فرهنگ و هویت زنان در جهان مسلمانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فرهنگ و هویت زنان در جهان مسلمانان - نسخه متنی

مصطفی زادگان، فریده شاهد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فرهنگ و هويت زنان در جهان مسلمانان

فريده شاهد / رضا مصطفي‏زادگان

همشهري، 11 ـ 13/9/80

چكيده: مقاله حاضر گزارشي است از فعاليت شبكه «زنان تحت قوانين مسلمانان» كه در راستاي جنبش فمينيسم اسلامي سعي مي‏كند با تفسير و تأويل‏هاي جديد از قوانين و فرهنگ اسلامي، زمينه‏هاي نفوذ و پذيرش فمينيسم را در بين زنان مسلمان و جوامع اسلامي فراهم سازد.

به طور كلي سياست نمي‏تواند در نظم نوين جهاني، ماهيت دولت‏ها را تعريف كند و حتي نمي‏تواند به منظور برقراري نظم در داخل سيستم‏هاي حكومتي موجود، سيستم‏هاي اجتماعي، اقتصادي و سياسي مناسبي را برگزيند؛ در نتيجه گرايش جديدي پديد مي‏آيد كه مي‏خواهد مطالبات و خواسته‏هاي مردم را بر مبناي مفاهيم هويتي مطرح سازد و از هرگونه برنامه سياسي منسجم كه در مراحل گوناگون اقتصادي و اجتماعي تنظيم شده باشد، پرهيزكند. از اين‏رو، مسأله هويت براي زنان، به‏عنوان امانت‏داران فرهنگ هر كشور، امري اساسي است. رهايي زنان از هر گونه انديشه تحميلي و قيود اجتماعي، بنيان‏هاي فرهنگي و سياسي هويت جامعه را زير سؤال مي‏برد؛ لكن همين بنيان‏ها، موقعيت زنان در جامعه را تهديد مي‏كنند؛ لذا مي‏توان چنين نتيجه‏گيري كرد كه الزاما روابط بين مردان و زنان در همه فرهنگ‏ها تعريف شده است و يكي از اركان اساسي هويت گروهي جوامع را تشكيل مي‏دهد. به همين دليل، هنگامي كه زنان مي‏خواهند با رد يا با تعريف دوباره نقش و جايگاه سنتي خود در جامعه، افق‏هاي جديدي را پيش روي خود بگشايند، مسير زندگي خود را نيز دگرگون مي‏سازند.

ايجاد يك شبكه

شبكه «زنان تحت قوانين مسلمانان» كه يك شبكه علمي و تحقيقي است، در زمينه‏اي به وجود آمده است كه در آن، تعريف هويت به‏عنوان ابزار قدرت يا بياني مستقل از «من» افراد، مسائلي را برانگيخته است. اين شبكه بين‏المللي كه براي دست‏يابي به هدف رهايي زنان از قيموميت و قيود اجتماعي، فعاليت‏هاي خود را به جنبش جهاني زنان مرتبط مي‏كند، با هدف روشن ساختن ابعاد و زواياي پنهان و تعارض‏هاي ناپيداي موجود و توانايي بالقوه آن در ايجاد تغييرات، به بررسي موضوع جهان مسلمانان علاقه‏مند شده است. اين شبكه خود را عامل انسجام و هماهنگي بين زناني مي‏داند كه براي ارائه تعريف دوباره از نقش زنان و ايجاد فضا براي فعاليت‏هاي آنها در جامعه مبارزه مي‏كنند؛ لكن به تنوع موقعيت‏هاي آنها نيز بي‏توجه نيست؛ تنوعي كه الزاما بر انتخاب‏هاي فردي و سياسي با هدف اعمال تغيير در گردش اوضاع، تأثيرگذار خواهد بود.

