تاجيكستان
جمهوري تاجيكستان با 143100 كيلومتر مربع وسعت، يكي از كشورهاي آسياي ميانه بهشمار ميرود. اين سرزمين كه در سال 1921 ميلادي به تصرّف كامل روسها درآمده بود، به دنبال فروپاشي شوروي در سال 1991، به عنوان يك واحد سياسي مستقل، اعلام استقلال نمود. تاجيكستان كشوري كوهستاني است و با كشورهاي چين، افغانستان، ازبكستان و قرقيزستان مرز مشترك دارد. اين كشور سرزميني محصور در خشكي است و به درياي آزاد راه ندارد. پايتخت آن شهر دوشنبه و از شهرهاي مهم آن، خُجند، كولاب و قورغانتپه ميباشند. جمعيت تاجيكستان حدود 6 ميليون نفر است كه از اقوام تاجيك، ازبك، روس و اوكرايني و... ميباشند. با توجّه به زبان مشترك تاجيكستان و ايران، شناخت بيشتر اين كشور و همچنين بررسي وضعيت مسلمانان آن خطه از اهميت زيادي برخوردار است كه در اين مختصر، تلاش ميكنيم بعضي از مسايل مربوط به مسلمانان را در جمهوري تاجيكستان مرور كنيم.تاريخچهي مختصر اسلام در تاجيكستان (قرن بيستم)
آسياي مركزي در قرن 19 و ابتداي قرن 20 ميلادي از جانب 4 قدرت (3 دولت محلّي و روسيهي تزاري) اداره ميشد؛ اين سه دولت محلّي ـ خاننشينهاي خيوه، خوقند و اميرنشين بخارا ـ در اصل كاملاً به روسيه وابسته بودند. مسلمانان تاجيكستان در اين دوره اساسا در قلمرو امارت بخارا ـ كه از سوي سلسلهي منغيت اداره ميشد ـ در استان تركستان سكونت داشتند. اين استان به صورت مستقيم از سوي دولت مركزي روسيه اداره ميشد. در اوايل قرن بيستم، به علّت سرگرمي خاندان سلسلهي منغيت به تفريح و عدم رسيدگي به مسايل جامعهي مسلمانان، ظلم، فساد و فقر امارت بخارا را در بر گرفته بود و به علّت درگيري با دول مسلماننشين همسايه، وضعيت هر روز بدتر ميشد. تصرف آسان قسمتهاي مهمي از اين سرزمينها به دست روسيهي تزاري و بعدها روسيهي بلشويكي و جدايي اين سرزمينها از دامن جهان اسلام را بايد در بيكفايتي خاندان منغيت و دور بودن اميران بخارا از مسايل جامعهي خويش و فاصلهگيري با مردم دانست.(1)عملكرد وحشيانهي روسها با مردم ـ پس از حاكم شدن بر مراكز منطقه ـ سبب نفرت آنها از روسها و تشكيل كانونهاي مبارزه و مقاومت در بين مردم مسلمان گرديد. بعد از استيلاي كامل دولت شوروي بر اين كشور، نهايت تلاش خود را براي محو فرهنگ ملي ـ اسلامي بهعمل آورد. قتل اقشار تحصيلكرده و يا تبعيد آنان به مناطق سردسير روسيه مانند سيبري، سوزاندن كتب علمي، مذهبي و ادبي تاجيكان، جايگزين الفباي لاتين و الفباي سيريليك به جاي الفباي فارسي براي محروم نمودن تاجيكها از هويت تاريخي خود و همچنين جداسازي تاجيكها از سرزمينهاي بزرگ تاريخييشان مانند بخارا و سمرقند هنگام تقسيمات ملي و مرزي سال 1924 و سياست اصالتزدايي بلشويكها، ازجمله اقدامات آنان است.