاني نشان مي‌دهد. اين در شرائطي بود كه در حوزه علميه قم و در ساير مجامع مذهبي و اسلامي در ايران، كمتر كسي جرأت اعتراض به اقدامات رضاخان را داشت‌. امام در «كشف الاسرار» فجايع سلطنت 20 ساله پهلوي را افشا كرد و با دفاع از اسلام و روحانيت به پاسخگويي به شبهات و حملات تبليغاتي منحرفين پرداخت و براي نخستين بار ايده حكومت اسلامي و ضرورت قيام براي تشكيل آن را مطرح ساخت‌. در ارديبهشت 1323 اولين بيانيه سياسي امام كه در آن علماي اسلام و جامعه اسلامي به قيام عمومي دعوت شده بودند، صادر شد. لحن و محتوي بيانيه و مخاطب آن به روشني گواهي مي‌دهد كه امام در آن شرايط اسفبار حوزه‌ها، انتظار انقلاب نداشت، بلكه انگيزه وي صرفاً به صدا درآوردن زنگ خطر براي طلاب جوان بود .

امام در سالهاي مرجعيت آيت الله العظمي بروجردي، در ايجاد نظم وانضباط در امر تعليم و تربيت و شهريه و ساير امور طلاب حوزه علميه قم با ايشان همكاري نزديك داشت‌. در آن اوقات امام سعي داشت تا مسائل حوزه و جامعه و جريانات سياسي كشور را به اطلاع ايشان برساند. براي ايجاد تحول در برنامه دروس حوزه و ارتقاء علمي طلاب و به پيشنهاد امام، جمعي از علماي حوزه، مسئول اين كار شدند و خود امام نيز با آنها همكاري مي‌كرد. به پاس اين خدمات‌، آيت الله بروجردي نيز احترام و اعتماد خاصي براي امام قائل بود؛ تا جائي كه در موارد زيادي ايشان را به نمايندگي تام الاختيار خود در اداره حوزه مي‌گماشت‌. آيت الله بروجردي امام را «چشم و چراغ حوزه‌» مي‌دانست و در بسياري موارد هنگام تصميم‌گيري‌، با ايشان به مشورت و گفتگو مي‌پرداخت‌. براساس اسناد و اطلاعات و خاطرات موجود، امام در دوران زعامت آيت الله بروجردي سعي خويش را صرفنظر از تحقيق و درس و بحث در رشته‌هاي مختلف، تدريس فلسفه، عرفان و فقه و اصول، همچنين تربيت شاگردان، مصروف حمايت از اقتدار مرجعيت و حوزه‌هاي علميه از يكسو و انتقال اطلاعات سياسي و اجتماعي و ارزيابي‌هاي خويش از مسائل روز و هشدارهاي به موقع در مورد هدفهاي رژيم شاه و جلوگيري از نفوذ عناصر كج فهم و راحت طلب به داخل حوزه نموده است‌. او در همين حال ارتباط خويش را با عناصر سياسي موجه در تهران و شخصيتهايي چون آيت‌الله كاشاني ادامه مي‌داد و از طرق مختلف از جمله پيگيري مستمر مذاكرات مجلس شوراي ملي و نشريات معتبر وقت‌، تحولات جاري را به دقت زير نظر داشت و آنها را به اطلاع آيت الله بروجردي مي‌رساند .

زندگي امام در سالهاي فرار رضاخان در 1320 تا وفات آيت الله بروجردي در 1340 عمدتا در نقش فعال ايشان در حوزه علميه قم و در ارتباط نزديك با مرجعيت تقليد و تقويت هرچه بيشتر رشته‌هاي تماس حوزه با حوادث و مسائل سياسي روز خلاصه مي‌شود. از آن جمله نقش برجسته امام در شناساندن هر چه بيشتر ماهيت حوادث سالهاي بحراني 1328 تا 1332 و مسائل مربوط به ملي شدن صنعت نفت و علل ظهور و سقوط دولت دكتر محمد مصدق و انتقال اين شناخت به حوزه علميه قم حائز اهميت است‌ .