فعاليت‏هاي شبكه با توجه به عنوان و ساختار سازماني آن، بيشتر در راستاي بررسي موقعيت‏هاي اجتماعي زنان و شخصيت مستقل آنان مي‏باشد؛ لذا شبكه به موضوع انتخاب‏هاي سياسي يا مذهبي زنان نمي‏پردازد. تمامي زناني كه از قوانين اسلامي تبعيت مي‏كنند، مسلمان نيستند. گروه‏هاي تخصصي دفاع از حقوق بشر، تشكيل‏دهندگان اصلي شبكه مي‏باشند كه زنان و مردان عضو آنها از طريق ارائه تحليل و استفاده از تجربيات يكديگر، در فعاليت‏هاي شبكه مشاركت دارند. برخي رخدادها كه در رابطه با مسأله حقوق زنان، قوانين اجتماعي و جوامع مسلمانان به‏صورت جدا از هم و در مناطق گوناگون دنيا روي مي‏دهد، در پيشبرد سريع فعاليت‏هاي شبكه بسيار مؤثر هستند.

هويت‏هاي گروهي و فردي، مكانيسم‏هاي كنترل هويت زنان

شبكه در مباحث خود، عمدا واژه «مسلمانان» را به جاي اسلام به كار مي‏برد؛ زيرا مي‏خواهد اين حقيقت را يادآوري كند كه قوانين اجتماعي ريشه در انديشه و اعمال مردان جامعه دارد و محتواي قوانين مقدر الهي چيز ديگري است. از سوي ديگر همواره با به كار بردن كلمه «قوانين» به صورت جمع، بر بيان اين نكته تأكيد دارد كه مسائل و واقعياتي كه زنان در زندگي اجتماعي خود با آنها روبه‏رو هستند، بسيار متنوع و پيچيده است. در اين‏جا لازم است چند نكته را يادآوري كنم: اول اين‏كه قوانين مسلمانان در هر كشوري متفاوت است. دوم اين‏كه در برخي از كشورها، قوانين رسمي رايج، بيش از يك نوع مي‏باشد و زنان بر اساس قوانين مدني ـ مذهبي(در هند و فيليپين و قوانين سنتي در سنگال) مي‏توانند صاحب حقوق متفاوت اجتماعي باشند و يا حتي از برخي حقوق اجتماعي خود محروم گردند. نكته سوم و شايد مهم‏ترين آنها اين است كه در هر جامعه، علاوه بر برخي قوانين قطعي و صريح، سنت‏ها و آداب و رسومي وجود دارند كه بدون داشتن شكل مشخص، مي‏توانند در كنترل شيوه زندگي زنان در جامعه تأثيرگذار باشند. از اين رو شبكه WLUM به هنگام تعيين اهداف خود، اين سنت‏ها و آداب و رسوم را بسان قوانين غير مدوني در نظر مي‏گيرد كه در متن موضوعات قوانين ديگر گنجانده شده‏اند.

در اغلب كشورها براي ارزيابي اهميت قوانين غير رسمي و قدرت تأثيرگذاري آنها بر زندگي زنان، بيشتر به محدوديت‏هايي توجه مي‏نمايند كه قوانين مذكور، در شيوه پوشش، تحرك و امكان دست‏يابي به مدارج عالي آموزشي و شغل‏هاي حساس دولتي براي زنان ايجاد مي‏كند. با اين همه، فقدان قوانين مذكور، از بروز محدوديت در عرصه فعاليت‏هاي اجتماعي زنان در جوامع مسلمان و غير مسلمان ممانعتي به عمل نياورده است. اين گونه محدوديت‏ها در طي فرايند اجتماعي كردن مخصوص هر اجتماع و فرهنگ، به زنان تحميل مي‏شود.