با آغاز جنگ جهاني دوّم و نيازمندي دولت شوروي به نيروهاي مسلمين در طول جنگ، سبب تغيير سياست كرملين در برابر اديان و اعطاي آزاديها به آنان گرديد. بعد از جنگ دوّم جهاني، مبارزهي مسكو با سنتهاي اصيل اسلامي با روشهاي جديدي دنبال شد. سران مسكو دستور دادند تا مراكز مذهبي رسمي تأسيس گردد تا از اين طريق بتوانند امور ديني مسلمانان و مسايل مربوط به آنان را زير نظر داشته باشند. مراكز مذهبي رسمي به يك دستگاه كنترل و تنظيمكنندهي مراسم و سنتهاي مردم تبديل شده بود. در اين كشور نيز ادارهي مخصوص قاضيات بازگشايي و نمايندهي مخصوص اين اداره تعيين گرديده كه در اصل، مسئول همهگونه مسايل مذهبي مسلمين در تاجيكستان بود.نگاهي به تشكيلات و رهبران مذهبي مردم تاجيكستان
به دنبال تغيير سياست كرملين در مورد دين ـ بعد از جنگ جهاني دوّم ـ استالين تصميم گرفت تا روحانيت رسمي را بهوجود آورد و اتحاد شوروي به 4 مركز رهبر روحاني مسلمان تقسيم گرديد: 1. مركز آسياي مركزي و قزاقستان در تاشكند؛ 2. مركز روسيهي اروپايي و سيبري در اونا؛ 3. مركز قفقاز شمالي و داغستان در ماهاچ قلعه؛ 4. مركز قفقاز جنوبي در باكو.(2) علاوه بر روحانيت رسمي در هريك از روستاهاي تاجيكستان، حداقل يك روحاني غيررسمي در آنجا حضور داشت كه علاوه بر داشتن حرفه، به برپايي نماز ـ طبق مراسم مذهبي ـ ميپرداخت و معمولاً در مدرسهاي كوچك و به صورت محرمانه تدريس مينمود. در حومهي شهرها، فعاليت روحانيون مخفيانه نبود و آموزش سنّتي اسلام در خانوادهها صورت ميگرفت و دولت آن را كنترل نميكرد. به غير از اينها، شيخهاي متصوفهاي بودند كه جزو شخصيتهاي مشهور ديني بهشمار ميرفتند كه در محلهاي مختلف كشور سكونت و مناطق خاصي را تحت نفوذ داشتند؛ قرار داشتن اين شيخها در طريقتهاي تصوّف، مانند نقشبنديه و قادريه، سبب گرديد تا در ميان مردم پيروان و مريدان زيادي پيدا كنند. يك عده روحانيون جوان نيز در تاجيكستان حضور داشتند كه ابتدا به صورت غيررسمي و زيرزميني فعاليت كرده و از سال 1986 به فعاليتهاي آشكار پرداخته و در سال 1991 توانستند حزب نهضت اسلامي تاجيكستان را به صورت رسمي به ثبت برسانند.اديان و مذاهب در تاجيكستان
مردم تاجيكستان، مسلمان و سنيِ حنفي ميباشند. در كنار اين اكثريت، اقليتهاي نصراني، يهودي و زرتشتي هم وجود دارند كه قريب به اتفاق آنها از اقوام غيرتاجيك هستند. پيروان مذهب اسماعيليه در منطقهي بدخشان سكونت دارند و تعداد كمي هم شيعهي اثناعشري نيز در آنجا زندگي ميكنند. بهائيت در بعضي نقاط تاجيكستان فعّال شده و عدّهاي هندو و بودايي نيز در تاجيكستان حضور دارند.دين اسلام