وفات آيت الله العظمي بروجردي در دهم فروردين 1340، امام خميني را به شخصيت برجستة حوزه علميه قم و تكيه گاه مركزي طلاب و مردم مسلمان ايران درآورد. چند ماه پيش از اين ضايعه، در انتخابات رياست جمهوري امريكا دموكراتها به كاخ سفيد راه يافته بودند و رژيم شاه براي انجام رفرم‌هاي اقتصادي و سياسي در كشور از سوي دولت امريكا تحت فشار قرار گرفته بود .

شاه در زمان حيات آيت الله بروجردي از يكسو تحت فشار امريكا براي انجام آنچه كه «اصلاحات‌» لقب گرفته بود قرار داشت و از سوي ديگر مخالفت آيت الله بروجردي با برنامه‌هاي به ظاهر اصلاحيش، وي را در تنگنا قرار داده بود. از اين رو با رحلت آيت الله بروجردي، شاه و دولت او تصور مي‌كردند مانع داخلي در مسير انجام نقشه‌هاي آنان از ميان برداشته شده است‌ .

2 ـ آغاز مبارزه تا تبعيد

دوره دوم زندگي امام يك مقطع دو ساله است كه از مخالفت سرسختانه با تصويب لايحه انجمنهاي ايالتي و ولايتي در 1341 آغاز و به تبعيد ايشان در 1343 ختم شد .

موضوع انجمنهاي ايالتي و ولايتي نخستين برخورد جدي امام با دولت علم بود كه پس از وفات آيت الله العظمي بروجردي به وقوع پيوست‌. اين برخورد نقطه آغاز حركت سياسي روحانيت به رهبري امام عليه شاه بود. اين لايحه، در 16 مهر 1341 به تصويب هيئت دولت رسيد. به موجب اين لايحه كه انجمنهاي دولتي در هر ايالت و ولايت مامور اجراي آن شده بودند، در برگزاري هر انتخابات واژه «اسلام‌» از شرايط انتخاب شوندگان و همينطور انتخاب كنندگان حذف شده بود. انتخاب شدگان نيز به جاي آن كه مراسم تحليف و سوگند را با «قرآن‌» به جاي آورند، از اين پس مي‌توانستند طبق اين لايحه با «كتاب آسماني‌» اين كار را انجام دهند .

امام، حذف كلمه « قرآن‌» و جايگزين كردن «كتاب آسماني‌» را مقدمه‌اي براي حذف تدريجي قرآن كريم از قلمرو زندگي مردم مسلمان ايران مي‌دانست و آن را زمينه‌اي براي برنامه‌هاي ضد اسلامي رژيم شاه برشمرده بود. از اين رو وي بلافاصله به مخالفت با رژيم پرداخت و خواستار لغو اين لايحه گرديد. اين مخالفت و حمايت مردم از امام سبب شد، لايحه در آذر همان سال رسماً و در يك عقب نشيني آشكار از سوي دولت‌، لغو گردد

مبارزه امام با «انقلاب سفيد شاه‌» كه توطئه‌اي براي از بين بردن كشاورزي مملكت و وابسته ساختن كشور به بيگانگان، به ويژه امريكا بود، از ديگر رويدادهاي دوره اول نهضت امام محسوب مي‌شد. اين توطئه در پي يك رفراندوم فرمايشي كه 6 بهمن 1341 برگزار شد و به دستور امام با تحريم اكثريت قريب به اتفاق مردم مواجه گرديد، به اجرا گذارده شد. در واكنش به اين اقدام‌، امام نوروز سال 1342 را در كشور عزاي عمومي اعلام كردند و اين زمينه ساز كشتار طلاب حوزه علميه قم در فروردين همان سال گرديد. در پي اين جنايت‌، امام با نطق‌هاي خود رژيم را مورد حمله قرار دادند و وابستگي اين رژيم را به امريكا و صهيونيسم افشا نمودند. اين افشاگري به بازداشت ايشان توسط رژيم شاه در نيمه شب 14 خرداد 1342 و سپس كشتار 15 خرداد انجاميد .

در اين جنايت، صدها نفر از مردم كه معترض به بازداشت امام بودند، به ويژه در تهران و ورامين جان خود را از دست دادند .