هويت زنان و عرصه سياسي كشورها

امروزه با ورود گسترده دين در عرصه فعاليت‏هاي سياسي كشورها، موضوع مذهب، زنان و حقوق اجتماعي، فرهنگي و... آنها پيچيده‏تر شده است. ديگر اين‏كه مي‏توان هياهوي بسياري از افرادي را كه خود را يگانه مناديان اسلام مي‏دانند، دربطن اهداف واقعي‏شان كه همان دست‏يابي به قدرت است، جاي دهيم. اين‏كه بسياري از دولت‏ها ابعاد مسائل اجتماعي و فرهنگي زنان در جوامع مسلمان را تنها به اسلام و هويت مسلماني آنها نسبت مي‏دهند، باعث تاسف است. به كارگيري چنين روشي مانع از درك صحيح افراد از نابرابري‏هاي ساختاري جامعه مي‏شود؛ در نتيجه به تلاش‏هايي كه برخي زنان، اغلب به قيمت زندگي خود و يا زنداني شدن، براي تغيير شرايط مي‏كنند، هيچ وقعي نمي‏نهند؛ حضور نيروهاي سياسي و اجتماعي مخالف را در پشت وقايع صوري پنهان مي‏كنند و مسلمانان را به انفعال مي‏كشانند و مانع از آن مي‏شوند كه با انتقاد از خود، به رشد و تحول لازم برسند و در كل، با اين روش، مذهب را در تعارض مستقيم با سيستم‏ها و ساختارهاي اجتماعي قرار مي دهند.

برگزاري همايشي با موضوع «اسلام، زنان و توسعه» تفاوت چنداني با روش‏هاي معمول كه شرح آنها در پاراگراف قبلي آمده است، ندارد. اين موضوع، ما را به اين انديشه وامي‏دارد كه توسعه جوامع مسلمان را به‏جاي آن‏كه با قابليت‏هاي دولت‏ها، نوع حكومت آنها، اجراي قراردادهاي اجتماعي، توان داد و ستد آنها در بازارهاي بين‏المللي، حضور و توان نهادها در جامعه مدني و وضعيت سياسي مبارزات قدرت مرتبط بدانيم، به اعتقاد و ايمان مذهبي حاكم بر جامعه ربط دهيم. لذا شبكه «زنان تحت قوانين مسلمانان» از عكس‏العمل زنان فمينيست مبارز به وجود مي‏آيد. اين زنان مبارز، خود را از دو جهت تحت فشار مي‏بينند: از يك سو برخي عناصر و گروه‏هاي واپس‏گرا و متحجر اجتماعي مي‏خواهند به هر قيمت ممكن، گفتمان سياسي را به انحصار خود درآورند و برداشت انحصاري خود را از زن مسلمان و جامعه مسلمانان بر افكار و عقايد جامعه تحميل كنند و از سوي ديگر برداشت‏هايي كه غير مسلمانان به غلط از اسلام دارند، به اين دين آسماني چهره‏اي مخالف تعقل، طرفدار تعصب‏گرايي و زن‏ستيز مي‏دهد. اين‏گونه برداشت‏ها، فشار اجتماعي بر زنان را دوچندان مي‏كند.

واكنش‏هاي مختلف و مباحث گوناگون رايج بين زنان مسلمان در جوامع مختلف مسلمان، نشان‏دهنده آن است كه حتي اگر شباهت‏هايي بين آنها موجود باشد، مفهوم «جهان مسلمانان متحدالشكل» مفهوم نادرستي است كه به‏غلط بر ما تحميل شده است.

