بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
خدمت عالم ملكوت و سوق دادن خلق به سوى خداوند متعال و...»1 است؛ از اينرو چنين سياستى اصلاح جمعيت كل و نظام مجموع دنيا و آخرت با هم با بقاى صلاح هر يك در هر يك مىنمايد و جز از عقول كليه كامله كه معصوم از خطا و زللاند، صادر نمىشود؛ بنابراين از نظر ايشان، سياست شرعى مطلوبترين نوع سياست در جامعه است، زيرا غرض اصلى از ارسال رُسل و وضع شرايع مىباشد. چنين سياستى از نظر فيض هيچ نوعى جدايى با شريعت ندارد، زيرا شريعت علاوه بر حفظ اجتماع ضرورى به تدبير معاد و جنبههاى عالى زندگى انسان مىپردازد.فيض درباره سياست ضروريه يا دنيويه كه آنرا عرف مشتمل بر استيلاء و سلطنت معرفى كرده، چنين مىگويد:[سياست ضروريه يا دنيويه گاهي] شرع را فرمان مىبرد و احكام شرع را انقياد مىنمايد [كه در اين صورت] ظاهر عالم كه مُلكست منقاد باطن عالم كه ملكوتست [مىشود]، محسوسات در سايه معقولات درمىآيند، و اجزا به جانب كل حركت مىنمايند، و رغبت در باقيات صالحات پديد مىآيد، و زهد در فانيات هالكات به حصول مىپيوندد، و راحت از مؤذيات حاصل مىگردد، و خيرات به عادات مكتسب مىگردد، و هر روز كه بر آدمى مىگذرد، بهتر از روز پيش مىباشد او را؛ پس حق تعالى روز به روز بندگان را هدايت مىكند و نصرت مىدهد و توفيق مىبخشد، خصوصاً پادشاهى را كه رعيت را بر انقياد شرع داشته و خود نيز انقياد نموده و گاه باشد كه بر دل آن پادشاه از انوار ملكوت، آن مقدار نازل مىشود كه دلش به آن نشأت بينا مىشود و او را شوق تشبّه به روحانيت به درجات عاليه رسانده تا چنانكه در اين نشأت پادشاه است در آن نشأت نيز پادشاه باشد، چرا كه [عمل] او باعث هدايت جمعى كثير از رعيت شده؛ پس ناچار روحانيت او را از روحانيت هر يك از ايشان، پيوسته اثرها و 1. علماليقين، ج 1، صص 349 و 378.