تصويب لايحه كاپيتولاسيون در مهر 1343 نيز از ديگر خيانتهاي رژيم شاه بود كه با اعتراض شديد امام مواجه شد. امام طي سخنراني در سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا(ع‌ ) از اين مصوبه به عنوان «سند بردگي ملت ايران‌» ياد كردند .

3 ـ از تبعيد تا شكل‌گيري انقلاب اسلامي‌

دوره سوم زندگي امام يك مقطع 13 ساله است كه از تبعيد ايشان در آبان 1343 آغاز و تا شروع انقلاب اسلامي در دي‌ 1356 ادامه يافت‌. انجام سخنراني و انتشار بيانيه‌اي مفصل در مورد كاپيتولاسيون توسط حضرت امام عليه لايحه ننگين كاپيتولاسيون در مهر 1343 و حمايت مردم از مبارزات امام‌، سبب بازداشت ايشان در 13 آبان همان سال و تبعيد به تركيه شد. اين تبعيد تا سال 1357 ادامه يافت‌. در اين دوره فعاليتهاي حضرت امام در خارج از كشور، روشنگري افكار عمومي مردم جهان نسبت به ماهيت رژيم پهلوي و زمينه‌سازي براي انقلاب و دعوت مردم ايران به قيام عليه اين رژيم بود .

امام يكسال و يكماه در تركيه به تبعيد به سر بردند و سرانجام در مهر 1344 به عراق منتقل شدند. ايشان در عراق تمامي فعاليتهاي رژيم شاه را به دقت پيگيري مي‌كردند و در برابر هر اقدام خلاف اين رژيم سريعاً و با صراحت واكنش نشان مي‌دادند. امام در 1349 و 1350 به دفعات عليه برگزاري جشنهاي 2500 ساله شاهنشاهي سخنراني كردند و بيانيه‌هاي متعددي انتشار دادند. متن نخستين بيانيه ايشان درباره جشنهاي 2500 ساله‌، كه در بهمن 1349 صادر شد، در شمارگان بالا و در جريان مناسك حج آن سال در مدينه و مكه انتشار يافت و ساواك عليرغم كنترل شديد حجاج، نتوانست از انتشار بيانيه جلوگيري كند. امام در اين پيام فرمودند: «دنيا بداند كه اين جشنها و عياشي‌ها مربوط به ملت شريف و مسلمان ايران نيست و دائر كنندگان و شركت كنندگان اين جشنها خائن به اسلام و ملت ايران مي‌باشند ».

در مهر 1352، بدنبال وقوع جنگ چهارم اعراب و اسرائيل، امام با صراحت خواستار حمايت دولتها و ملتهاي مسلمان از كشورهاي اسلامي درگير در جنگ شدند و رژيم شاه را كه در اين جنگ با صهيونيستها همكاري مي‌كرد، «عفريت خونخوار» خواند .

خريدهاي كلان نظامي شاه در سالهاي 1353 و 1354 ، افزايش بي‌سابقه صدور نفت به امريكا و كشورهاي غربي، به ويژه در شرايط تحريم نفتي دنياي غرب‌، تقويت رابطه شاه با رژيم صهيونيستي و يا جرياناتي مانند برگزاري جشن هنر شيراز، تأسيس احزاب رستاخيز، ايران نوين و مردم‌، تغيير تاريخ رسمي كشور از هجري شمسي به شاهنشاهي از جمله مسايلي بود كه امام در برابر آنها موضعگيري كردند و به روشنگري افكار عموم پرداختند. نوارهاي صوتي سخنان امام و بيانيه‌هاي ايشان در كوتاهترين زمان ممكن توسط دوستداران او به ايران انتقال داده مي‌شد و در سطح وسيعي پخش مي‌گرديد .

