بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار دانشجويان و اساتيد دانشگاههاى استان كرمان
19/ 2/ 84بسم الله الرحمن الرحيمجلسهى بسيار پُرنشاط و پُرجاذبهيى است. جلسات جوانان - بخصوص جوانان اهل علم و دانش - هميشه همينطور است. از بياناتى هم كه دوستان در اينجا فرمودند، بدون تعارف من حقيقتاً محظوظ شدم. براى من بسيار جالب بود كه در گفتار دوستان - چه استادان محترم و چه دانشجويان - كلام پُرمغز و پُرمعنا شنيده مىشد. آنچه گفتند، انديشيده بود و يقيناً نشاندهندهى سطح راقىِ فكر در مجموعهى دانشگاهىِ كرمان بود. نكاتى را از بيانات دوستان يادداشت كردم؛ اميدوارم اين توفيق را پيدا كنم كه از آنها بهره ببرم و بر اساس آنها برنامهريزىهايى صورت بگيرد.اما آنچه من در اين جلسه عرض مىكنم، مايلم تكرار حرفهايى كه در اين چند روزِ طولانى در شهرهاى مختلف كرمان زدم، نباشد. امروز گمانم نهمين روزى است كه من در استان شما هستم و طولانىترين سفرى است كه تا امروز به استانها داشتهام. حرفهاى زيادى گفته و شنيده شد. بنده چه از نخبگان و چه از آحاد مردم مطالبى شنيدم، اما دانشجو و دانشگاهى قشر برگزيدهى جامعهاند؛ اين تعارف نيست. شماها اميد آيندهى كشوريد. در واقع پارهى دل ملت و دلبستگىِ بلند مدتِ ملت شما هستيد. نگاهى كه به مسائل كشور مىكنيد، بايد نگاه كلان باشد. من در اين زمينه مطالبى عرض مىكنم.البته اين دانشجوى عزيز - نمايندهى تشكلهاى دانشجويى - نكتهى بسيار درستى را ذكر كردند و آن اين است كه نسبت ميان نگاه به فعاليتهاى امروز و نگاه به تكاليف آينده در فعاليتهاى دانشجويى و جنبش دانشجويى بايد رعايت شود؛ ليكن اگر ما نگاه كلانى به مسائل كشور، به آيندهى كشور و چالشهايى كه فراروى ملت و كشور قرار دارد، نداشته باشيم، نه تنها نمىتوانيم وظايف آينده را ترسيم كنيم، بلكه در فعاليتهاى فعلى هم احتمال سردرگمى وجود خواهد داشت.جمهورى اسلامى - يعنى نظام مردمى، نظام مستقل، نظام مبتنى بر ارزشهاى اصيل، نظام مبتنى بر آزادى فكر و عدالت اجتماعى - يك هديهى الهى به ملت ايران است. خداى متعال اين هديه را مفت و مجانى به ملت ايران نداده است. نسلهايى تلاش كردند، نسل قبل از شما مجاهدتِ سخت و دشوارى را متحمل شدند؛ خداى متعال هم وعده كرده است كه براى مجاهدت پاداش قائل است. پاداش نه فقط پاداش اخروى است، بلكه در همين نشئهى زندگى هم پاداش داده مىشود؛ «كلاً نمد هؤلاء و هؤلاء من عطاء ربك»؛ هركس تلاش كند، به نتيجهى آن تلاش خواهد رسيد. ملت ايران تلاش كردند؛ خداى متعال هم اين هديه را به آنها داد؛ يعنى يك نظام مردمى كه پايههاى آن بر ضديت با فساد و انحراف و كجروى و وابستگى نهاده شده است. اين هديه را بايد نگه داشت. اينطور نيست كه اگر خدا به قومى نعمت داد، آن قوم خاطرجمع باشند كه اين نعمت براى آنها خواهد ماند. شما در سورهى حمد مىخوانيد: «صراط الّذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم و لاالضّالّين»؛ يعنى «مغضوب عليهم» و «ضالّين» هم جزو «انعمت عليهم»اند. نبايد تصور شود كه خدا به عدهيى نعمت مىدهد و عدهيى را گمراه مىكند و مورد غضب قرار مىدهد؛ نه، «غير المغضوب عليهم» به حسب تركيب نحوى عربى، صفت «انعمت عليهم» است. خدا به انسانهاى زيادى نعمت داده است. نعمت دادشدهگان دو نوعاند؛ يك عده كسانى هستند كه با عمل خود، با سوء رفتار خود، با تنبلى خود، با انحراف خود و با دل سپردن و تن سپردن به هوسهاى زودگذرِ منحرف كننده، نعمت را بر باد دادند؛ يك عده هم كسانى هستند كه نعمت را با كوشش و تلاش و شكرانهى خود نگه داشتند. كسانى كه نعمت را بر باد دادند، «مغضوب عليهم» و «ضالين»اند؛ آنهايى كه نعمت را نگه داشتند، «غيرالمغضوب عليهم و لا الضّالّين»اند.