نگاهي به تاريخ قم1 - نگاهی به تاریخ قم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به تاریخ قم - نسخه متنی

رسول جعفریان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهي به تاريخ قم1

رسول جعفريان

قم تا عصر صفوي

شهرستان قم ـ كه در خرداد سال 1375 شمسي به استان تبديل شد ـ، شهري است در حاشيه كوير كه در فاصله 140 كيلومتري جنوب شهر تهران قرار دارد. اين شهر، قرن‏ها پيش از ورود اسلام به آن، به صورت روستايي بزرگ، در ميان روستاهاي فراوانِ اطراف، منطقه‏اي مسكوني بوده و روايت‏هاي تاريخي متعددي در چگونگي تأسيس آن نقل شده است. يكي از علمي‏ترين آن روايات، تبديل كلمه «كومه» (به معناي خانه‏هاي كوچك كنار هم) به كُم و سپس تبديل آن به قم توسط اعراب مهاجر است. برخي نيز قم را برگرفته از كَميدان ـ كه نام بخشي از اين منطقه بوده و به اختصار كُم ناميده شده و سپس اعراب مهاجر، آن را به قم تغيير داده‏اند ـ توجيه كرده‏اند.

اين روستاهاي پراكنده، با هجوم اعراب مسلمان به ايران، در اختيار آنان قرار گرفت و همانند بسياري از شهرهاي ايران، شماري از اعراب در آنجا اسكان يافتند. طبعا اين اقدام، پس از غلبه آنان بر مردم بومي بوده است كه در اين روستاها سكونت داشته‏اند. برخي از داستان‏هاي منازعه اعراب و ايرانيان در منابع، از جمله، تاريخ قم(مهم‏ترين اثر جغرافياي محلي‏و تأليف شده توسط حسن بن محمد بن حسن قمي‏در سال 379 هجري)آمده است.

عمده‏ترين تغيير در وضعيت شهر، پيش از آمدن اعراب و پس از آن، تبديل بخش مركزي آن به يك شهر، طي قرون دوم و سوم هجري بوده و از آن پس، نام اين مركز يعني قم، در بسياري از كتاب‏هاي جغرافيايي قرن چهارم هجري و پس از آن آمده است. شهرت اين شهر در منابع جغرافيايي تأليف شده در قرن چهارم هجري، به دليل داشتن گرايش مذهبي تشيع، برخلاف گرايش مذهبي ساير شهرهاي اطراف، بوده است. اعراب ساكن اين شهر، از طوايف مختلف بوده و عمده آنان از تيره اشعري هاي يمنيِ ساكن عراق (از نسل سائب بن مالك اشعري و عمو زادگان وي) بودند كه در دهه هفتاد تا هشتاد قرن اول هجري از عراق به اين ديار نقل مكان كردند. اختلافات مذهبي و سياسي آنان با دولت اموي، از جمله دلايل دور شدن آنان از عراق و سكونتشان در اين ناحيه است. اشعريان شيعه مذهب، شهر را در اختيار گرفتند و بر مذهب تشيع استوار ماندند. بعدها، پس از دفن فاطمه معصومه‏در سال 201هجري‏در اين‏شهر،مركزيت‏مذهبي‏آن بيش از پيش‏استوار شد.

اعراب اشعري كه در يمن و عراق يكجانشيني و طبعا كشاورزي را تجربه كرده بودند، روستاهاي زيادي را در اطراف قم تأسيس كردند؛ به طوري كه نام شمار زيادي از روستاها و نهرهاي قم در قرن چهارم، به نام افراد وابسته به خاندان اشعري، نامگذاري شده است.2

از قرن چهارم به اين سو، شهر قم به لحاظ تقسيم بندي جغرافيايي، جزو ايالت جبال ايران بوده است. مرزهاي اين ايالت، در سمت غرب، همدان، در جنوب، اصفهان و در شمال، شهر ري و قزوين بوده است. آبِ شهر، بخشي از طريق قنوات و بخشي از طريق رودخانه قم، كه از ارتفاعات خوانسار و گلپايگان سرچشمه مي‏گيرد، تأمين مي‏شده است. طبق گفته مؤلف تاريخ قم، در روزگار كهن، آب شهر شيرين بوده، اما در چند قرن اخير، به دليل در آميختن آب‏هاي زير زميني با معادن نمك، آب آن شور شده و امروزه اين امر مهم‏ترين مشكل شهر است. پس از ايجاد سد پانزده خرداد (افتتاح در سال 1373ش) براي تأمين آب قم در دهه دوم پس از انقلاب، رودخانه شهر عملا خشك شده و از آن به عنوان محل عبور سيل‏هاي احتمالي و در وقت‏هاي ديگر، براي توقفگاه از آن استفاده مي‏شود. رودخانه، شهر را به دو بخش غربي و شرقي تقسيم كرده است.

قم در دوره آل بويه (قرن چهارم هجري)، به دليل گرايش به تشيع اندكي مورد توجه قرار مي‏گيرد. پس از آن در دوره سلجوقيان (قرن‏هاي پنجم و ششم هجري)، اين شهر در كنار ديگر شهرهاي منطقه جبال، اديبان و دبيراني را تربيت كرده در اين دولت به كار مشغول مي‏شوند.3 مسجد جامع اين شهر، يادگاري از دوره سلجوقي است. در تمام اين دوره، شهر قم به عنوان شهري شيعي با شهر ري، كاشان، آوه و فراهان در تماس بوده و مذهب شيعه را در آن مناطق ترويج مي‏كند. اين شهر در جريان حمله مغول مورد حمله و قتل و غارت قرار گرفته است.