الف ـ سني حنفي: اكثريت قريب به اتفاق مردم تاجيكستان، مسلمان بوده و تابع فقه حنفي هستند. آنها ابوحنيفه را تحت عنوان امام اعظم ميشناسند، امّا بسياري از آنان نميدانند كه امام اعظم همان ابوحنيفه است.(3)ب ـ شيعيان: شيعيان در تاجيكستان به دو دسته تقسيم ميشوند: شيعيان اسماعيلي يا آقاخاني و شيعيان اثنيعشري. جمعيت شيعيان در تاجيكستان حدود نيم ميليون نفر است(4) كه بيش از 90 درصد آنها را شيعيان اسماعيلي و بقيه را شيعيان اثنيعشري تشكيل ميدهند. شيعيان اسماعيلي و اثنيعشري در منطقهي بدخشان به علّت عدم آگاهي از تعليمات و مذاهب اسلامي و مذهب شيعه، داراي پيوند خاصّي با يكديگر هستند به طوري كه تشخيص آنها از همديگر مشكل است؛ علاوه بر سكونت تعداد زيادي از شيعيان در بدخشان، عدهاي به صورت پراكنده در شهر دوشنبه و اطراف آن و همچنين در ناحيهي مسچاه نيز سكونت دارند. تفاوتي كه بين شيعيان اين منطقه و شيعيان بدخشان وجود دارد، اين است كه شيعيان منطقهي مسچاه به علت نزديكي ولايت لنينآباد با ولايات بخارا و سمرقند در ازبكستان، نسبت به اسلام و بهخصوص مذهب شيعه آگاهي بيشتري دارند و از اعتقادات محكم و عميقي برخوردار بوده و بهشدّت دوستدار اهلبيت(ع) هستند.(5)تصوّف
دو طريقت نقشبنديه و قادريه، بيشترين نفوذ را در تاجيكستان دارند. طريقهي نقشبنديه را بهاءالدين نقشبندي در اين مناطق رواج داده است كه مقبرهي وي در خارج از بخارا در ازبكستان قرار دارد و در نزد مسلمانان آسياي مركزي از احترام زيادي برخوردار است، بهطوري كه مسلمانان دو يا سه بار زيارت مزار وي را با يك بار زيارت خانهي خدا برابر ميدانند.(6) صوفيها كه اغلب از فرزندان سادات هستند و به آنها «ايشان» گفته ميشود، در ميان مردم داراي پيروان و مريدان زيادي هستند. صوفيها در درون حكومت كمونيستها نقش مهمّي را در بقاي اسلام و تداوم آن در اين سرزمين داشتهاند؛ آنان با گوشهنشيني و كمتوجهي و ترك دنيا، توانسته بودند مريدان زيادي را به دور خود جمع كرده و آنها را با اصول اسلامي آشنا سازند.(7)بهائيت
فرقهي ضالهي بهائيت در تاجيكستان فعّال است، به طوري كه عدّهاي تحت تأثير تبليغات آنها به اين فرقه گرويدهاند و اكثر آنها را طايفهي نسوان تشكيل ميدهند. فعاليت بهائيان بعد از فروپاشي شوروي دوباره اوج گرفته و بهخصوص در شهر دوشنبه ـ مركز تاجيكستان ـ نفوذ آنان روز به روز گستردهتر شده و هر سال تعدادي مبلّغ بهائي از اسرائيل، امريكا و كشورهاي مختلف اروپا و ممالك عربي زبان و... به تاجيكستان آمده و جوانان را به مسلك بهائي تشويق ميكنند.(8) اكثر پيروان بهائيت را اقوام ايراني ساكن در تاجيكستان تشكيل ميدهند. از مهمترين مراكز فعاليت بهائيت به مراكز دانشگاهي و مراكز تجمع عمومي مانند سالنهاي سينما و تئاتر ميتوان اشاره كرد. آنها با اجراي برنامه در سالنهاي سينما و تئاتر در شهرهاي بزرگ و تدارك برنامههاي متنوّع يا سخنراني و... به تبليغ بهائيت ميپردازند.وهابيت
