مثل سلطان و چه از داخل باشد، مثل حُسن تدابير نفس.1
انواع سياست
براى روشنتر شدن تعاريف ارائه شده فيض كاشانى از سياست، به انواع سياست از منظر ايشان مىپردازيم. آنچنانكه از آثار وى استفاده مىشود، وى سياست را به چند نوع تقسيم مىكند:1. ابتدايىترين تقسيمى كه مىتوان آن را در انديشه فيض بر تقسيمهاى ديگرِ او از سياست، مقدم داشت، تقسيم سياست به شرعى و عرفى يا ضروريه غيرشرعى است. به اعتقاد وى، سياست شرعى، سياستى است كه «عالم مُلك را در خدمت عالم ملكوت درآورده، انسانها را به سوى خداى متعال سوق داده، شهوات را در خدمت عقول قرار داده، دنيا را به آخرت ارجاع نموده و انسانها را به سوى اين امور برانگيخته و از عكس آنها منع نمايد تا خلايق را از عذاب آخرت و وَبال و وخامت عاقبت و سوءالمآل نجات داده و آنها را برحسب استعدادشان به سعادت قصوى رساند».2فيض «سياست ضروريه» را در مقابل سياست شرعى كه غرض اصلى پيامبران الهى بوده، قرار مىدهد و معتقد است سياست ضروريه، سياستى است كه تنها به «حفظ اجتماع ضروري»3 انسانها مىپردازد، اگرچه منوط به تغلّب و جارى مجراى آن باشد. ايشان از اين سياست به «سياست دنيويه» نيز تعبير كرده و بر آن است «چنين سياستى نسبت به1. همان، ج 1، ص 124؛ مراد از عقل عملى ـ آنچنانكه فيض خود بيان مىكند ـ آن است كه انسان بهواسطه آن صناعات انسانيه را استنباط مىكند، برخلاف عقل نظرى كه با آن انسان تصورات و تصديقات را درك مىكند (علماليقين، ج1، ص 266).2. علماليقين، ج 1، ص 349.3. همان.