اسلام و روح جمعي (جمعگرايي)
سيد حسين هاشمي شايد براي بسياري اين پرسش مطرح شده باشد كه چرا كشورهاي جهان شرق از جمله ايرانيان، با واژه «من» بيشتر مأنوسند تا كلمه «ما»؟ يعني از زندگي روزمره گرفته تا فعاليتهاي علمي و ورزشي، بيشتر به فردگرايي تمايل دارند تا كارهاي گروهي و دسته جمعي. به عنوان نمونه در فعاليتهاي علمي، كمتر ايراني به پژوهشهاي گروهي گرايش نشان ميدهد. بيشترين كتابهايي كه در ايران منتشر ميشود مربوط به تراوش قلمهاي يك فرد است نه جمع. همچنين در فعاليتهاي ورزشي، ايرانيان همواره در ورزشهاي انفرادي موفقتر از ورزشهاي گروهي ظاهر شدهاند. در حالي كه رويكرد كشورهاي مغرب زمين به فعاليتهاي علمي و ورزشي، بيشتر گروهي است. غالبا اكتشافهاي علمي دنياي غرب در يك قرن اخير، به صورت گروهي شكل گرفته است. كتابهاي زيادي در اين كشورها محصول كار جمعي است و اين در حالي است كه مردم ايران از ضريب هوشي بالايي برخوردارند. موفقيتهاي چشمگير جوانان ايراني در المپيادهاي علمي جهان در سالهاي اخير مؤيد اين ادعاست. حتي در علوم تجربي و فني كه خاستگاه اصلي آنها كشورهاي غربي است ايرانيان در اين رقابتها به رتبههاي باور نكردني دست مييابند. اخيرا كسب مقام دوم در رقابت رايانهاي و المپياد شيمي، و پشت سر گذاشتن كشورهاي پيشرفته جهان، يك بار ديگر بارقههاي اميد را در دلهاي ايرانيان زنده كرده است.اين موفقيتها اگر چه تا حدودي محصول يك تلاش و برنامه ريزي گروهي است ولي نبايد در اين خصوص، نقش ضريب هوشي بالاي دانشجويان و دانشآموزان ايراني را هم فراموش كرد. حال اگر اين هوش فردي ايراني با برنامهريزي گروهي منسجم جمع شود و روح جمعي ايراني هوشمند، بر تمام عرصههاي زندگي اجتماعي، سياسي و اقتصادي آنها حاكم باشد، نتايج شگفتآوري به بار خواهد آورد. بر عكس، غربيها بيش از آن كه پيشرفت در تكنولوژي را مديون «هوش انفرادي» خود باشند، مرهون «نظم گروهي» خود هستند.اصولاً احكام و مقررات اسلام به گونهاي طراحي شده است كه يك پيام جمعي در آن نهفته است و هدف مهم آن، دميدن روح جمعي در كالبد جامعه مسلمانان و آشنا كردن آنان با فعاليتهاي گروهي است. از آداب و مناسك حج گرفته تا مراسم نماز جمعه و جماعت و بسياري از احكام ديگر كه همگي از نوعي روحيه جمعگرايي حكايت دارد و مسلمانان را به نوعي نظمپذيري گروهي تشويق ميكند. آيات و روايات متعددي، مسلمانان را به كار جمعي و گروهي تشويق نموده است. در روايتي از پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله نقل شده است كه: «الجماعة رحمة»1؛ يعني: رحمت و بركت خداوند در (كار) جمعي است.به استناد همين روايت، برخي از فقهاي شيعه حتي در نماز استسقاء (نماز طلب باران) نيز برگزاري آن را به صورت گروهي، مستحب دانستهاند.2 و نيز در روايتي از پيامبر نقل شده است كه:«...ما تكرهون في الجماعة خير مما تحبون في فرقه، في الجماعة رحمة و في الفرقة عذاب.»3يعني: مشكلات ناشي از كار جمعي كه مورد پسند شما نيست، بهتر است از آنچه كه در كار انفرادي ميپسنديد. چرا كه در كار جمعي رحمت است و در كار انفرادي عذاب.در روايات متعدد ديگري نيز به كار جمعي و حضور در جمع توصيه شده است. البته توجه به اين نكته نيز ضروري است كه از ديدگاه معصومين عليهمالسلام ، مقصود از حضور در كار جمعي، لزوما تبعيت از اكثريت در تمام امور نيست بلكه در مواردي، منظور از جمع، گروه اهل حق است. از پيامبر گرامي اسلام صلياللهعليهوآله سؤال شد كه مقصود از «جماعت امت شما» چه كساني هستند؟ ايشان در پاسخ فرمودند: كساني كه اهل حق باشند اگر چه ده نفر.4امّا تذكر اين نكته نيز لازم است كه با توجه به تعبير «اهل حق» در روايات، عدم تبعيت از اكثريت در مواردي توصيه شده است كه مسأله حق و باطل مطرح باشد؛ يعني در خصوص مسائل ديني و احكام دين، نميتوان با هيچ كس حتي اكثريت معامله نمود ولي اين روايات توصيه نميكنند كه درآن دسته از امور سليقهاي كه حكم شرعي خاصي وجود ندارد نيز تابع رأي اكثريت نباشيد. بنابراين، يك مسلمان بايد ضمن پايبندي به اصول و ارزشها، در فعاليتهاي جمعي نوعي انعطاف از خود نشان داده و به رأي اكثريت احترام بگذارد و بيشترين مصاديق اختلاف نظر در ميان ما نيز نوعا به اختلاف نظرهاي سليقهاي مربوط ميشود كه اين عدم انعطاف در فعاليتهاي جمعي بعضا تا بدانجا كشانده ميشود كه حتي بر سر منافع ملّي نيز توان وفاق نداريم در حالي كه در كشورهاي غربي هرگاه منافع ملّي خود را در خطر ميبينند تمام گروهها به يك روح جمعي تبديل ميشوند.حقيقتا رفتار حضرت علي عليهالسلام در شركت در جماعت خلفاي پيش از خود كه حتي مورد انتقاد ايشان نيز بودند، و خويشتن داري ايشان از ورود در اختلافات و التزام ايشان به فعاليتهاي گروهي جامعه اسلامي، بسيار درسآموز است. 1 - محقق شيخ جعفر حلّي، المعتبر، مؤسسة سيد الشهداء، قم، 1364، ج 2، ص 363. 2 - همان؛ محقق ملا احمد اردبيلي، مجمع الفائدة و البرهان، انتشارات جامعه مدرسين، قم، 1403ق.، ج 3، ص 13. 3 - متقي هندي، كنز العمال، مؤسسة الرسالة، بيروت، ج 3، ص 266. 4 - قطب الدين راوندي، كتاب النوادر، دار الحديث، چاپ اول، 1407ق.، ص 130؛ شيخ صدوق، معاني الاخبار، انتشارات اسلامي، قم، 1361، ص 154: «...قيل لرسول الله صلياللهعليهوآله ما جماعة امتك؟ قال: من كان علي الحق و ان كانوا عشرة.»