وهابيت نيز با صرف هزينههاي فراوان، به پيشرفتهايي در اين كشور نائل شده و مبلغين مذهبي عربستان در بعضي از مناطق اين كشور آئين وهابيت را تبليغ ميكنند. بيشتر پيروان وهابيت در تاجيكستان را روحانيون جوان كه از نظر معلومات ديني در سطح پاييني بوده و حتّي با مذهب خود (حنفي) آشنايي ندارند و نيز آن عده كه در عربستان درس خوانده و به كشور بازگشتهاند تشكيل ميدهند. عربستان با توسعهي حوزههاي علميه و خريد مؤسسات انتشاراتي در تاجيكستان، به انحاء مختلف در تلاش است تا نفوذ بيشتري در تاجيكستان داشته باشد.(9)مسيحيت
پيروان مسيحيت در تاجيكستان اندك ميباشند و اكثر آنها را روسها و مهاجران آلمانيتبار و تاجيكهايي تشكيل ميدهند كه تحت تأثير تبليغات مسيحيت به اين مذهب گرويدهاند. آنان داراي كليسا و گورستان معروفي در شهر دوشنبه هستند.يهوديت
قبل از استقلال تاجيكستان، حدود 20 هزار يهودي در اين كشور زندگي ميكردند كه اغلب آنها در شهر دوشنبه سكونت داشتند. برخي از بهترين استادان موسيقي سنّتي، رقّاصان و نيز بيشتر كفّاشان و آرايشگران تاجيكستان يهودي بودند، بعد از جنگهاي داخلي تاجيكستان، اغلب يهوديان ـ طبق قراردادي كه بين اسرائيل و تاجيكستان منعقد گرديده بود ـ به فلسطين اشغالي مهاجرت نمودند؛ گفتني است كه حدود 5 هزار نفر در شهر دوشنبه باقي ماندهاند.(10)دين و فعاليتهاي ديني در قانون اساسي تاجيكستان
در قانون اساسي جمهوري تاجيكستان، همهي افراد داراي حق تعيين اعتقاد ديني آزاد هستند، ولي خود اين كشور داراي دولت و حاكميت دموكراتيك مبتني بر قانون غيرديني دارد و هيچ ديني نميتواند به عنوان عقيدهي دولتي استقرار يابد. طبق مادهي 26 قانون اساسي، هر فردي حق دارد آزادانه اعتقاد ديني خود را تعيين كند و به صورت فردي يا جمعي از ديني پيروي كرده و يا نكند و در مراسم و آئينهاي ديني شركت نمايد. در مادهي 100 نيز شكل حكومت، جمهوري، تماميت ارضي، ماهيت دموكراتيك، غيرديني و اجتماعي دولت، غيرقابل تغيير خوانده شده است. اتحاديههاي اجتماعي نيز در چارچوب قانون اساسي و طبق قوانين جمهوري تشكيل شده عمل ميكنند و دولت براي همه امكانات برابر جهت فعاليت فراهم ميآورد. سازمانهاي ديني از دولت جدا بوده و حق دخالت در امور دولتي را ندارند.(11)آداب و رسوم مذهبي مسلمانان تاجيكستان
با توجه به سلطهي طولانيمدّت كمونيستها در آسياي مركزي و تاجيكستان كه تا حدود زيادي اعتقادات مذهبي در بين مردم كمرنگ شده بود، ولي باز حضور اسلام كاملاً محسوس بوده و ما شاهد حضور سنّتها و رسوم مذهبي مردم تاجيكستان هستيم. زنان تاجيكستان داراي پوشش اسلامي (لباسهاي محلي و روسري) بوده و مردان نيز سيمايي مذهبي دارند. روزهاي جمعه، جمعيت كثيري به نماز جمعه رفته و مساجد را رونق ميدهند. اعياد مذهبي ازجمله فطر و قربان را جشن گرفته و سنتهاي ديگر اسلامي را نيز بهعمل ميآورند. روز تولد پيامبر اكرم(ص) را ـ به روايت خودشان كه 12 ربيعالاول است ـ به شادي و سرور ميپردازند و به همسايهها اطعام ميكنند.