بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
چون ملامحمد طاهر قمى و علامه مجلسى رهبرى آن را برعهده داشتند.1آثار عرفانى و اخلاقى وى عبارتاند از: المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء (1046 ه··. ق)؛ رساله شرح صدر (1065 ه··. ق)؛ الانصاف (1083 ه··. ق).وى در رساله اخير تا حدودى از نوشتن آثارى براساس مبانى متكلمين و متصوفين، اظهار ندامت كرده و نگارش آنها را برحسب تمرين مىداند. البته اين بدان معنا نيست كه او تمام مبانى عرفانى خود را كنار گذاشته، بلكه وى پس از آن مىكوشد تا تمسك خود را به اخبار، شدت داده و از اظهار سخنان اين گروه، و اصطلاحاتى كه در آيات و روايات نيامده، خوددارى ورزد؛ بنابراين، بهرغم ملامت فيض از سوى برخى علما، مانند شيخ على نوه شهيد ثانى، محمدطاهر قمى و شيخ احمد احسائى، به سبب گرايشهاى متصوفانه او، بايد گفت كه عرفان و باطنىگرى فيض نبايد با تصوف و صوفىگرى اشتباه شود؛ زيرا آنچنانكه از سخنان خود فيض برمىآيد، او خود را عارف و متمايل به باطنىگرى مىداند، اما در پارهاى از تأليفات خود، از جمله الانصاف، خلاصة الأذكار و كلماتالطريفه به وضوح از صوفيه زمان خود و آداب و رسوم آنان بيزارى مىجويد.فيض در زمينه تفسير و حديث نيز مقام برجستهاى داشت، همچنانكه مؤلف طبقات مفسّرين آورده، وى از علماى برجسته اماميه بود و به لغت، قرآن و حديث، عنايت خاصى داشت. فيض در تفسير قرآن، مسلك ويژهاى داشته كه همانا جمع بين طريقت و شريعت است. ايشان درباره حقايق قرآنى كه بر اصول فطرت، حكمت عاليه منطبق با نواميس طبيعت و عرفان صحيح ملائم با فطرت و عقل استوار شده، دو كتاب تفسيرى «صافي» و «اصفي» را نوشته است.2 1. رسول جعفريان، فيض و تصوف، كيهان انديشه، ش 35، 1370، صص 163 ـ 166.2. مرتضى مدرسى چهاردهى، طبقات المفسرين، به نقل از علىاكبر غفارى، مقدّمه المحجة البيضاء فى تهذيب الإحياء.