خداى متعال، هم به انبيا و اوليا و شهدا و صالحين نعمت داده است - «فاولئك مع الّذين انعم اللَّه عليهم من النّبيّين و الصّديقين و الشّهداء و الصّالحين» - هم به بنىاسرائيل نعمت داده است؛ «اذكروا نعمتى الّتى انعمت عليكم». در سورهى بقره سه مرتبه اين تعبير تكرار شده است. خدا به بنىاسرائيل هم نعمت داد، منتها آنها نعمت را كفران كردند. خداى متعال در سورهى سبأ مىفرمايد: «ذلك جزيناهم بما كفروا و هل نجازى الّا الكفور». خداوند كفران كنندگان نعمت را تنبيه و مجازات مىكند. پس بايد نعمت را نگهداشت. انبيا و شهدا و صالحين و صديقين كسانى هستند كه نعمت خدا را نگهداشتند. نعمت خدا را بايد نگهداريد، پرورش دهيد، كامل كنيد و نقايصاش را برطرف سازيد - كه اين نقايص هم باز از عمل ما ناشى مىشود - اين كار بزرگى است كه بر عهدهى شما جوانها و بخصوص جوانان دانشجوست، كه اميدهاى آيندهايد و در افق آينده، انسان شماها را مىبيند. مديران و تصميمگيران و تصميمسازان كشور در آينده شماها هستيد؛ هم مىتوانيد اين كشور را به اوج قلهى افتخار و ترقى برسانيد - همانطور كه آرزوى نظام جمهورى اسلامى است - هم مىتوانيد خداى نكرده نعمتِ به دست آمده را از دست بدهيد. لذا به افق دوردست نگاه كنيد و ببينيد چه بايد كرد و چالشهايى كه در مقابل ماست، چيست.من چند مسأله از مسائل كلان كشور را با توجه به وقت و حوصلهى شما عزيزان بيان مىكنم. البته همهى اينها مسائل كنونى و مسائل نقد است، اما در سايهى تحليلِ اين مسائلِ نقد، مىشود خط ممتد به سوى آينده را پيدا كرد و مشخص نمود كه چه كار بايد بكنيم و چه كار بايد نكنيم.مسألهى اول، شكل دادن به يك آرمان سياسى است كه بتواند به فعاليتها و تلاشهاى جوان جهت بدهد؛ چون بدون آرمان، نه مىشود درست زندگى كرد و نه تلاش انسان، منضبط خواهد بود. بايد آرمان و خط روشن و افق واضحى در مقابل وجود داشته باشد كه به انسان جهت بدهد. اين آرمان چيست؟من از اينجا شروع كنم كه جوان در ايران اسلامىِ كنونى ما - شايد در جاهاى ديگر هم همينطور باشد؛ من نمىتوانم از لحاظ علمى اظهارنظرى بكنم؛ اما آن چيزى كه به تجربه و شناخت از نزديك به آن رسيدهام، در مورد جوان ايرانىِ كنونى ماست - آرزوهايش خلاصه نمىشود در پيدا كردن خانه و همسر و شغل؛ اين، همهى آرزوهاى يك جوان نيست. البته اينها نيازهاى يك جوان است و دوست دارد تأمين شود؛ اما فراتر از اين، آرزوهاى بزرگترى هم بهطور طبيعى در جوان ما وجود دارد؛ بخشى مربوط به طبيعت جوانى است - كه آرمانگرايى در آن وجود دارد - بخشى مربوط به آرزوهايى است كه نظام جمهورى اسلامى براى ملت و آيندهى ما ترسيم كرده؛ برخى شايد بر اثر پيشرفتهايى است كه تاكنون با تجربه به دست آمده؛ برخى هم بر اثر ناكامىهايى است كه وجود دارد. جوان ما وقتى تبعيض را در جامعه مىبيند، آرزوى عدالت اجتماعى در دل او شعله مىكشد. جوان ما وقتى فساد را در بخشى از دستگاههاى مجموعهى نظام مشاهده مىكند، ميل به مبارزهى با فساد و آرمانِ ريشهكنى فساد در درون او شكل مىگيرد و او را به حركت وادار مىكند. به اين دلايل، كمالجويى و آرمانخواهى در جوانان ايران اسلامى ما وجود دارد.جوان چه مىخواهد؟ جوان ما مايل است در كشورى كه خانهى اوست، فقر و عقبافتادگى و بدبختى نباشد؛ امنيت و عزت و افتخار وجود داشته باشد؛ صفا و محبت و روشنبينى بر فضاى زندگى حاكم باشد؛ ميدان كار و تلاش و پيشرفت در برابر او باز باشد؛ احساس پوچى نكند؛ هدف روحى و معنوى و والايى كه در دل هر انسانى هست، بتواند آن را اشباع كند. اين يك ترسيم كلى از آرمانهايى است كه قاعدتاً يك جوان ايرانى دارد.اين چيزهايى كه عرض كردم، مجموعاً در اصطلاح قرآنى حيات طيبه است؛ «فلنحيينّه حياة طيّبه». حيات طيبه يعنى زندگى در رويهى مادى و نيازهاى جسمانى و همچنين در لايهى نيازهاى معنوى - چه علمى، چه عملى، چه روحى - پاسخگو باشد. بعد انشاءاللَّه به اين آيهى شريفه باز مىگردم.به واقعيت كه نگاه مىكنيم، با جوانها كه برخورد مىكنيم، گزارشها را كه مشاهده مىكنيم، مىبينيم با وجودى كه آرمانگرايى در جوانهاى ما موج مىزند و بدون ترديد وجود دارد، اما در عين حال مجموعهى جوان كشور ما - كه مجموعهى بزرگى هم هست - همه در برابر احساس آرمانگرايى يكطور نيستند و يكطور فكر نمىكنند: بعضى دچار غفلتند، دچار روزمرگىاند، سرشان گرم مسائل روزمره است و يادشان نمىآيد كه آرمانى هم وجود دارد - از اين قبيل جوانها شما ديدهايد؛ بنده هم با اينكه پيرم، اينگونه جوانها را سراغ دارم و مىشناسم و ديدهام؛ نه فقط از صفحهى تلويزيون، بلكه در واقعيت هم مشاهده كردهام - يك دسته هم كسانى هستند كه دغدغه دارند، اما مأيوس و غمگين و افسردهاند؛ نگاهشان بدبينانه است؛ مىگويند نمىشود كارى كرد؛ لذا از خير حيات طيبه مىگذرند؛ اينها هم با اينكه دغدغه دارند و غافل نيستند، در نهايت به دام غفلت و روزمرگى مىافتند. از اين قبيل هم شما ديدهايد، بنده هم ديدهام. در جلسات جوانها و دانشجوها - كه شما مىدانيد بنده از اين جلسات دارم و كم هم نيست - انسان گاهى نشانههاى يأس و بدبينى و نگاه منفى را مىبيند: آقا! چه فايدهيى دارد؟ نمىشود، فايدهيى ندارد. البته در بعضىها اين احساس سطحى است، در بعضىها هم اين احساس عميق است و تغيير دادن آن مشكل است.يك دسته كسانى هستند كه توسعه و رشد و پيشرفت علم و ميدان رقابت و آزادانديشى و امثال اينها را مىخواهند، اما راه آن را در تقليد مطلق از الگوهاى غرب جستجو مىكنند؛ فكر مىكنند «ره چنان رو كه رهروان رفتند». رهروان چه كسانى هستند؟ فعلاً اقليتى در دنياى امروز، كه عبارتند از كشورهاى غربى؛ شامل اروپا و كشور ايالات متحدهى امريكا و بعضى از كشورهاى پيشرفتهى ديگر. من بعد برمىگردم و به اين بخش بيشتر مىپردازم.يك عده هم كسانى هستند كه خويش را در خويش مىجويند. به قول آن شاعر:
گوهر خود را هويدا كن كمال اين است و بس
خويش را در خويش پيدا كن كمال اين است و بس
خويش را در خويش پيدا كن كمال اين است و بس
خويش را در خويش پيدا كن كمال اين است و بس
جمله بگوييد از برنا و پير
لعنتاللَّه رضا شاه كبير
لعنتاللَّه رضا شاه كبير
لعنتاللَّه رضا شاه كبير
از ديدار امروز خيلى خرسند شدم و خدا را شاكرم. به همهى شما دعا مىكنم.
پروردگارا! رحمت و تفضل خودت را بر جوانان عزيز ما نازل كن. پروردگارا! دلهاى پاك و نورانى اينها را روزبهروز با محبت و معرفت خود روشنتر كن. پروردگارا! جوانان عزيز ما را به ساختن دنيايى آباد، آزاد، پيشرفته، توسعهيافته و مايهى عزت اسلام موفق كن. پروردگارا! قلب مقدس ولى عصر را از ما راضى كن و آنچه گفتيم و شنيديم، براى خودت و در راه خودت قرار بده.والسلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته