حنا فاخوري در سال 1916م. در شهر زحله لبنان زاده شد. وي كه داراي درجه دكتري در فلسفه اسلامي است، تحصيلات متوسطه را در بيت المقدس به پايان رسانيد. فاخوري از مسيحيان كاتوليك و عضو جمعيت مبلغان «بولس مقدس» در لبنان است. وي كه مؤسس انستيتو زبان، هنر و علوم در لبنان است، كتابهاي درسي بسياري در زمينه الهيات مسيحي نيز تأليف كرده است.فاخوري از سال 1962م. از هر گونه فعاليت اجرائي دست كشيد و به تحقيق در حوزه زبان و ادبيات و فلسفه پرداخت و تاكنون دهها كتاب و مقاله از وي در لبنان و مصر به چاپ رسيده است كه عمدهترين آنها به قرار زير است:1) اخوان الصفا 1947م.2) تاريخ الادب العربي 1951م.3) مجموعه 4 جلدي اللغة العربية 1951م.4) مجموعه كتب نوابغ الفكر العربي طي چندين سال.5) الجديد في الادب العربي (6جلد) 1955م.6) الحكم و الامثال 1956م.7) تأريخ الفلسفة الاسلامية (2جلد) 1958م.8) المعجم الوافي 1983م.9) تاريخ الادب العربي في المغرب 1982م.از ميان اين آثار كتاب تاريخ ادبيات عرب او توسط عبدالمحمد آيتي (تهران، 1374) و تاريخ فلسفه اسلامي به فارسي ترجمه شده است. در مورد ترجمه كتاب نخست با آنكه اصل آن در 1116 صفحه به چاپ رسيده، ترجمه آن با حذف تصاوير،در 784 صفحه منتشر شده است. مترجم ضمن رعايت امانت در ترجمه، اشعار عربي را بدون اعراب در متن آورده و سپس آنها را به فارسي ترجمه كرده است. حنا فاخوري علاوه بر تأليف، به تحقيق نسخههاي خطي يا شرح آثار كهن نيز پرداخته است (حتي شرح ابن عقيل و مغني اللبيب) و همچنين دهها اثر از زبانهاي لاتيني، يوناني و فرانسه به زبان عربي ترجمه كرده است، كه عمدتا بر متون ديني، تاريخ انديشه مسيحي ، قوانين و آداب كليساي مسيحيت شامل ميشود.ايشان در سال 1381 به ايران سفر كردند و ما توفيق آن را يافتيم كه گفتگوي زير را با ايشان به عمل آوريم:1ـ لطفا مختصري از زندگي علمي خود بگوييد:ـ من در شهر زحله بقاعيه در لبنان در سال 1916م بدنيا آمدم. سپس به قوس رفتم و در مدرسه قديس حنا تحصيل كردم. پس از آن به حريصه، دهكده پيروان پل مقدس، رفتم و در آنجا بود كه به چاپ و تأليف كتاب پرداختم. در جواني يك رمان بصورت شعر عربي نوشتم. و كتابي در زمينه قواعد زبان عربي براساس نمونههاي ساختاري براي آموزش تمامي قواعد عربي، تأليف كردم. پس از آن مشغول تأليف كتاب و تدريس در دانشگاه شدم و همزمان مدير مجله المسره بودم.2ـ تاكنون در چه دانشگاههايي تدريس كرديد؟ـ من در دانشكده لبنان در بيروت و پژوهشكده زبان تدريس كردهام.3ـ آثار خود را در چه زمينهاي تأليف كردهايد و در حال حاضر به چه كار علمي مشغول هستيد؟ـ كتابهاي من برخي تأليف و برخي شرح و تفسير است. موضوع اين كتابها لغتشناسي، ادبيات و فلسفه است. از چندين سال پيش نيز به ترجمه چندين كتاب در زمينه عقايد مسيحي كه به زبان يوناني است مشغولم. كتاب آباء كليسا از قرون نخستين تا سده هفتم ميلادي را به عربي برميگردانم تا ادبيات مسيحي را در كنار ادبيات عرب داشته باشيم و بدين سان دو تمدن را در هم آميخته و به ادبياتي مشترك دست يابيم.4ـ لطفا نظر خود را در مورد ادبيات فارسي بيان كنيد:ـ با توجه به زمينه كار من در تأليفات ادبي، مطالعاتم در ادبيات كهن فارسي بيش از ادبيات نوين فارسي است. من به كار مقايسهاي ميان ادبيات عربي و ادبيات زبانهاي بيگانه نظير هندي، فارسي، يوناني و لاتيني پرداختهام و بدليل آنكه ادبيات فارسي به شدت با ادبيات عرب درهم آميخته است. همچنين تمدن فارسي را بايد زيربناي حكومت دانست. در آن زمان، شاعران و اديبان فارسي زبان بسياري را ميبينيم كه آثار خود را به زبان عربي نوشتهاند، چون: بشاربن برد، ابونواس و ابن مقفع. به همين دليل بود كه من در ادبيات كهن فارسي غور ميكردم، اما در مورد ادبيات نوين فارسي جز اندكي نميدانستم.5 ـ انگيزه خود را از تأليف در موضوع تاريخ ادبيات عرب بيان فرماييد:ـ هنگامي كه كار تدريس را آغاز كردم، دريافتم كه كتابهاي آموزشي ادبيات عرب، بسيار سطحي است و تنها به واژهها و جملههاي پرزرق و برق و آهنگين پرداخته، بيآنكه به تحقيق و تحليل ادبي توجهي داشته باشد. از اين رو به پژوهش در تاريخ ادبيات يوناني و ادبيات فرانسوي پرداختم و كتاب خود را به شيوه كتابهاي آن دو زبان نگاشتم و بدين سان، تاريخ ادبيات من، حال و هواي انسان گرائي به خود گرفت و توانست برفراز تمامي كتابهاي ادبيات عرب جاگزيند.6ـ در پايان چند كلمه در مورد سفر خود به ايران بگوييد:ـ كشور شما و ملت شما را بسيار دوست ميدارم و علاقمندم كه بار ديگر به تهران، شيراز و اصفهان بازگردم. زيرا در اين مردم، پيشرفت بسيار، دانش، دوستي، تمدن و انسانيت عميقي مشاهده ميكنم.