قم در قرن‏هاي هشتم و نهم هجري، گرچه شهر كوچكي بود، اما به سبب آستانه مباركه حضرت معصومه عليها‏السلام ، كمابيش مورد توجه حاكمان و اميران بود. در قرن هشتم، خاندان‏هاي برجسته‏اي از جمله خاندان صفي4 در شهر وجود داشتند كه در حكم اميران محلي بوده و با ايجاد ارتباط با دولت‏هاي بزرگ، قدرت خويش را در اين شهر حفظ مي‏كردند. البته، گاهي هم به سبب همين رقابت‏ها شهر قم گرفتار حمله و هجوم مي‏شده است.5

در زمان دولت قراقويونلو و آق قويونلو در قرن نهم هجري، شهر قم، مورد توجه سران اين سلسله قرار داشت. به عنوان مثال، اوزون حسن، در زمستان و گاه بهار، در اين شهر اقامت مي‏گزيد و شهرت داشت كه اين شهر اقامتگاه زمستاني شاهان اين سلسله بوده است. همچنين از سوي شاهان اين سلسله، فراميني درباره توليت آستانه حضرت معصومه در دست است.6

قم در دوره صفوي

شاه اسماعيل صفوي كه آمدن و سكونت موقت را در ايالت جبال، به ويژه قم و اصفهان، از قراقويونلوها به ارث برده بود، به دليل داشتن مذهب تشيع، به اين شهر اعتناي بيشتري كرد. يادگار معماري شاه اسماعيل در شهر قم، ايوان شمالي آستانه حضرت معصومه است كه به سال 925، در روزگار سلطنت شاه اسماعيل ساخته شده و كتيبه آن موجود است. پس از آن، شهر قم، مورد توجه بيشتر قرار گرفت و به دليل قداست محيط حرم، از آن به عنوان مركزي براي دفن برخي از سلاطين صفوي استفاده شد. قبر پنج تن از سلاطين صفوي با نام‏هاي شاه صفي (م1052)، شاه عباس دوم (م1077)، شاه سليمان (م1105) و شاه سلطان حسين (خلع در 1135) شاه طهماسب دوم (خلع در 1144) و شماري ديگر از شاهزادگان و امراي اين دولت، در اطراف حرم است.7 مسأله انتقال مردگان براي دفن به قم، گرچه از پيش از اين زمان سابقه داشت، اما از دوره صفوي، به صورت رسمي رايج درآمد كه تا سالهاي اخير ادامه داشت و اكنون كاهش يافته است.

آمد و شد شاه عباس دوم به قم براي زيارت و ديدار با فيض كاشاني (م1091) نيز اهميت اين شهر را در اين دوره نشان مي‏دهد. كما اين كه برآمدن عالماني چون ملاصدراي شيرازي(979-1050)،قاضي‏سعيد قمي و سكونت ملامحمد طاهرقمي(م1098) و فياض لاهيجي (م1072) در آن، نشانگر اهميت علمي اين شهر در اين دوره است.

قم در دوره قاجاري

بدون ترديد، شهر قم، رشد فيزيكي و فرهنگي خود را در دوره اخير، مديون توجه سلاطين قاجاري به ويژه فتحعلي شاه قاجار (سلطنت از 1212 تا 1250) فرزندان و برخي از وزيران وي و سلاطين بعدي است. فتحعلي شاه در آغاز سلطنت خود نذر كرده بود تا يك صد هزار تومان زر در تجديد بناي آستانه حضرت معصومه صرف كند8. در اين دوره، ميرزاي قمي (م1232) در اين شهر زندگي مي‏كرد كه سخت مورد توجه شاه قاجار بوده و وي به دفعات به قصد زيارت اين شهر و ديدار با ميرزاي قمي وارد اين شهر شده، براي مدتي در آنجا مي‏ماند. اين توجه در درجه نخست معطوف به تجديد بناي آستانه مباركه حضرت معصومه عليها‏السلام بود؛ به طوري كه بناي فعلي آن به طور عمده، از دوره قاجاري است؛ چنان كه كتيبه‏هاي موجود كاملاً بر اين امر گواه است.

به لحاظ عمراني، قم در دوره ناصري، تجربه جديدي را پشت سرگذاشت. افزون بر ايجاد يك رشته قنات جديد، بناهاي تازه‏اي با همت برخي از اربابان محلي و امراي دولتي، ساخته شد.

مقبره بسياري از اعضاي سلطنتي خاندان قاجار در صحن عتيق يا كهنه آستانه مقدسه است. معروف‏ترين آنها مقبره فتحعلي شاه قاجار است كه سنگ مرمر بسيار زيبايي بر آن نهاده شده و حجره‏اي مستقل و زيبا به آن اختصاص يافته كه شمار زيادي از شاهزادگان قاجاري نيز در آنجا مدفونند. مقبره محمد شاه قاجار نيز در صحن عتيق واقع شده است. همچنين مي‏توان به مقبره مَهْد عُلْيا، مادر ناصر الدين شاه، فخر الدوله، دختر ناصر الدين شاه، معتمد الدوله گرجي، از چهره‏هاي سياسي برجسته دوره قاجار و بسياري ديگر ياد كرد.9 مقبره ميرزا حسن خان مستوفي الممالك نيز يكي از مقابر زيباي قاجاري در محدوده صحن كهنه آستانه حضرت معصومه است.10

در عصر قاجاري، يك تحول جمعيتي تازه‏اي در قم روي داد كه تركيب قومي شهر را عوض كرد. طوايف متعددي به صورت كوچ‏هاي دسته جمعي، از سمت غرب، راهي قم و اطراف آن شده و با ورود تدريجي به داخل شهر، تركيب جمعيتي آن را تغيير دادند، به طوري كه ساكنان اصلي شهر، جز در بخش محلات بسيار قديمي شهر در فاصله حرم تا مسجد جامع، از ميان رفتند. طوايف مهمي كه بدين ترتيب در قم اسكان يافتند، عبارتند از طوايف: بيگدلي، زَنْديه، سَعْدوند، گائيني، كَلْهُر، لَشَني، كُرْزه‏بر، عبدالمَلِكي، خَلَج و شادْقُلي11.