بدنبال انعقاد پيمان الجزاير در اسفند 1353 كه به سردي و تيرگي روابط شاه با عراق پايان بخشيد و حملات تبليغاتي دو طرف عليه يكديگر قطع گرديد، محدوديتي براي فعاليت مخالفان در دو كشور پيش آمد. اين محدوديت با افتتاح مجدد سفارتخانه‌هاي دو كشور و سفر مقامات بلند پايه طرفين به پايتختهاي يكديگر فزوني يافت. بر اين اساس به تدريج فعاليتهاي حضرت امام در عراق تحت كنترل بيشتر دولت بعثي قرار گرفت و فشار شاه بر عراق براي متوقف ساختن مبارزات سياسي امام‌، اين كنترل را تشديد كرد .

سال 1355 با پيروزي مجدد دموكراتها در امريكا و انتخاب كارتر به رياست جمهوري‌، مجدداً فشار بر شاه براي انجام اصلاحات مورد نظر كاخ سفيد آغاز شد . و اعلام «فضاي باز سياسي‌» در كشور از سوي شاه‌، شهادت آيت‌الله مصطفي خميني فرزند ارشد امام در اول آبان 1356 و در نهايت انتشار مقاله توهين آميز هفدهم ديماه همان سال در روزنامه اطلاعات عليه امام، زمينه‌هاي لازم را براي آغاز انقلاب اسلامي مردم ايران عليه حكومت پهلوي به وجود آورد .

4 ـ از شكل‌گيري تا پيروزي انقلاب اسلامي

دوره چهارم زندگي امام يك مقطع 14 ماهه است كه از اوج‌گيري نهضت اسلامي در دي 1356 آغاز و تا پيروزي انقلاب در 22 بهمن 1357 ادامه يافت‌ .

نهضت سراسري مردم ايران در دي 1356 شكل علني به خود گرفت و تا پيروزي انقلاب در 22 بهمن 1357 ادامه يافت‌. در اين دوره‌، نقش امام، هدايت و فرماندهي مدبرانه انقلاب تا سقوط اركان نظام و درهم پيچيدن طومار نظام شاهنشاهي بود .

به دنبال انتشار مقاله توهين آميز در روزنامه اطلاعات‌، مردم قم با تعطيل كسب و كار خود دست به تظاهرات عليه رژيم زدند. اين تظاهرات توسط مأموران شاه به خاك و خون كشيده شد. سپس در چهلم شهيدان شهر قم، مردم تبريز به پا خاستند و تظاهراتشان با شهادت عده زيادي از آنان سركوب شد. در چهلم شهداي تبريز، مردم شهرهاي ديگر وبه همين ترتيب، به تدريج انقلاب سراسر كشور را در برگرفت‌. امام از نجف رهبري اين انقلاب را با مديريت داهيانه خود بر عهده داشتند و مردم را از هرگونه عقب نشيني در برابر رژيم برحذر مي‌داشتند. شاه نيز در برابر انقلاب، به تعويض پي در پي دولت‌ها مي‌پرداخت .

با اوجگيري انقلاب اسلامي ايران، دولت عراق فعاليتهاي امام را عليه رژيم شاه در نجف اشرف ممنوع اعلام كرد. اما امام تسليم خواسته بعثيها نشد و ناگزير گرديد براي ادامه رهبري انقلاب، عراق را ترك كند. ايشان در مهر 1357 عراق را به سوي كويت ترك گفتند اما دولت كويت از ورود وي به خاك اين كشور جلوگيري كرد. امام به دليل اين كه تريبونهاي آزادتري در اختيار داشته باشد عازم فرانسه شدند و در روستاي «نوفل لوشاتو» در حومه پاريس، مبارزات خود را با رژيم شاهنشاهي ادامه دادند. گرچه در ابتدا با محدوديت‌هائي مواجه شدند اما تلگراف‌ها و توجه مردم به ايشان فرانسه را ناگزير از پذيرش نمود .

در طول سه ماه و اندي امام در فرانسه با ايرانيان مقيم فرانسه و خبرنگاران خارجي تقريباً همه روزه ملاقات داشتند. امام در فرانسه ابعاد مختلف انقلاب اسلامي ايران و فجايع رژيم شاه عليه ملت ايران را در جمع ايرانيان مقيم آن كشور تشريح مي‌كردند. در طول مدت اقامت امام در فرانسه، تلاشهاي سياسي دولتهاي حكومت پهلوي براي باز داشتن ايشان از ادامه مبارزات سياسي، بي نتيجه ماند .

