سرمشق های زنده تبلیغات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سرمشق های زنده تبلیغات - نسخه متنی

حسن امامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




سرمشق‏هاي زنده‏ي تبليغات


آيت‏الله حاج آقا حسن امامي

نوشته‏ي حاضر متن سخنراني حضرت آيت‏الله حاج آقا حسن امامي است كه در تاريخ 30/4/1379 در مركز آموزش‏هاي تخصّصي تبليغ حوزه‏ي علميه‏ي اصفهان ايراد شده است و با اندكي تلخيص و تبديل از زبان گفتاري به نوشتاري ، به محضر خوانندگان گرامي تقديم مي‏گردد.



قرآن كريم مي‏فرمايد: ««فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا في‏الدين ولينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون»؛1

چرا از هر گروهي از آنان، طايفه‏اي كوچ نمي‏كند تا در دين آگاهي يابند و به هنگام بازگشت به سوي قوم خود، آن‏ها را بيم دهند. شايد آن‏ها بترسند.»

شغل طلاب علوم ديني شغل انبيا است. هدف از تفقه در حوزه‏هاي علوم ديني بايد تبليغ و انذار قوم باشد تا مردم تحت تأثير همين تبليغات ساخته شوند.



از آن‏جا كه حركت تبليغي ما، ادامه‏ي حركت تبليغي انبياي الهي است بايد روش انبيا را در تبليغ دين، الگوي خويش قرار دهيم.



خداوند متعال برنامه‏هاي تبليغي انبيا را در قرآن كريم منعكس كرده است و ما مي‏توانيم شيوه‏هاي تبليغ را از قرآن فرا گيريم. به عنوان نمونه اوّلين آيات وحي در غار حرا بر پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله نازل شد، كه:



«اقرأ باسم ربّك الّذي خلق* خلق الانسن من علق* اقرأ و ربّك الاكرم*

الّذي علّم بالقلم* علم الانسن مالم يعلم*»1

خداوند متعال با اوّلين آيات وحي به پيامبرش مي‏آموزد كه مسأله‏ي دين بر مبناي علم است و پيامبري كه مي‏خواهد دين را تبيلغ كند، ابتدا بايد قرائت و خواندن را تمرين كند.



پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله پس از دريافت اوّلين فرازهاي وحي خسته و كوبيده به سوي خانه روانه مي‏شود. غار حرا در دامنه‏ي كوه صعب العبوري است و پايين آمدن از آن پيامبر را خسته كرد. وقتي به خانه مي‏رسند، مي‏خوابند تا قدري بياسايند. جبرئيل امين نازل مي‏شود و اوّلين آيه‏هاي سوره‏ي مدثر را براي او قرائت مي‏كند. اين آيات، برنامه‏ي بيست و سه سال تبليغ پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است. فرامين شش‏گانه‏ي مطرح شده در اين سوره، هميشه سرمشق‏هاي زنده‏اي براي تبليغات ديني است. اينك فرامين شش‏گانه‏ي خداوند در رابطه با تبليغ را به عنوان سرمشق‏هاي زنده‏ي تبليغات مطرح مي‏كنيم.



سرمشق‏هاي زنده‏ي تبليغات


خداوند متعال در سوره‏ي مدثر مي‏فرمايد: ««يا ايّها المدّثّر* فم فانذر* و ربّك فكبِّر* و ثيابك فطهّر* والرجز فاهجر* ولا تمنن تستكثر* ولربّك فاصبر»؛ اي جامه بر خود پيچيده! برخيز و انذار كن و پروردگارت را بزرگ بشمار و لباست را پاك كن و از پليدي دوري كن و منت مگذار و فزوني مطلب و به خاطر پروردگارت شكيبايي كن.»