به دليل تلاش‏هاي علمي خاصي كه در ثبت اطلاعات مربوط به شهر قم در دوره ناصري صورت گرفت و به يمن تأليف آثاري چون تاريخ دارالايمان قم و جز آن، مي‏توان شناخت دقيقي نسبت به وضعيت اين شهر در دوره ناصري به دست آورد.12

قم در دوره پهلوي

در قم، سه حوزه قدرت جداي از هم در دوره پهلوي وجود داشته است: نخست حاكم شهر كه نماينده دولت در شهر بوده، دوم توليت13 آستانه قم كه موقوفات زيادي از املاك را در اختيار داشته و خود نيز صاحب املاك و ثروت فراوان و طبعا صاحب نفوذ قابل ملاحظه‏اي بوده؛ سوم، رهبري ديني و روحاني كه شمار زيادي از طلاب و ساير مردم از آن تبعيت مي‏كرده‏اند. اين سه منبع قدرت، در دوره پهلوي در اين شهر فعال بوده‏اند.

در دوره پهلوي، قم نيز بسان ساير شهرها، وارد عرصه تجدد شد. نخستين بار همسر و دختران رضاشاه، در سال 1305 ش بدون حجاب به قم آمدند كه سبب اعتراض يكي از روحانيون با نام شيخ محمد تقي بافقي (م1365ق) به آنان شد و روزهاي بعد، رضاشاه به قم آمده، فرد معترض را كتك زد. اين نخستين برخورد سياسي در شهر قم بر ضد حكومت پهلوي است كه در سال بعد، با قيام آقا نوراللّه‏ نجفي ـ از رهبران مشروطه اصفهان ـ (م1360ق) بر ضد دولت رضاخان ادامه مي‏يابد و پس از آن با آغاز سخت‏گيري‏هاي دولت، متوقف مي‏گردد.

پيشرفت عمراني در قم، در اين دوره با آرامي ادامه يافت. نخستين خيابان‏هاي جديد شهر در سال 1307 ايجاد شد. پس از آن در سال 1316 راه آهن از مسير قم گذشت. از سال 1344 به بعد راه‏هاي ارتباطي بين شهري از يك سو به تهران و از سوي ديگر به سمت اراك، اصفهان و كاشان، توسعه يافت. اهميت شهر قم، به عنوان نقطه عبور از مسيرهاي جنوبي به سمت تهران از اواخر دوره قاجار به اين سو، بيشتر آشكار مي‏شود. فشار دولت براي پيشبرد اهداف تجدد گرايانه خود در قم، با اعتراض آية‏اللّه‏ حاج شيخ عبدالكريم حائري (م1315ش) روبرو مي‏شود، اما دولت، بي‏توجه به آنان با قاطعيت در تعطيلي مدارس ديني، خلع لباس روحانيون و مبارزه با روضه خواني و تلاش براي كشف حجاب از زنان ادامه مي‏دهد و به اين ترتيب، خشم روحانيون را به صورت نهفته، بر مي‏انگيزد.

در تمام دوره پهلوي تركيب معماري آستانه حضرت معصومه در قم، تغييري نمي‏يابد، جز آن كه بخش مهمي از قبرستان سمت شمال شرقي آستانه ـ كه در قرن‏هاي نخست هجري به قبرستان بابلان شهرت داشت ـ به جز آنچه كه امروزه به نام قبرستان شيخان از آن برجاي مانده، بخشي به صورت زمين مسطح و بخشي به صورت پارك در مي‏آيد.

بخشي از توسعه عمراني شهر، توسط توليت و نيز مراجع تقليد صورت مي‏گرفت كه از آن جمله تأسيس كتابخانه بزرگ شهر توسط يكي از مراجع تقليد به نام آية‏اللّه‏ شهاب الدين مرعشي نجفي در سال 1353 ش، بود. اين كتابخانه، در حال حاضر، بزرگ‏ترين مجموعه خطي را در ميان كتابخانه‏هاي ايران، در اختيار دارد.

ويژگي سياسي عمده اين شهر ورود آن به صحنه سياسي در اواخر سال 1339 و اوايل سال 1340 است. ورود امام خميني (1282 ـ 1368 ش) به عرصه سياست، و روش انقلابي وي كه همراهي شمار زيادي از روحانيون جوان را با خود داشت، سبب پديد آمدن فضاي مبارزاتي تازه‏اي در برابر رژيم پهلوي شد. خشونت‏هاي سياسي طي چهار سال ادامه داشت تا آن كه رژيم، با تبعيد ايشان به تركيه و عراق، و با تكيه به روش‏هاي استبدادي، اوضاع را آرام كرد؛ اما پس از آن، همواره اين شهر، كانون اعتراض بر ضد رژيم بوده و با نشر كتاب و اعلاميه و اعزام روحانيون براي تبليغ در ايام محرم و رمضان به روستاها، در نشر انديشه‏هاي انقلابي مي‏كوشيد. طي سالها، شمار زيادي از علماي اين شهر دستگير و زنداني شدند. پس از درگيري طلاب با مأموران دولتي در خرداد 1354 و بسته شدن مدرسه فيضيه، نخستين جرقه انقلاب در 19 دي ماه 1356 در همين شهر زده شد و پس از آن، دامنه‏اش به شهرهاي ديگر كشيده شد تا آن كه در بهمن 1357 رژيم پهلوي سرنگون شده و دولت ديني كه مركزيت علمي آن در شهر قم بود، جايگزين آن شد.

به لحاظ فرهنگي، شهر قم پيش از انقلاب، چندين دبيرستان و تعدادي مدرسه ابتدايي و راهنمايي داشت. همچنين يك مدرسه عالي وابسته به دانشگاه تهران، در اين شهر تأسيس شد. ساير مراكز فرهنگي شهر عبارت از مراكز علمي ـ ديني بودند. در اين مراكز افزون بر تعليم و تربيت، چندين نشريه نيز انتشار مي‏يافت.