ازجمله سنتهاي زيباي مردم تاجيكستان، بايد به جشن 63سالگي اشاره كرد كه نقش مهمي در حفظ و تداوم هويت اسلامي آنها داشته است؛ به اين صورت كه، هر مرد يا زني كه وارد شصت و سومين سال زندگي خود ميشود، به شرافت پيامبر(ص) و سنّ مباركش ـ كه 63 سال بود ـ محفلي تشكيل داده و جشن ميگيرند كه با مولوديخواني و مديحهسرايي و نيز پذيرايي همراه است. هويت اسلامي را حتي در كنار عيد نوروز ـ كه عيد ملّي و باستاني آنها نيز هست ـ حفظ ميكنند و در كنار سفرهي عيد، قرآن ميگذارند و قبل از تناول شيريني دعا ميخوانند و در پايان از خداوند طلب بركت ميكنند.(12)گفتن اذان در گوش نوزاد، سنّتي رايج بوده و معتقدند كه اگر اين كار صورت نگيرد، هيچ سخن حقّي تا پايان عمر در گوش كودك نخواهد رفت. معمولاً قسم دروغ به گوش نميخورد و كسي براي اثبات حقانيت سخن خود، نام خدا و پيامبر را پايين نميآورد. در مراسم ازدواج، سنتهاي اسلامي را عمل كرده و در ايام عزاداري قرآن ميخوانند. همچنين روزهي ماه رمضان را به تمام و كمال ميگيرند؛ هنگام نشستن و برخاستن به صورت جمعي دعا ميخوانند و آمين ميگويند؛ در نهادهاي ديني مانند مسجد و مدرسهي ديني حضوري فعّال دارند؛ در مشايعت و بدرقهي حجاج شركت جسته و اين كار را ثواب عظيمي تلقي ميكنند. و همچنين در مراسم استقبال از حاجيان، شهر، حالتي نيمهتعطيل به خود ميگيرد و آذينبندي و پرچم و دود اسفند و عود و پخش شيريني و قرباني كردن گوسفند در همه جاي شهر بهچشم ميخورد.(13)در اين كشور كساني كه سيّد باشند براي آنها احترام فوقالعادهاي قايل هستند و سيدزادهها را با عنوان «ايشان» ياد ميكنند. احترام به روحانيت هم جايگاه ويژهاي دارد. صدقه دادن به هنگام ديدن خوابهاي وحشتناك رايج بوده و معتقدند: صدقه دفع بلا ميكند. احترام به بزرگترها از خصوصيات ديگر مردم تاجيكستان است؛ آنها مردماني صاف و ساده و همچنين نسبت به ميراثهاي فرهنگي نياكان خود همچون زبان و فرهنگ و دين اسلام وفادار هستند.(14)مردم اين جمهوري از نظر مذهبي، وابستگيهاي عميقي با ايران دارند؛ آداب و سنن مذهبي آنان در اغلب موارد، منطبق با آداب و سنن مذهبي در ايران است. مراسم نامگذاري فرزندان و همچنين درج نام آنان در پشت قرآن مجيد، مراسم ازدواج، تدفين، عزاداري، ختم، شب هفت، چهلم، سال و نوع عزاداري زنان و... با شكل اسلامي ايراني است.(15) بعد از فروپاشي شوروي، توجه به خط نياكان، سرعت بيشتري به خود گرفته و عيد سعيد فطر و قربان در صدر اعياد قرار دارد، آداب و سنن نياكان ازجمله جشنهاي مهرگان، سده و نوروز مورد توجّه عميق مردم قرار گرفته و آحاد مردم آن را در ابعاد وسيعي گرامي ميدارند.(16)آداب و رسوم مذهبي اسماعيليان بدخشان