5 ـ از پيروزي انقلاب اسلامي تا رحلت‌

دوره پنجم زندگي امام از پيروزي انقلاب در بهمن 1357 آغاز و تا رحلت ايشان در 1368 ادامه يافت‌ .

امام با اوجگيري انقلاب اسلامي ايران كه منجر به خروج شاه از ايران در دي 1357 شد، در 12 بهمن اين سال و در ميان استقبال ميليوني مردم وارد تهران شدند. 10 روز پس از ورود امام، در22 بهمن 1357 آخرين دولت شاه در رويارويي با مردم سقوط كرد و انقلاب به پيروزي قطعي خود رسيد با اين پيروزي پرونده 2500 سال نظام شاهنشاهي و 50 سال حكومت پهلوي در ايران بسته شد و سرفصلي جديد از تاريخ حيات سياسي‌، اجتماعي و اقتصادي ايران آغاز گرديد .

پس از پيروزي انقلاب‌، امام خميني در صحنه داخلي، سياست سازندگي و مقابله با آثار سياسي‌، فرهنگي و اجتماعي باقيمانده از رژيم شاهنشاهي را دردستور كار قرار دادند. در اين دوره همچنين همراه با ادامه تلاش در جهت وحدت اسلامي، تقويت حس وحدت و يكپارچگي در جهان اسلام و احياي روحيه سلطه ستيزي در ملل مسلمان سرلوحه برنامه‌هاي امام قرار گرفت. در دهه اول پس از پيروزي انقلاب چهره‌هاي متفاوت دشمنان اسلام و انقلاب را در داخل كشور شاهد بوديم‌، ترورها، انفجارها، ظهور گروهكهاي چپ، راست و التقاطي طراحي كودتاها، حمله نظامي به طبس‌، تحميل جنگ بر جمهوري اسلامي‌، تحريم اقتصادي ايران‌، بلوكه كردن دارائي‌هاي ايران و ... نمونه‌هايي از تاواني بود كه ايران اسلامي براي استقلال و اتكاء به اسلام پرداخت كرد .

امام در طول كمتر از 11 سال پس از پيروزي انقلاب، توانست با قدرت و صلابت استقلال كشور را در برابر تمامي توطئه‌ها و دشمنيهاي معاندين خارجي و عوامل داخلي شان حفظ كند .

ايشان سرانجام در 13 خرداد 1368 در پي يك بيماري نسبتاً طولاني دارفاني را وداع گفت .

فاصله خرداد 1342 تا خرداد 1368 را بايد درخشان‌ترين و حماسي‌ترين مقطع تاريخ حركتهاي اسلامي مردم مسلمان ايران ناميد. در سيزدهم خرداد 1342 امام(ره) با نطق خود در مدرسه فيضيه قم مبارزه علني‌، طولاني و سرنوشت ساز خود را عليه امريكا و رژيم شاه آغاز كرد و در سيزدهم خرداد 1368 با پرواز به سوي معبود، بارسنگين مبارزه عليه امريكا و عمالش را به ميليونها مسلمان پاك و شهادت طلب در ايران و جهان واگذار كرد .

در 15 خرداد 1342 ميليونها انسان مسلمان به حمايت از حقانيت راه و روش و منطق امام دست به تظاهرات و راهپيمايي زدند و با نثار خون‌، ايمان و وفاداري خود را به پرچم توحيد و پرچمدار صادق آن ابراز داشتند. در 15 خرداد 1368 نيز ميليونها انسان مسلمان، باز براي حمايت از حقانيت راه و روش و منطق امام و اداي سوگند نسبت به ادامه اين راه‌، در يك راهپيمايي عظيم‌، پيكر مطهر امام را مشايعت كردند و با او وداع نمودند. از اين روي خرداد 1342 تا خرداد 1368 را بايد دوران مجد و عزت و افتخار دوباره اسلام در عصر جديد ناميد. ميراث عظيم امام اعم از سيره و آثار مكتوب ايشان در معارف الهي، راهنماي حركت فردي و اجتماعي جوامع اسلامي خواهد بود .

/ 1