قم پس از انقلاب اسلامي

همزمان با مركزيت يافتن قم در سالهاي پس از انقلاب اسلامي، اين شهر، مورد توجه بيشتر دولت قرار گرفت. با افزايش شمار مهاجرت به قم، بر محدوده جغرافيايي شهر افزوده شد و چندين شهرك در اطراف آن با نام‏هاي شهر قائم، يزدان شهر، شهرك امام خميني، و صفا شهر افزوده شده و از هر سوي، دامنه محلات آن توسعه يافت. به علاوه، تعدادي مدرسه علميه و مركز فرهنگي و كتابخانه طي دو دهه اخير در قم تأسيس شده، كه به نوبه خود شهر را توسعه داده است. جمعيت شهر قم در سال 1335ش، 96499 نفر و در سال 1370ش، 681253 نفر بوده است. جمعيت شهر قم در پايان سال 1379ش، 825627 نفر است كه در جمع در بخش‏ها و روستاهاي اطراف قم نيز جمعيتي در حدود چهل هزار نفر زندگي مي‏كنند.

مهاجرت‏هاي اخير در قم، در چهار بخش صورت گرفته است: تعدادي از آنان افرادي هستند كه به قصد تحصيل به قم آمده و به مرور، به ساكنان دايمي اين شهر تبديل شده‏اند. بخش ديگر، مربوط به مهاجرت عراقي‏هاست كه طي سالهاي جنگ از عراق رانده شده و به دلايلي در قم اسكان يافته و هم اكنون بازار ويژه خود را در گذرخان داشته و شمار فراواني از آنان در شهرك يزدان شهر سكونت دارند. بخش سوم مربوط به شمار فراواني از مردم افغانستان مي‏شود كه طي بيست و دو سال گذشته در شهر قم سكونت گزيده‏اند. چهارم مهاجرت روستاييان، به ويژه روستاييان نواحي همدان، زنجان، و آذربايجان شرقي كه بيشترين بخش مهاجران را تشكيل داده و محله فقير نشين و كوچكي را كه پيش از انقلاب تحت عنوان نيروگاه ايجاد كرده بودند، تبديل به بخش بزرگي از شهر كنوني كرده‏اند. مهاجرين ياد شده، در محلات ديگر نيز سكونت دارند و به طور معمول به كارگري و احيانا فروشندگي اشتغال مي‏ورزند.

قم و مركزيت علمي آن

شهر قم كه نخستين مركز مستقل براي مذهب تشيع دوازده امامي است، از قرن دوم به اين سو، به طور كامل در اختيار پيروان اين مذهب قرار داشته است. مردم اين شهر به دليل پيروي از امامان، احاديث آنان را نگاه مي‏داشتند و ـ به جز بغداد ـ چون مركز ديگري نداشتند، اين شهر را به صورت مركزِ حديث شيعي درآوردند. شمار زيادي از اشعريان قم، نامشان در كتاب رجال النجاشي ـ كه فهرست مؤلفان شيعه تا قرن چهارم است ـ آمده است. همين طور، نام بسياري از ساكنان اين شهر را، در اسناد كتاب كافي به عنوان راوي اخبار امامان، مشاهده مي‏كنيم.

شهرت علمي شهر، از قرن پنجم به اين سوي، از ميان رفت و مركزيت علمي شيعه در ايران به ري و شهرهاي شمالي ايران انتقال يافت. به رغم آن كه، بنا به گزارش عبدالجليل رازي، در قرن ششم، مدارسي در اين شهر بوده14 و در دوره صفوي نيز عالماني مثل فيض كاشاني (م1091) يا ملا محمد طاهر قمي (م1098) در اين شهر بوده‏اند، اما آثار علمي و چهره‏هاي برجسته شناخته شده چنداني در ميان قرون پنجم تا دوازدهم وجود ندارد.

رشد علمي مجدد قم ، همزمان با توجه خاص دولتمردان قاجاري به اين شهر بوده است. يك چهره جهاني در شيعه، ميرزاي قمي (م1232) است كه روابط خوبي با فتحعلي شاه قاجار داشته و به خاطر مرجعيت علمي و تأليفات مهمش، به عنوان يك نقطه عطف در مركزيت علمي اين شهر به حساب مي‏آيد. با اين حال، در تمام دوره قاجاريه، شهر قم، همچنان مركزيت زيارتي داشت، نه علمي.

دوره جديد مركزيت علمي اين شهر براي مذهب شيعه، از مهاجرت آية‏اللّه‏ حاج شيخ عبدالكريم حائري يزدي (1276-1355ق) در سال 1340 ق به شهر قم آغاز مي‏شود. درست در سالهايي كه دولت قاجاري رو به انحلال رفته و دولت پهلوي شكل مي‏گرفت، حوزه علميه قم، با يك اتفاق ساده، يعني مهاجرت اين عالم آغاز شد. پيش از آن و همزمان با آن، شهر نجف، مهم‏ترين مركز تربيت عالمان شيعه به حساب مي‏آمد.

آية‏اللّه‏ حائري، تحصيل كرده عتبات عاليات بوده و پس از تكميل تحصيلات، براي ارشاد مردم و تدريس علوم ديني به طلاب، در سال 1332 ق، به سلطان آباد اراك آمد؛ اما وي دريافت كه موقعيت قم، كه همانند نجف جنبه زيارتي داشت، بهتر مي‏تواند براي تأسيس يك حوزه درسي مناسب باشد. بنابراين در رجب سال 1340ق، (دقيقا از نوروز سال 1301) به دعوت علماي قم در اين شهر رحل اقامت افكند و حوزه علميه قم را تأسيس كرد. وي تا پانزده سال بعد از آن كه زنده بود، توانست عده ديگري از علما را به اين شهر دعوت كند؛ مدرسه فيضيه قم را توسعه بدهد؛ به طلاب شهريه مختصري بپردازد، و با سياست پرهيز دادن طلاب براي ورود در عرصه سياست، از فشار رضاشاه پهلوي بر قم بكاهد. شهرت فيضيه، كه مدرسه‏اي كهن از قرن ششم هجري بود،15 و بعدها در عصر صفوي(توسط طهماسب اول در سال 934ق)و قاجاري(توسط فتحعلي شاه در سال 1213 و 1214ق)توسعه و تجديد گرديد و اين زمان، به دستور مرحوم حائري طبقه فوقاني و كتابخانه بر آن افزوده و تعميرات اساسي در آن صورت گرفت، از همين زمان آغاز مي‏شود.