اسماعيليان بدخشان نيز مانند ساير مسلمانان جهان، سنّتها و رسوم ويژهاي دارند كه با مسلك همكيشان خود فرق ميكند؛ اكثر پژوهشگران معتقدند كه آيين آتشپرستي تا قرن 15 ميلادي در بخشهايي از بدخشان تاجيكستان وجود داشته است، ولي با اشغال بدخشان از سوي تيموريان و صدور قتلعام عمومي، مردم اين سرزمين به اسلام گرويدهاند؛ بنابراين هنوز برخي از عادات دوران آتشپرستي در سنّتهاي مردم پامير باقي مانده است و مردمان پاميريزبان بدخشان، چنين عاداتي را از رسوم مسلماني ميپندارند. دود كردن سترخم (نوعي گياه) الا و پرك (پريدن از بالاي آتش در نوروز)، مقدس دانستن خاكستر، روشن كردن چراغ در مراسم روز سوّم فوت، ازجملهي اين عادات و رسوم بهشمار ميروند.(17)اسماعيليان بدخشان مانند ساير مسلمانان، تمام عيدهاي مربوط به دين اسلام را با شادي زياد جشن ميگيرند و حتّي در زمان حاكميت كمونيستها، با وجود محدوديتهاي فراوان، اكثريت قريب به اتفاق مردم ـ بهدور از چشم دولتيان ـ عيدهاي مسلماني را پاس داشته و رسم و تعامل اجدادي خويش را بهجا ميآوردند. عيد قربان و فطر در بدخشان گرامي داشته ميشود و مردم با آداب و رسوم خاصّي اين دو عيد را جشن ميگيرند. در اين روز، مردم به خانهي همديگر رفته و عيد را تبريك گفته و سخنان خوش و لطيفه ميگويند و سر سفره، قرآن مجيد را قرائت كرده و مديحهسرايي ميكنند؛ مردم در شام عيد قربان، به خاطر شاد نمودن ارواح عزيزان و بزرگان، چراغكهايي را روشن ميكنند. در روز عيد فطر لباس نو ميپوشند و صبح زود به بيچارگان و يتيمان صدقه ميدهند و همچنين به ميهماني رفته و دعا ميخوانند و اين عيد خجسته را به يكديگر تبريك ميگويند.(18)اسماعيليان در پامير به جاي پنج بار نماز خواندن در روز، دو بار نماز ميخوانند و متن نماز نيز با فرمان هر امامي تغيير ميكند، خطبه به نام امام وقت خوانده ميشود كه متن آن از آيات قرآن مجيد است؛ نماز اسماعيليان در صبح يك ركعت و در شب دو ركعت ميباشد؛ نماز خواندن نيز از هفتسالگي شروع ميشود. مدّت روزهداري نيز سي روز است و معتقدند شخص مسلمان بايد در ماه رمضان، چشم، زبان، گوش، بيني، دل و تمام اندام خود را از اعمال ناشايسته نگاه دارد. نشستن و برخاستن از سر سفره هم آداب و رسومي دارد؛ همهي اعضاي خانواده بر سر يك سفره مينشينند و ابتدا بزرگتر خانواده با نداي بسماللّه الرحمن الرحيم دست به لقمه ميبرد و بعدا ديگران با وي همراه ميشوند. پس از صرف غذا از جانب مهمان و در صورت عدم وجود مهمان، از طرف مرد بزرگسال خانه، دعاي سفره خوانده ميشود.(19) همچنين آنان آداب و رسوم مختلفي در مورد ازدواج، سورها و وفيات دارند كه از تشريح آنها در اين مختصر پرهيز ميشود.شباهت بعضي از آداب و رسوم مذهبي تاجيكها به مذهب تشيع