1 ـ بسيج قوا


خداوند متعال در اوّلين دستور خود مي‏فرمايد: «قُم فانذر». گرچه كلمه‏ي قيام در لغت به معناي ايستادن است ولي منظور از كلمه‏ي قُم در اين‏جا اين نيست كه الان پا شود و بايستد. انسان وقتي بخواهد كاري انجام دهد، بايد تمام نيروهاي خود را بسيج كند؛ مثلاً، در جنگ بايد آنچه را در توان دارد، براي مبارزه با دشمن صرف كند. در رختخواب و به صورت نشسته نمي‏توان با دشمن جنگيد. چون انسان در حالت خواب بر همه‏ي قواي خود تسلّط ندارد. اگر نشست، مقداري از نيروها در اختيارش

مي‏آيد. اگر ايستاد، بر تمام قوا مسلّط شده و مي‏تواند با دشمن بجنگد.



كلمه‏ي قُم اشاره به همين معنا دارد؛ يعني، يا رسول اللّه اينك كه مي‏خواهي براي تبليغ آماده شوي، بايد تمام نيروهايت را بسيج كني تا بتواني وظيفه‏ي تبليغ را به انجام رساني.



2 ـ انذار


وظيفه‏ي دوم انذار است. فرمود ««قُم فانذر»؛ بايست پس انذار كن.» انذار كنايه از تبليغ است، زيرا تبليغ مراحلي دارد و اوّلين مرحله‏اش انذار است. اگر بخواهيم روي يك تابلو كه قبلاً چيزهايي ترسيم

موفق‏ترين

مبلّغــين كسـاني

بودنـد كه بـا مــردم

آميختـه بودنـد، در ميــان

مـردم بودنــد و بـا

مردم معـاشـرت

داشتــند.



شده است، چيزي را ترسيم كنيم، بايد اوّل نوشته‏ها و نقش‏هاي پيشين را پاك كنيم. با وجود آن‏ها نمي‏توان به هدف رسيد. انبياي الهي نيز اوّل بايد انذار كنند تا به وسيله‏ي آن، مرحله‏ي تخليه صورت گيرد و نوبت به مراحل تحليه و تجليه برسد. قرآن كريم درباره‏ي پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله مي‏فرمايد: «يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب والحكمة»1

بدون انذار تزكيّه تحقق پيدا نمي‏كند و تا تزكيه نباشد تحليه نمي‏شود. در ابتدا بهترين راه تبليغ استفاده از شيوه‏ي انذار است، به صورتي كه لرزه بر اندام مستمع اندازد. در اين صورت پذيرش مستمع بيشتر خواهد شد.



براي تزريق آمپول به بدن، اوّل بايد پوست بدن به وسيله‏ي سوزن شكافته شود. تا پوست شكافته نشود، امكان انتقال موادّ به داخل رگ وجود ندارد. براي ورود موعظه به قلب شنونده نيز اوّل بايد قلب او شكافته شود. تا گوينده، قلب شنونده را قبضه نكند، موعظه اثر نمي‏گذارد و يكي از از شيوه‏هاي قبضه كردن قلب مخاطب، انذار است.



مثلاً، اگر در شب‏هاي قدر بخواهد مردم را وادار به توبه كند، اوّل بايد قدري آن‏ها را انذار كند و مسائلي از قبيل: مرگ، سكرات مرگ، شب اوّل قبر، فشار قبر، جهنّم، ملائكه‏ي غلاظ و شداد و ... را مطرح كرده و

قلوب آن‏ها را آماده‏ي پذيرش بحث توبه كند، آن وقت موعظ‏اش اثر مي‏گذارد.



3 ـ روشني هدف


امروزه دنيا، دنياي تبليغات است و براي كارهاي تبليغاتي هزينه‏هاي فراوان مي‏شود. به عنوان نمونه شهرداري براي تبليغ از يك شغل يا يك كالا آن هم فقط روي يك تابلو در يك جاي غيرحساس شهر، چهارصد هزار تومان دريافت مي‏كند و اگر بخواهد در جاي حساس شهر آن را نصب كند، ميليون‏ها تومان پول مي‏گيرد ـ بسياري از افراد اين پول را مي‏پردازند ـ اين‏ها نشانه‏ي اهمّيّت تبليغات در دنياي معاصر است.