حوزه علميه قم، پس از درگذشت آية‏اللّه‏ حائري (17 ذي قعده 1355/ 10 بهمن 1315) تا آمدن مرحوم آية‏اللّه‏ بروجردي (1323ش) و رسميت يافتن وي با درگذشت آية‏اللّه‏ سيد ابوالحسن اصفهاني، در نجف (1325) دوره فترتي را مي‏گذراند. البته با رفتن رضاشاه از ايران در شهريور 1320 و برداشته شدن فشارهاي مذهبي، تعداد زيادي از جوانان، طلبه مي‏شوند. با آمدن مرحوم آية‏اللّه‏ بروجردي از بروجرد به قم، حوزه علميه رشد سريع خود را آغاز مي‏كند. اين زمان برخي از شاگردان آية‏اللّه‏ حائري نيز هر كدام تدريس مي‏كنند كه از آ ن جمله امام خميني است كه بعدها انقلاب اسلامي ايران را رهبري كرد. به مرور از زمان مرحوم آية‏اللّه‏ حائري به بعد، شماري از روحانيون ايراني مقيم نجف نيز به قم عزيمت كرده و در اين فعاليت مشاركت مي‏نمودند.16

در دوره مرحوم آية‏اللّه‏ بروجردي، اندك اندك، روحانيون به مداخله در سياست پرداختند؛ چرا كه سخت‏گيري گذشته از ميان رفته بود و با توجه به رواج افكار ضد ديني، چه از سوي دربار پهلوي و چه احزاب كمونيست، موقعيت سياسي و اجتماعي روحانيون در ميان دينداران افزايش يافت.

به هر روي، آية‏اللّه‏ بروجردي، افزون بر آن كه به وضعيت عمراني بسياري از مدارس رسيدگي كرد، مسجد بزرگي هم با عنوان مسجد اعظم (آغاز بنا 1374ق/ 1333ش) در كنار حرم ساخت كه از همان زمان تا امروز، مركز برگزاري مهم‏ترين درس‏هاي حوزه علميه و بهترين استادان است. در اين دوره، دو مجله مذهبي نيز انتشار مي‏يافتند.

مرحوم بروجردي در فروردين 1340 درگذشت و پس از وي، چندين نفر از علما به مقام مرجعيت دست يافتند. از ميان آنها امام خميني با ورود به صحنه سياست و درگير شدن با نظام پهلوي در سال 43، ابتدا به تركيه و سپس به عراق تبعيد شد و در نجف اقامت گزيد. ورود دوباره روحانيت به عرصه سياست ـ پس از تجربه انقلاب مشروطه ـ از زمان آية‏اللّه‏ بروجردي به صورت خفيف آغاز شد. دوران پر التهاب اعتراضات سياسي در قم، در ميانه سالهاي 1340 تا 1343ش، بود؛ زماني كه روحانيون به مخالفت با اصلاحات ارضي شاه، لوايح ششگانه انقلاب سفيد، كاپيتولاسيون و ديگر تغييراتي كه در قانون اساسي داده مي‏شد، مخالفت كردند. خونين‏ترين اين درگيري‏ها كه نه تنها در قم، بلكه در تهران و بسياري از شهرها صورت گرفت و سبب برآشفتن مردم بر ضد دربار شد، در پانزدهم خرداد 1342 در اعتراض به زنداني كردن امام‏خميني قدس‏سره روي داد.

پس از تبعيد امام خميني از قم، در سال 1343، مرجعيت ديني به طور عملي در شهر قم در اختيار آية‏اللّه‏ محمد كاظم شريعتمداري (15 فروردين 1365ش/ 24 رجب 1406ق) آية‏اللّه‏ محمد رضا گلپايگاني (18 آذر 1372ش/ 24 جمادي الثانيه 1414ق) و آية‏اللّه‏ شهاب الدين مرعشي نجفي (5 شهريور 1369ش) قرار گرفت كه هر كدام چند مركز علمي و تدريسي و تبليغي و كتابخانه‏اي تأسيس كردند. مجموع طلاب ديني ساكن در قم، در اواخر دوره رضاخان در حدود پانصد نفر بوده است.17

اين رقم در سال 1354 بالغ بر شش هزار نفر و در سال 1370، بالغ بر 23 هزار نفر بوده است. در حال حاضر، رقم طلاب ايراني و غير ايراني در قم بالغ بر 35 هزار نفر است. در سالهاي پيش از انقلاب، مدارسي به سبك جديد در قم ايجاد شد، كه نمونه معروف آن، مدرسه حقاني است. پس از انقلاب، بسياري از فارغ التحصيلان آن مدرسه در قوه قضاييه به كار مشغول شدند. مدارسي نيز زير نظر آيت اللّه‏ گلپايگاني فعاليت خود را در سالهاي پيش از انقلاب آغاز كرد كه سنتي‏تر بود.