تاجيكها نسبت به تشيع و شيعيان با احترام رفتار مينمايند و علي(عليهالسلام) را با عنوان «كرما... وجهه» ياد ميكنند و در خطبههاي نماز جمعه، دو بار نام حضرت را با عبارت عربي «و أشجعهم» ذكر مينمايند.(20) اهل تسنن تاجيكستان حضرت علي(عليهالسلام) و فرزندان ايشان، بهخصوص امام حسن و امام حسين(عليهماالسلام) را دوست ميدارند و فرزندان دوقلوي خود را «حسن و حسين» و دختران را «فاطمه و زهرا» نامگذاري ميكنند.(21) علاقهمندي اين مردم به اهلبيت(عليهمالسلام) در ساير مناطق سنّينشين كمتر ديده ميشود. جالب اينكه تاجيكها با اين كه پيرو مذهب اهل سنّت هستند، به حضرت امام رضا(ع) علاقهي عجيبي دارند و به محض رسيدن به استطاعت مالي، اقدام به سفر زيارتي به مشهد مقدس مينمايند؛ و مهمتر اينكه به مهدي موعود(عج) اعتقاد داشته و ميگويند: سرانجام يكي از فرزندان پيامبر ظهور خواهد كرد و دنيا را از ظلم نجات خواهد داد.(22)1. شمسالحق نور، اسلام و نهضت اسلامي در تاجيكستان معاصر، دفتر ادبيات انقلاب اسلامي، حوزهي هنري، 1374، صفحهي 11ـ10.
2. روزنامهي اطلاعات 31/6/1377.
3. رؤيا منتظمي (گردآوري و تنظيم)، تاجيكستان، مؤسسهي چاپ و انتشارات وزارت خارجه، 1374، صفحهي 15.
4. خبرنامهي جهان تشيع، شمارهي 1، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، مركز اطلاعرساني و خدمات رايانه، 3/6/75، صفحهي 25.
5. همان منبع، صفحهي 25 و 26.
6. شيرين آكسيز، اقوام مسلمان اتحاد شوروي، ترجمه: علي خزاعيفر، معاونت فرهنگي آستان قدس رضوي، 1366، صفحهي 347 و 348.
7. شمسالحق نور، نهضت اسلامي در تاجيكستان معاصر، صفحهي 96ـ95.
8. اعلاخان افصحزاد، بهائيان و عقايد آنان، دفتر نشر فرهنگ نياكان، دوشنبه 1375، صفحهي 55.
9. رؤيا منتظمي، تاجيكستان، صفحهي 87.
10. ناصر ايراني، بهار گمشده يادداشتهاي سفر تاجيكستان، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، تهران 1373، صفحهي 79.
11. الهه كولايي (طبرستاني)، قوانين اساسي فدراسيون روسيه و جمهوريهاي آسياي مركزي، نشر دادگستر، 1373.
12. سيدجواد جلالي كياسري «هويت ديني مردمان آسياي ميانه، ماهنامهي چشمانداز، بنياد انديشه، سال اوّل، شمارهي 3، آذر 1376، صفحهي 50.
13. همان، صفحهي 50.
14. همان، صفحهي 50.
15. رؤيا منتظمي، تاجيكستان، صفحهي 91.
16. همان، صفحهي 21.
17. «سنتها و رسوم مذهبي اسماعيليان بدخشان» ماهنامهي چشمانداز، بنياد انديشه، شمارهي 11، بهمن 1376، صفحهي 36ـ35.
18. همان، صفحهي 38ـ36.
19. همان، صفحهي 40ـ39.
20. سيدجواد جلالي كياسري، هويت ديني مردم آسياي ميانه، ماهنامهي چشمانداز، شمارهي 3، آذر 76، صفحهي 50.
21. ناصر ايراني، بهار گمشده يادداشتهاي سفر تاجيكستان، صفحهي 77.
22. سيدجواد جلالي كياسري، هويت ديني مردمان آسياي ميانه، ماهنامهي چشمانداز، شمارهي 3، آذر 1376، صفحهي 50.