مبلّغ بايد هدف خود را در تبليغ روشن كند و بدون هدف و يا با هدفي غلط سرمايه‏ي عظيم تبليغ را بر باد ندهد.



آيه‏ي شريفه «و ربك فكبّر» هدف تبليغ را تبيين مي‏كند. اين آيه مي‏خواهد به پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بگويد كه الان مردم در اثر جهل، خدا را آن قدر پايين آورده‏اند كه او را در حد يك بت قرار داده و پرستش مي‏كنند. تو بايد آن قدر كار كني تا خدا را در نظر مردم بزرگ جلوه دهي.



مردم تا به اين دنيا چسبيده‏اند، رشد نمي‏كنند. بايد كاري كنيم كه اين دنيا و آنچه كه در آن است در نظر مردم بي‏ارزش باشد، تا رشد پيدا كنند. بايد كاري كرد كه مردم خدا را بزرگ بشناسند و تسليم او شوند. اين كه در هر جايي از نماز الله اكبر مي‏گوييم معنايش چيست؟ براي قرائت، رفتن به ركوع، رفتن به سجده و ... الله اكبر مي‏گوييم. معنايش اين است كه اعمالي كه انجام مي‏دهيم، بر مبناي تسليم الي الله است و تا خدا را بزرگتر از همه چيز ندانيم آن حالت تسليم محض براي ما پيدا نمي‏شود.



هدف از تبليغ توجّه مردم به سوي خداست و براي رسيدن به اين هدف بايد خدا را بزرگ معرفي كرد تا مردم از غير خدا جدا شوند و به سوي خدا و معنويت هدايت شوند.



4 ـ تواضع، شرط اساسي


يكي از شرايط اساسي مبلّغ، تواضع و فروتني است. در ذيل آيه‏ي شريفه‏ي «و ثيابك فطهَّر»مفسرين فرموده‏اند: مردم خيلي متكبر بودند و اين تكبرشان براساس جهل بود. لباس‏هايشان را خيلي بلند مي‏دوختند. به گونه‏اي كه هنگام راه رفتن به زمين كشيده شده و آلوده مي‏گرديد.



در همين زمان هم موارد مشابه وجود دارد. زماني كه شاه معدوم مي‏خواست با فرح ازدواج كند، پيراهني در فرانسه براي

فرح دوختند. وقتي آن را پوشيد، نمي‏توانست راه برود. دو نفر مي‏آمدند، يكي اين طرف پيراهن و ديگري آن طرف پيراهن را بالا مي‏گرفت تا او بتواند راه برود. اين نحوه لباس پوشيدن براي اظهار بزرگي و عظمت بود.



خداوند متعال براي اين كه پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله را متوجّه مسأله‏ي تواضع كند، با كنايه مي‏فرمايد: «و ثيابك فطهر» يعني بايد كاري كني كه لباست آلوده نشود؛ يعني، بايد لباس‏هايت را كوتاه بگيري تا آلوده نشود و اين كنايه از تواضع است.



كسي كه مي‏خواهد مردم را ارشاد و راهنمايي كند، بايد مردمي باشد. براي مردمي شدن بايد واقعا با مردم آميخته شد. تا مبلّغ تواضع پيدا نكند، نمي‏تواند مردمي باشد و در آن‏ها اثر بگذارد. موفق‏ترين مبلّغين كساني بودند كه با مردم آميخته بودند، در ميان مردم بودند و با مردم معاشرت داشتند.