بعد از انقلاب اسلامي، حوزه علميه قم، با هجوم شمار زيادي طلبه جوان رونق گرفت و مدارس تازه‏اي افتتاح شد. به تدريج مركز ويژه‏اي براي برنامه ريزي يكسان مدارس آغاز شد كه آن را شوراي مديريت حوزه علميه قم ناميدند. در سالهاي اخير يك شوراي عالي برنامه ريزي و يك مديريت متمركز ايجاد شده است كه مدارس فراوان اين شهر و ساير شهرها را اداره مي‏كند. طلاب، پس از گذراندن هشت تا ده سال تعليم، به طور آزاد به بازار كار خود روانه مي‏شوند. شماري از آنان براي تكميل تحصيلات در حوزه مي‏مانند كه به مرور به سمت مُدرّسي رسيده و از ميان آنان، شمار اندكي واجد شرايط مرجعيت مي‏شوند. انتخاب شدن به عنوان مرجع، بيش از هرچيز بسته به تحصيلات، مشي اخلاقي و دست يافتن به جلب اعتماد مردم و در واقع به دست آوردن محبوبيت مردمي است.

طلاب كشورهاي عربي مانند كشور سعودي،بحرين‏و غيره، مدارس مستقل و اختصاصي خود را داشته و دارند.

افزون بر مدارس، در قم دانشگاه دولتي نيز وجود دارد كه حاصل تبديل نوعي مركز علمي ـ ديني بود كه اوايل به نام مدرسه عالي قضايي، قضات روحاني تربيت مي‏كرد و به مرور تبديل به دانشگاه قم براي تربيت دانشجو در رشته‏هاي مختلف علوم انساني شد. يك مجتمع آموزش عالي وابسته به دانشگاه تهران و نيز دانشگاه آزاد اسلامي و دانشگاه فاطميه نيز در اين شهر با شمار زيادي دانشجو فعاليت مي‏كنند. مجموع اينها شهر قم را به صورت يك شهر فرهنگي در آورده است. در حال حاضر، دانشگاه‏ها و مراكز پژوهشي دولتي ـ حوزه‏اي نيز در قم وجود دارد كه به نوعي به تربيت دانشجو ـ طلبه اختصاص دارد. از آن جمله مي‏توان به دانشگاه مفيد، دانشكده باقر العلوم، دانشكده شهيد محلاتي (متعلق به سپاه پاسداران) و دانشكده صدا و سيما اشاره كرد. اين مراكز در رشته‏هاي متنوعي از علوم انساني فعاليت مي‏كنند.

شهر قم، پس از شهر تهران، بيشترين چاپخانه، ناشر و كتابفروشي را داشته و بيشتر در زمينه‏هاي علمي ـ ديني، به نشر كتاب اشتغال دارد. همچنين مراكز فرهنگي ـ تحقيقاتي متعددي در قم وجود داد كه در سالهاي اخير، با استفاده از ابزارهاي پيشرفته، به كار پژوهش در زمينه‏هاي مختلف علمي ـ ديني اشتغال دارند.18 بسياري از اين مراكز مجلاتي را منتشر مي‏كنند كه شمار مجموع آنها، بالغ بر 30 عنوان است. بيشتر آنها مجلات تخصصي در موضوعات ويژه هستند كه به نوعي به تحقيقات ديني ـ فرهنگي، و ديني ـ سياسي مشغول‏اند.19

قم و جنبه زيارتي آن

اهمّيت زيارتي شهر قم، در درجه نخست مربوط به آستانه حضرت معصومه، فاطمه دختر موسي بن جعفر، امام هفتم شيعيان و سپس به دليل مزارهاي متعدد علويان در اين شهر و نيز مسجد جمكران است كه به ترتيب توضيحي درباره هر كدام خواهيم داشت. آنچه مسلم است اين كه مجموعه اين عوامل و روايات متعددي كه در فضيلت شهر قم و زيارت قبر فاطمه معصومه از امامان معصوم عليهم‏السلام نقل شده، اين شهر را به صورت دومين شهر مقدس ايران پس از شهر مشهد در آورده است. طبعا به دليل كم شدن ارتباط ايرانيان با عتبات عراق از يك سو، و دور بودن مشهد از نقاط مركزي و جنوبي ايران، از دوره صفوي به اين سو، شهر قم اهميت بيشتري به دست آورده است.

فاطمه معصومه، در سال 201 كه برادرشان هنوز در مرو بود، به قصد ديدار با ايشان به سمت ايران حركت كرد. ايشان در نزديكي ساوه بيمار شده و پس از انتقال به قم و گذشت هفده روز از اقامت ايشان، رحلت كردند. محل اقامت ايشان، خانه يكي از بزرگان طايفه اشعري با نام موسي بن خزرج بود كه همانجا دفن شده و به تدريج بر مقبره ايشان سايباني نصب شد. زينب، نواده امام جواد كه پس از سال 256 به قم آمد، قبّه‏اي روي قبر ايشان بنا كرد تا آن كه در سال 350 بناي تازه‏اي به جاي آن ساخته شد. به تدريج شمار زيادي از سادات برجسته قم نيز در كنار قبر ايشان مدفون گشتند. ابوالفضل عراقي، از وزراي برجسته روزگار طغرل، بناي بزرگتري روي قبر فاطمه معصومه عليها‏السلام ساخت20 و به گواهي عبدالجليل رازي، در اين قرن، عده زيادي به زيارت قبر ايشان مي‏رفتند. طي قرون بعد، تا روي كار آمدن صفويان، تعميراتي در بناي برپا شده بر قبر فاطمه معصومه صورت گرفت.21 اهميت زيارتي اين شهر در دوره صفويه رو به ازدياد نهاد و با شيعه شدن غالب مردم نواحي مركزي ايران، مسافرت زائران به اين شهر در دوره قاجاري و سپس پهلوي، بيشتر شد. در حال حاضر نيز اهميت زيارتي شهر قم، در رتبه‏اي پس از مشهد قرار دارد.