شكستن ديوارهاي تنهايي زنان

اين‏كه زنان مسلمان بتوانند تصوير ديگري از واقعيات زندگي پيرامون خود داشته باشند، مسأله‏اي نيست كه بتوان در آنها برانگيخت يا به آنها القا كرد. زنان مسلمان قبل از آن‏كه دركي از حيات اجتماعي متفاوت از حيات خود داشته باشند، بايد تمامي عوامل مؤثر در حيات اجتماعي كنوني خود را زير سؤال ببرند و كلاف سردرگمي را كه به عنوان هويت به آنها تحميل شده است، باز كنند؛ زيرا فقط اين دسته از زنان مي‏توانند اميد به يافتن و ايجاد فضاي مناسب براي ارائه تعريف جديد از زن مسلمان داشته باشند. يكي از وظايف شبكه اين است كه با دريافت و نشر گسترده و اصولي اطلاعات در خصوص قوانين و رسوم كشورهاي مختلف و با مشخص كردن آنچه كه آنها را از يكديگر متمايز مي‏سازد و همچنين با شكستن مفاهيم اسطوره‏اي آنها، زناني را كه از وجود برخي قوانين و رسوم جوامع خود در رنج و عذاب هستند، در جريان اطلاعات روز و مفيد قرار دهد. همچنين مي‏توان به تلاش‏هايي اشاره كرد كه براي سهيم كردن همه افراد در مبارزات و مباحثات پربار حاصل از آن صورت مي‏گيرد. براي آن‏كه به اين تصورات و آرزوها شكل واقعي بدهيم، بايد سيستم‏هاي حمايتي متفاوتي را، همان‏گونه كه WLUML در قالب فعاليت‏هاي خود براي انسجام بخشيدن به اين مبارزات و حمايت از آنها انجام مي‏دهد، به كار گيريم. اين فعاليت‏ها داراي دو محور هستند: از يك سو هيأت‏هاي بين‏المللي دفاع از حقوق بشر را در مواردي كه حقوق زنان نقض يا تهديد مي‏شود، سازمان‏دهي مي‏كنند. فشارهاي اخلاقي كه به خاطر حمايت از حقوق بشر اعمال مي‏شوند، بخشي از ابزار به كارگرفته‏شده از سوي گروه‏هاي مدافع حقوق بشر است. همچنين به غير از پشتيباني اخلاقي و روان‏شناسي كه از زنان علاقه‏مند و خانواده‏هاي آنها صورت مي‏گيرد، امكان دست‏رسي به پناهگاه و مأوايي اجتماعي را براي آنها تسهيل مي‏كند.

با توجه به اين نكات درمي‏يابيم كه شبكه WLUML براي برخي زنان كه تلاش مي‏كنند در سطح سياسي، تعريف دوماده‏اي از زندگي زنان ارائه كنند، مانند سيستم امنيتي عمل خواهد كرد.

در نتيجه اگر زنان بتوانند به حمايت و پشتيباني گروهي كه به عنوان ناظر و مرجع مطرح است، اميدوار باشند، هرگونه اقدام به منظور مخالفت با قوانين رايج بين مردم در همان بافت اجتماعي آسان خواهد بود؛ در حالي كه شناخت و پذيرش تنوع قوانين و اعمال و رسوم مذهبي موجود در جهان مسلمانان، اين امكان را فراهم مي‏آورد كه بتوان راه‏حل‏هاي ديگري را نيز انتخاب كرد. برقراري ارتباط با زنان ساير كشورهاي مسلمان در داخل و خارج از مرزهاي ملي كه وجود آن نشانه آشكاري از واقعيات متعددي است كه زنان در بافت جامعه مسلمان خود با آن روبه‏رو هستند، تأثير شديد و سريعي در آزاد ساختن انرژي خلاق زنان خواهد داشت. بدين طريق زنان مي‏توانند زندگي كاملاً متفاوتي را براي خود در نظر بگيرند. روابطي كه به اين ترتيب بين زنان از سوي شبكه ايجاد مي‏شود، گروه مرجع ديگري را براي زنان عضو تشكيل خواهد داد. شبكه با گشودن دروازه‏هاي خود به سوي راه حل‏هاي متعدد و ممكن، اميدوار است كه بتواند در اين زمينه مشاركت مهمي داشته باشد. اين مشاركت عبارت است از آگاه ساختن زنان، حمايت‏هاي علني و غير علني از آنها به خاطر انديشيدن به مسائل مختلف جامعه و زير سؤال بردن ماهيت برخي مسائل كه به نظر قائم به ذات مي‏آيند. اين امر موجب خواهد شد كه زنان حق داشته باشند با استفاده از برخي عوامل جديد، هويت تازه‏اي براي خود و جامعه‏شان تعريف كنند.

