بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
اختيار علماى مذهبى قرار داشت، از دست آنان خارج ساخته و نهادهاى مذهبى را تابع نهادهاى سياسى قرار دهد و به تعبير مؤلف عالم آراى عباسى، «صدر» را به «نيابت نفس نفيس اشرف در رتق و فتق» امور تبديل كند.1 ولى در عين حال براى آنان احترام فراوانى قائل مىشد؛ بنابراين آنها را به تأليف كتابهايى در مسائل مذهبى تشويق كرده و به ديدنشان مىرفت و برخى از آنان را در موكب خود همسفر مىساخت.2شاه صفى (1038 ـ 1052 ه··. ق) نيز مانند جد خود، نظر مساعدى نسبت به مذهب و علماى مذهب داشت. وى دستورهايى را در منع برخى محرمات، مانند مسكرات و ريشتراشى صادر نمود، و در احترام عالمان دينى كوشا بود؛ از جمله اينكه مرحوم فيض كاشانى را مورد احترام و عنايت قرار داد و به دربار فرا خوانده و مكلف كرد تا در دربار بماند، ولى آنچنان كه فيض خود بيان مىكند، وى مصلحت دين و دنياى خود را در دورى از دربار، ديده و از خدمت او عذر خواست كه به اجابت شاه صفى نيز مقرون گرديد.3شاه عباس دوم (1052 ـ 1077 ه··. ق) نيز در پيروى از سيرت نياى همنام خود در بزرگداشت آيين شريعت و علماى مذهب اهتمام بسيار داشت و در ترفيه حال علماى دينى كوشش بسيارى كرد و در تعيين وظيفه و راتبه از محل اوقاف براى آنان غفلت نمىورزيد. فيض كاشانى نيز مورد توجه خاص ايشان قرار گرفت و براساس گزارش مؤلف «تاريخ كاشان» به نقل از «نوادر المواعظ»، شاه عباس با صدور فرمانى خطاب به فيض، وى را 1. اسكندر بيگ تركمان، عالم آراى عباسى، ج 2، ص 761.2. محمدباقر خوانسارى، روضاتالجنات، ج 1، ص 32؛ و ج 2، ص 62.3. رساله شرح صدر، صص 63 و 64.