صحن عتيق كه حد فاصل مدرسه فيضيه و حرم قرار دارد، ابتدا توسط شاه اسماعيل صفوي و سپس توسط فرزندش طهماسب بنا شد. بعدها اين صحن در دوره قاجاري تجديد بنا شد. همچنين صحن بزرگي كه به صحن اتابكي شهرت دارد، در شرق حرم، توسط ميرزا علي اصغر خان اتابك بنا گرديد. در سمت غرب حرم، مسجد اعظم قرار دارد كه قبلاً از صحن عتيق راهي به آن وجود داشت و اخيرا از داخل حرم، ديوار ميان حرم و مسجد برداشته شده است. برجسته‏ترين كار فتحعلي شاه در آستانه معصومه، برداشتن گنبد پيشين و تبديل آن به گنبدي زرين است كه سطح فوقاني آن از طلاست.

زيارتي بودن شهر قم، بر اوضاع و احوال اين شهر تأثيرات مهمي داشته است. نخست آن كه شماري از ساكنان شهر، غير بومي هستند كه به قصد سكونت در يك محيط مذهبي و مقدس به اين شهر آمده‏اند. به علاوه، تعداد زيادي هتل و مسافر خانه جهت اقامت مسافران در اين شهر ايجاد شده است. در حال حاضر، در داخل حرم، شمار زيادي از عالمان تازه گذشته دفن مي‏شوند كه خود به نوعي توجه بيشتر مردم را به آن معطوف مي‏دارد. برخي مقبره‏هاي كوچكي كه تنها در حد يك سنگ قبر در داخل حرم قرار دارند و زيارت مي‏شوند، عبارتند از قبر آية‏اللّه‏ شيخ عبدالكريم حائري، استاد شهيد مرتضي مطهري، علامه محمد حسين طباطبايي و عده‏اي ديگر كه بيشتر از شخصيت‏هاي علمي ـ سياسي بوده‏اند كه پس از انقلاب اسلامي درگذشته‏اند. مجموعه بناي حرم و بناهاي وابسته به آن، در مساحت تقريبي 13527 متر مربع است.

طي پنج سال گذشته، طرح جديدي براي توسعه اطراف حرم در حال اجراست كه محدوده وسيعي از بازارها و خانه‏هاي اطراف حرم را در برگرفته، و در حال حاضر، در مرحله تخريب است. همچنين طرحي براي تعويض طلاي گنبد نيز آغاز شده كه بر اساس اعلام مديران آستانه براي آن نياز به 200 كيلو طلاي 24 عيار است.

آستانه حضرت معصومه، كه بخش زيادي از زمين‏هاي قم را به عنوان موقوفه در اختيار دارد، مجموعه‏اي گسترده است كه در كنار آن مراكز ديگري مانند كتابخانه (با شمار زيادي نسخه خطي)، موزه، درمانگاه، مركز پژوهشي فعالند. آستانه يك مجله ماهانه زائر و يك نشريه خبري با نام پيام آستانه دارد. به علاوه يك مدرسه بزرگ با نام مدرسه معصوميه، پس از انقلاب ساخته شده و به مديريت حوزه واگذار شده است.

پيوند مراسم سوگواري با بقاع متبركه، امري است كه در سراسر ايران و عراق وجود دارد. در ايام سوگواري دسته‏هاي عزادار، از هر نقطه شهر قم به آستانه معصومه مي‏آيند. طبعا به دليل قدمت تشيع شهر قم، و زيارتي بودن آن، و آمد و شد زائران شيعه از ساير نقاط، آيين‏هاي سوگواري در اين شهر به نقاط ديگر انتقال مي‏يافته است. تعداد فراواني تكيه و حسينيه در اين شهر براي عزاداري وجود دارد كه در مقايسه با شهرهاي ديگر، بيش از آنهاست.22

به جز آستانه فاطمه معصومه، تعداد فراواني امامزاده در گوشه و كنار شهر وجود دارد كه شماري از زائران به ويژه شيعيان پاكستاني و هندي و ساكنان كشورهاي حاشيه خليج فارس به زيارت آنها نيز مي‏روند. افزون بر اينها، مسجد جمكران، از مراكزي است كه رونق خاصي به جنبه زيارتي اين شهر داده و به دليل اهميت آن، لازم است تا درباره آن توضيح كوتاهي داشته باشيم.

جمكران و قم

يكي از اماكن زيارتي در نزديكي شهر قم، مسجد جمكران است. جمكران روستايي است در فاصله پنج كيلومتري شرق شهر قم كه در قرن چهارم هجري از روستاهاي بنام اين منطقه بوده و بارها در تاريخ قم (ص 34 و 35) از آن به عنوان روستايي كه پيش از آمدن اشعريان به قم اهميت داشته، ياد شده است. همانجا ذكر شده است كه طايفه بني اسد در جمكران قم استقرار يافتند.23 در آن كتاب، روايات مختلفي درباره بناي اين روستا آمده كه از آن جمله، آن است كه روستاي جمكران را داوود بن سليمان بنا كرده است. اين نقلها نشان از تقدس اين روستا از ايامي ديرين دارد.

بناي اين مسجد، بنا به روايتي كه قدمت آن و مأخذ معرفي شده، محل ترديد واقع شده24، به دستور امام زمان عليه‏السلام صورت گرفته و ايشان به يكي از شيعيان جمكران دستور بناي آن را داده‏اند. به همين دليل، مسجد ياد شده، تقديس شده و در حال حاضر با عنوان مسجد مقدس جمكران از آن ياد مي‏شود. كهن‏ترين تاريخي كه در آن ثبت شده، سنگي است با تاريخ 1158 كه اشعاري روي آن حك شده و نام آقا علي اكبر جمكراني را به عنوان باني مسجد مي‏شناساند.25 ويژگي مسجد جمكران آن است كه زائران فراواني در شب‏ها، چهارشنبه و جمعه داشته و هزاران نفر براي خواندن نمازي مخصوص به اين مسجد مي‏آيند. عقيده عمومي بر آن است كه اگر كسي چهل شب متوالي به اين مسجد آمده و نماز امام زمان را بخواند، موفق به ديدن امام زمان خواهد شد. طي دو دهه پس از انقلاب اسلامي در ايران، بناي اين مسجد توسعه عظيمي يافته و مسجد و صحن‏هاي اطراف آن، طي شب‏هاي ياد شده، ميزبان چندين هزار نفر زائر مي‏باشد. آمار زائرين ساليانه اين مسجد، بالغ بر ده ميليون نفر برآورد مي‏شود. به دليل ورود اين زائرين، وضعيت زيارتي شهر قم در دو شب ياد شده، به ويژه اطراف حرم، كاملاً متفاوت با ايام ديگر است.