اشاره

اهميت مقاله حاضر از آن روست كه بي‏پرده اهداف و تاكتيك‏هاي گروه‏هاي فمينيستي را در كشورهاي اسلامي بازگو مي‏كند و نشان مي‏دهد كه آنچه معمولاً با نام «قرائت‏هاي مختلف از اسلام» مطرح مي‏شود، در واقع به دنبال تثبيت انديشه‏ها و ارزش‏هاي بيگانه‏اي است كه با معارف و دستورات اسلامي در تناقض است. البته در اين مقاله به واقعيت‏هاي مهمي نيز اشاره شده است كه بايد به آنها نيز توجه كافي مبذول داشت. ترديدي نيست كه برخي از آداب و رسوم رايج در جوامع اسلامي، با شريعت اسلام هماهنگ نيست و معمولاً به‏غلط به اسلام نسبت داده شده است. شناخت اين موارد كه غالبا بر خلاف مصالح و اقتضائات زمانه است و نيز اقدام علمي و عملي جهت پيراسته ساختن فرهنگ عمومي از اين گونه آداب غلط، يكي از اولويت‏هاي فرهنگي حوزه‏هاي ديني و برنامه‏ريزي است. اما آنچه در اين گونه مقالات به چشم مي‏خورد، اهدافي فراتر و گسترده‏تر را در نظر دارد. محورهاي عمده مقاله كه ما را به تحليلي دقيق‏تر از اين موضوع مي‏رساند، از اين قرار است:

1. هويت ديني و ملي براي زنان، امري عارضي است كه برخاسته از ضرورت‏هاي سياسي و موقت است. شبكه مذكور در پي اين نكته است كه زنان را به عنوان «فرد» بدون توجه به اين گونه هويت‏هاي زائد مورد توجه قرار دهد و براي حذف اين هويت‏ها از ذهنيت زنان مسلمان، مقدمه‏چيني كند.

2. آنچه تحت عنوان قوانين اسلامي در كشورهاي مسلمان مطرح است، ريشه در انديشه و اعمال مردان جامعه دارد و محتواي قوانين مقدر الهي چيز ديگري است. در اين مقاله هيچ اشاره‏اي نشده است كه قوانين مقدر الهي چيست و چگونه بايد آنها را فهميد.

3. قوانين در كشورهاي اسلامي به شكل‏هاي مختلف وجود دارد و همين نكته نشان مي‏دهد كه اين قوانين حقوقي را نبايد به اسلام نسبت داد؛ بنابراين بايد از «قوانين» به صيغه جمع سخن بگوييم، چون يك قانون اسلامي مطرح نيست.

4. كساني كه با تمسك به هويت اسلامي در مقابل جنبش‏هاي فمينيستي و تشابه‏طلبي ميان زن و مرد مقاومت مي‏كنند و خود را مناديان دين اسلام مي‏دانند، در واقع به دنبال دست‏يابي به قدرت هستند.

5. اين گونه قوانين، محدوديت‏هاي بسياري را به طور آشكار و پنهان براي زنان به وجود مي‏آورد كه بايد در حذف آنها گام جدي برداشت. زنان بايد تمامي عوامل مؤثر در حيات اجتماعي كنوني خود را زير سؤال ببرند و كلاف سردرگمي را كه به عنوان هويت به آنها تحميل شده است، باز كنند.

6. شبكه يادشده وظيفه خود مي‏داند كه با تبليغات و معرفي قوانين حقوقي متفاوت ميان جوامع اسلامي و با مقايسه اين قوانين با كشورهاي غير مسلمان، اعتقاد به اين گونه قوانين و ارزش‏ها را در بين زنان مسلمان سست كند.

7. همچنين اين شبكه با حمايت‏هاي اجتماعي و با استفاده از فشارهاي سياسي و بين‏المللي سعي مي‏كند دولت‏ها را مجبور به حذف اين گونه قوانين كند.

كنار هم نهادن اين محورها و مباحث نشان مي‏دهد كه اين گونه شبكه‏ها، نه به قصد مقابله با آداب و رسوم خرافي، بلكه به منظور استحاله فرهنگي زنان مسلمان و زمينه‏سازي براي گسترش فرهنگ غرب در بين زنان مسلمان فعاليت مي‏كنند. نكته مهم اين‏جاست كه الگو و پارادايم آنان براي اصلاحات حقوقي و اجتماعي در كشورهاي اسلامي، همان الگوي تشابه‏طلب غربي است كه امروزه حتي در خود غرب هم به بحران‏هاي اجتماعي و انساني انجاميده است.

/ 1