5 ـ پرهيز از آلودگي


خداوند متعال در پنجمين دستور خود در آيه‏ي شريفه‏ي «والرجز فاهجر»پيامبر خويش را از آلودگي‏ها بر حذر مي‏دارد. هر يك از آلودگي‏هاي فكري، اخلاقي و عملي موجب عدم موفقيّت مبلّغ در امر تبليغ دين است. زيرا نقطه ضعف‏هاي عقيدتي، اخلاقي و عملي، قوي‏ترين عامل براي خنثي كردن تبليغات است. اخلاق بد مبلّغ موجب مي‏شود زحماتش بر باد رود. عقيده‏ي انحرافي و يا عمل بد و معصيتي كه از مبلّغ سر مي‏زند، نيز اين چنين است.



اين كه مي‏گوييم انبيا و ائمه‏ي اطهار بايد عصمت داشته باشند و حتّي سوء سابقه از طفوليّت تا هنگام مرگ نداشته باشند «چه در گناه كبيره، و چه در گناه صغيره، چه به صورت عمدي يا سهوي» براي همين امر است.



حضرت موسي عليه‏السلام وقتي كه مي‏خواست، به تبليغ برود، فرمود: «ولهم عليّ ذنب فأخاف ان يقتلون1» خداوند به او فرمود: براي تبليغ به سوي مصر حركت كن. و او مي‏خواهد بگويد خدايا! من يك سابقه دارم و نمي‏توانم آن جا بروم؛ من آدم كشته‏ام. ولو به حق كشته بود ولي مي‏گويد مي‏ترسم آن‏جا بروم و آن‏ها بخواهند قصاص كنند و من به هدف نرسم.



اتّفاقا وقتي حضرت موسي عليه‏السلام با فرعون مواجه شد، فرعون انگشت روي همين نقطه ضعف گذاشت و گفت: تو همان نيستي كه آدم كشتي؟ وقتي فرعون مي‏خواهد

تبليغات حضرت موسي را خنثي كند مسأله‏ي پرونده‏ي قتل آن قبطي را مطرح مي‏كند و اين خيلي مهم است. البته حضرت موسي عليه‏السلام گناهكار نبود ولي

مبلّغ بايد هدف خود را در تبليغ روشن كند و بدون هدف و يا با هدفي غلط سرمايه‏ي عظيم تبليغ را بر باد ندهد.



فرعون و اطرافيان او، او را گناهكار مي‏دانستند و از اين فرصت استفاده مي‏كردند.



بايد بهترين و پاك‏ترين افراد در مسير تبليغ گام بر دارند تا نقطه‏ي ضعفي از گذشته خود در طول زندگي نداشته باشند.



كسي مي‏تواند در جامعه تبليغ كند كه بعنوان فردآلوده و منحرف شناخته نشده باشند.



6 ـ پرهيز از منت گذاشتن


در رابطه با آيه‏ي كريمه‏ي «ولا تمنن تستكثر» دو نكته قابل توجّه است:



الف ـ منت گذاشتن بر مردم موجب خنثي شدن عمل است. قرآن كريم مي‏فرمايد: «ولا تبطلوا صدقاتكم بالمن والاذي»1

اگر كسي صدقه بدهد و بعد از آن بر فقير منت بگذارد، صدقه‏اش را بي‏اثر مي‏كند. اگر مبلّغ نيز مردم را ارشاد كرد و بر سر آن‏ها منّت گذاشت، اثر تبليغات او خنثي مي‏شود.



ب ـ يكي از چيزهايي كه انسان را از كار باز مي‏دارد، اين است كه فكركند به مرحله‏ي نهايي رسيده است. مبلّغ نبايد فكر كند كه كار مهمّي كرده است. او نبايد خدمات خودش را جلوه داده و بگويد من چنين و چنان كردم. او نبايد فكر كند كه به مرحله‏ي نهايي از خدماتي كه بايد انجام مي‏داد رسيده است. زيرا هر مقدار كه انسان تلاش كند، باز هم كم است. اگر انسان بار مسؤوليّت را احساس كند، واقعا مي‏فهمد كه در مقابل آن مسؤوليّت خطير الهي كاري نكرده است.



يك خاطره


علامه‏ي مجلسي ظرف 63 سال عمر خود خدمات بزرگي انجام داده است. او يك دوره بحار را نوشت كه فقط خواندنش براي ما مشكل است تا چه رسد به اين كه بخواهيم جمع‏آوري كنيم، بخوانيم، بنويسيم و تحقيق و ترجمه كنيم. سيد نعمت الله جزايري مدت هشت سال در اصفهان بود و در مدرسه‏ي خالصيه تدريس مي‏كرد. علامه‏ي مجلسي رحمه‏الله به حاج محمّدتقي

دولت آبادي دستور داد براي تدريس سيد نعمت الله جزايري اين مدرسه را بسازد. قبل از اين كه اين مدرسه ساخته شود، سيد نعمت الله جزايري در خانه‏ي علامه‏ي مجلسي مشغول كار بود. سيد نعمت‏الله مي‏گويد: «سه ساعت بعد از نيمه شب بود. صداي در را شنيدم. فهميدم كسي غير از علامه‏ي مجلسي نيست. در را باز كردم. علامه وارد خانه شد و گفت: من در يك جمله از روايتي گير كرده‏ام، نظر شما چيست؟»

وقتي انسان اين كار شبانه روزي را مي‏بيند، واقعا احساس حقارت مي‏كند. اگر شبانه روز تبليغ كنيم، بايد اين احساس را داشته باشيم كه هنوز هم كاري نكرده‏ايم.



رمز موفقيّت


آخرين و مهم‏ترين دستور خداوند متعال بعد از مراحل شش‏گانه‏ي فوق سفارش به صبر و بردباري در راه خداست «و لربّك فاصبر» تبليغ دين كار سختي است و مشكلات عديده‏اي دارد.ناراحتي‏ها، خستگي‏ها و كوفتگي‏ها دارد و اگر صبر نباشد، كسي در مراحل ذكر شده موفّق نيست. اگر انسان طاقتش كم شود، نمي‏تواند هيچ كدام از دستورات ياد شده را اجرا كند.



صبر در امر تبليغ از ميان انواع سه‏گانه‏ي صبر (صبر در طاعت، صبر در مصيبت، صبر در معصيت) از نوع صبر بر طاعت خداوند است.



پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله الگوي تبليغ


پيامبر اسلام صلي‏الله‏عليه‏و‏آله دستورات الهي تبليغ را در اوّلين فرازهاي وحي گرفت و در طول بيست و سه سال آن‏ها را پياده كرد. بر

ماست كه تك‏تك آن‏ها را از لابلاي حوادث و جرايانات زمان پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله جست و جو كنيم. بايد ديد كه آن بزرگ منادي توحيد چگونه قيام كرد؟ چگونه انذار كرد؟ چگونه خدا را تكبير كرد؟ و چگونه از پليدي‏ها پرهيز نمود؟ او چگونه تواضع كرد؟ و چگونه براي اجراي اين دستورات الهي صبر پيشه كرد؟ نحوه‏ي رفتار پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در طول مدّت تبليغ ديني‏اش براي ما الگوست.



«لقد كان لكم في رسول الله اسوة حسنه»1 و براي شرح زندگاني پيامبر صلي‏الله‏عليه‏و‏آله بهترين سند خود قرآن است. تمام اعمال، برنامه‏ها و دستورات خداوند به پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در قرآن منعكس شده است. بايد ديد خداوند به پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله چه چيزي را نشان مي‏دهد. دستورات الهي به پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله در رابطه با تبليغ چيست و شيوه‏ي

پياده كردن آن‏ها از سوي پيامبر اكرم چگونه است؟ كه همه‏ي آن‏ها مي‏تواند سرمشق‏هاي زنده‏اي براي تبليغات ما باشد.





1 ـ علق/ 5 ـ 1.



1 ـ احزاب / 21.



1 ـ شعراء/ 14.



1 ـ جمعه/ 2.



1 ـ توبه/ 122.



1 ـ بقره/ 263.


/ 1