مآخذ

ابن الرضا، سيد حسين، قم از نظر اجتماعي، اقتصادي، قم، 1365 ش.

بابا ميري، سيد علي، راهنماي مطبوعات قم 1302 ـ 1379، قم، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي، 1379.

جان گرني، تاريخ نگاري قم در دوره ناصري چاپ در گنجينه شهاب، قم، كتابخانه آية‏اللّه‏ مرعشي، 1380 ش (صص 65 ـ 94).

حسن بن محمد قمي، تاريخ قم، ترجمه حسن بن علي بن حسن عبدالملك قمي، به كوشش سيد جلال الدين تهراني، تهران، توس 1361 ش.

ستوده، منوچهر، كتابه‏هاي حرم مطهر حضرت معصومه و حظيره‏هاي اطراف آن، قم، كتابخانه آية اللّه‏ مرعشي، 1375 ش.

شبيري زنجاني، احمد، سفر نامه قم، چاپ شده در ميراث اسلامي ايران، دفتر نهم، صص596 ـ 600، قم كتابخانه آية اللّه‏ مرعشي، 1377.

شريف رازي، محمد، آثار الحجة، قم، دارالكتاب الاسلامي، (چاپ نخست 1332، چاپ دوم 1359).

عباسي، مهدي، تاريخ تكايا و عزاداري قم، قم، 1371.

فقيهي، علي اصغر، تاريخ مذهبي قم، قم، اسماعيليان، 1350.

قاسمي نژاد (شهردار وقت قم)، راهنماي قم، 1354 ش.

قزويني رازي، عبدالجليل، نقض، تصحيح جلال الدين محدث ارموي، تهران، انجمن آثار ملي، 1358 ش.

كتاب زرد، بشير 79، مركز مديريت حوزه علميه قم، 1379.

ـ قم نامه، قم، كتابخانه آية اللّه‏ مرعشي، 1364 ش.

ـ قم در قرن نهم هجري، قم، 1350.

ـ كتابشناسي آثار مربوط به قم، قم، حكمت، 1353.

مير عظيمي، سيد جعفر، مسجد مقدس جمكران، قم، انتشارات رسالت، 1374.


1. ارايه شده در مراسم نكوداشت استاد علي اصغر فقيهي كه از طرف انجمن آثار و مفاخر فرهنگي قم برگزار شده بود.

2 . ر.ك: تاريخ قم، حسن بن محمد قمي، فهرست اماكن.

3 . تاريخ مذهبي قم، علي اصغر فقيهي، ص132 ـ 131.

4 . ر.ك: قم نامه، سيد حسين مدرسي، ص37 ـ 9.

5. درباره چگونگي شهر قم در قرن هشتم و نهم ر.ك: قم در قرن نهم هجري، سيد حسين مدرسي.

6. تربت پاكان، سيد حسين مدرس، ج1، ص193 به بعد.

7. كتابه‏هاي حرم مطهر حضرت معصومه، منوچهر ستوده، ص34 ـ 33.

8. تربت پاكان، ج1، ص27.

9. ر.ك: كتابه‏هاي حرم مطهر حضرت معصومه، منوچهر ستوده، ص51 ـ 49.

10. جهت اطلاع از فهرست قبور قاجاريه، ر.ك: سفر نامه قم، احمد شبيري زنجاني، چاپ شده در ميراث اسلامي ايران، دفتر نهم، ص596 ـ 600.

11. قم نامه، مدرس طباطبايي، ص84 ـ 79.

12. تاريخ نگاري قم در دوره ناصري، جان گرني، (چاپ در گنجينه شهاب، ج2، ص94 ـ 65).

13. توليت آستان حضرت معصومه در سالهاي پس از مشروطه در اختيار محمد باقر توليت بود كه از رفقاي شيخ فضل اللّه‏ نوري هم به حساب مي‏آمد. وي دو فرزند پسر با نام‏هاي سالار ـ كه سالاريه به نام اوست ـ و ابوالفضل داشت كه دومي، سالها توليت آستانه را داشت تا آن كه در قضاياي مصدق از وي دفاع كرده و پس از آن كنار گذاشته شد. گرچه مدتي بعد باز اين سمت را به دست آورد، اما به زودي به طور كامل آن را از دست داد و اين سمت در اختيار برادر دكتر اقبال ـ رئيس شركت نفت

14. نقض، ص196 ـ 195.

15. تربت پاكان، ج1، ص132.

16. آثار الحجة، ص86 ـ 76.

17. آثار الحجة، ج2، ص119.

18. بشير 79، مركز مديريت حوزه علميه قم، 1379.

19. راهنماي مطبوعات قم؛ (باباميري، 1379)

20. نقض، ص219.

21. تربت پاكان ، ج 1 ، ص 20 ـ 21.

22. ر.ك: تاريخ تكايا و عزاداري قم؛ عباسي، مهدي؛ تاريخ مذهبي قم فقيهي، علي اصغر كه بخشي از آداب و رسوم عزاداري اين شهر را گزارش كرده است.

23. تاريخ قم، ص38.

24. كتابشناسي آثار مربوط به قم، سيد حسين مدرسي، ص34 ـ 33.

25. درباره جمكران و آداب و رسوم و عقايد و باورهاي عمومي نسبت به آن ر.ك: مسجد مقدس جمكران، سيد جعفر ميرعظيمي.

/ 1